مدرسه فمینیستی: سه هموطن شریف و متعهد که دلبستگی های پاک و انسانی شان به زندگی اجتماعی و خانوادگی برای بسیاری از ایرانیان، آشنا است اکنون با زندگی خود قهر کرده اند و شاید آنچنان دلشکسته و نومیدند که نیستی را بر ادامه کار ترجیح داده اند. وضعیت جسمی شان بر اثر اعتصاب غذا به شدت بحرانی و نگران کننده شده است. بخشی از این نگرانی شاید به دلیل بی خبری از وضعیت این سه عزیز باشد که شایعه پراکنان، میدانِ جولان یافته اند و بر نگرانی ها می افزایند این در حالی است که خیل ما که بیرون از زندان پا در رکاب زندگی روزمره داریم متاسفانه به ندرت واکنشی نسبت به تصمیم این سه عزیز ( نسرین ستوده ؛رضا شهابی؛ محمد نوری زاد) نشان می دهیم!
این سه هموطن متعهد، سالهاست که هر یک به حوزه ی فعالیت های داوطلبانه خود، در حد توان و بضاعت خویش به نوعی در موضع وکالت دل سوختگان و بی پناهان جامعه دل سوزانده اند : نسرین ستوده در دفاع از فعالان جنبش زنان، رضا شهابی به فعالیت های حقوق صنفی خود و محمد نوری زاد همچون شهید آوینی به کار هنر، مشغول بوده اند. راههای رفته اشان اما مورد پسند دستگاه قضا نبوده است؛ بسیار خوب اما چرا راههای دیگر را نیازماییم . برای هر تلاشی و دستیابی به هدف، به اندازه انسانها سازو کار متنوع وجود دارد. ضرب المثلی دیرینه است که گفته اند : از هزار راه می توان به خداوند رسید.
در خلوت تنهایی ام وقتی در وجود خود و رؤیاهایم غور می کنم می بینم که به عمق تعهدشان رشک می برم و در عین حال به شجاعت شان صمیمانه احترام می گذارم . گر چه در همین لحظه هاست که از جامعه زنان؛ کارگران؛ و هنرمندان متعهد می پرسم آیا صدای بی پناهی و دلشکستگی این عزیزان را نمی شنوید؟ هنگامی که به محمد نوری زاد و دیگر هنرمندان کشور می اندیشید آیا جای خالی شهید آوینی را احساس نمی کنید؟… شب اعدام شهلا جاهد همراهی نکردید. این زن نگون بخت را نامهربانی ما مردم به دار آویخت ؟ بسیار خوب، استدلال کردید که عمل زشتی مرتکب شده اما آیا حتی یک بار از خودتان پرسیدید که 9 سال زندان برای مجازات کافی نبود؟ می دانم زمان طولانی لازم است تا فرهنگ نامهربانی و کین ورزی از جامعه ما رخت بربندد.
امروز هر کس با استدلال های انسانی خود می تواند راه تازه ای پیش پای این عزیزان بگذارد. زیرا که جامعه ما به هر سه آنها نیاز دارد، آنها که همواره یاور مردم و جامعه خود بوده اند . قبل از آن که دیر شود تکانی به اندیشه خود دهیم و از روزمرگی پای بیرون گذاریم نفسی تازه در هوای جامعه بدمیم این جان های عاشق را یاور باشیم تا به زندگی برگردند… و چه خوب که این همدردی های داوطلبانه و خودجوش از درون جامعه ایران باشد!
+ There are no comments
Add yours