هنگامی که جهان غرب با دستاوردهای سنتی فرهنگ برخاسته از دیدگاه های مذهبی – قبیله ای، فاصله گرفت و مرزبندی کرد، تصور می شد که با “پدیده چند همسری” برای همیشه وداع کرده باشد و دامنه این پدیده همراه با نسیم مدرنیته به مشرق زمین سنتی نیز کشیده شود. شگفتا که توفان ابزارهای صنعتی و کالاهای جهان غرب، شتاب بیشتری داشت و پیش از آن که انسان سنتی شرقی دستاوردهای دنیای مدرن را گام به گام تجربه کند، به مصرف کننده آخرین تولیدات غرب بدل شد، در این میان بسیاری از دکانداران مذهبی که فروشندگان اراضی بهشت و جهنم هستند نیز بیکار ننشستد و با واژه ها، تفسیرها و تعبیرها کوشیدند که این پدیده کهنه و سنتی چند همسری را مفهومی تازه ببخشند و با پژوهش های کلیشه ای در اقتصاد و خانواده و یافتن سبب های پیدایش چند همسری، به آن رنگی تازه و موجه ببخشند، غافل از آن که «پدیده چند همسری» یا هر توجیه و تفسیری، به گونه ای، برگردانی از «بهره کشی جنسی» در قالب خانواده است و نشان از حاکمیت قدرتمداری مرد سالارانه است.
بی تردید پدیده چند همسری تنها به سرزمین هایی که باور اسلامی دارند، بسنده نیست و ریشه در تمامی ادیان و باورها درگذشته دور دارد، این روزها نیز شاهد حضور این پدیده در بخشی از نظام «فکری – مذهبی» در آمریکا هستیم و این اندیشه، به ساختن گونه ای از خرده فرهنگ دست می زند تا جایی که حتی چهره بسیاری از قربانیان این پدیده (زنان)، به عنوان مدافعان آن در تلویزیون ها دیده می شوند. این گونه فرهنگ سازی که به تعبیری مبلغ حرمسراهای نوین است، تنها می تواند در پستوهای خوانش واپسگرایانه برخی از اندیشه های مذهبی حقانیت بیابد. شگفت این که باورمندان این بخش از مذاهب (چه مسلمان، چه مسیحی و چه هر دین دیگری) که به هزاران تفسیر و تعبیر دست می زنند تا هر پدیده کوچکی را معنای امروزین ببخشنند، هرگز نپذیرفته اند که ستیز اجتماعی و کشمکش بر سر حقاینت بخشیدن به پدیده چند همسری، پذیرفتن این است که زن، جنس برابر نیست و جنس دوم است و در حاکمیت مرد سالار، به آسانی قربانی زیاده خواهی های مردان می شود.
اندیشه چند همسری، جان بخشیدن به بن مایه های پوسیده فرهنگ حرمسرایی در عصر مدرن است. آیا «پذیرفتن چند همسری» به هر بهانه مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، قانونمندسازی بهره کشی جنسی و برتری جویی جنسی برای پاسخگویی به زیاده خواهی لذت جویانه مردان نیست؟ آیا پذیرش این پدیده به مفهوم زیرپای گذاشتن اصل برابری ذاتی و کرامت انسانی مندرج در منشور حقوق بشر نیست؟ چگونه می توان در دنیای مدرن زیست و چشم براین ستم جنسی بست؟
آیا هنگام آن نرسیده است که با پذیرفتن اصل برابری کرامت انسانی، هر فردی در جامعه با اعتراض به اندیشه چند همسری، به ارزش های برآمده از دل این نابرابری جنسیتی بگوید «نه» و آیا هنگام آن نیست که دو عضو اصلی خانواده را که نهاد اجتماعی و کوچک خانواده برآمده از آن است را در کفه برابر ترازو قرار دهد تا جامعه به عنوان خانواده بزرگتر از رستگاری اجتماعی بهره مند شود؟
آیا نام و امضای خود را در پشتیبانان “کارزار یک میلیون امضا” گذاشته اید؟ اگر پاسخ شما “نه ” است به نشانیwww.change4equality.net سری بزنید و زنان ایران را دردستیابی به برابری یاری کنید.
+ There are no comments
Add yours