شانه به شانه زنان زندانی: مردانی از جنس دیگر / شهلا فروزانفر

۰ min read

14 دی 1391

مدرسه فمینیستی: از زمان مشروطه تا به‌‌‌کنون همواره روشنفکران و مصلحانی که نظم موجود را به چالش کشیده‌‌‌‌اند لاجرم سختی و رنج حضور در زندان‌‌‌‌ها و سیاه‌‌‌چال‌‌‌‌ها را بدوش گرفته‌‌‌‌اند. بسیاری در این راه، جان عزیز خود را هدیه کرده‌‌‌اند و بسیاران دگر نیز بیمار و زخمی به برکت انقلاب 57 اسارت را پشت سر گذاشتند و در هلهله و شادمانی مردم و روی شانه‌‌‌‌های آن‌‌‌ها، با سرافرازی به خانه برگشتند.

فرایند تقابل اندیشه و نظم موجود را انگار پایانی نیست . باور دارم تا انسانی بر روی هر نقطه از این جهان حضور دارد این کشاکش رنج‌‌‌‌خیز و اغلب پُرهزینه، همواره روی می‌‌‌دهد.

در سراسر تاریخ زندگی اجتماعی بشر به خصوص از دوران شکل‌‌‌گیری دولت‌‌‌‌‌‌ـ‌‌‌‌ملت‌‌‌های مدرن، همواره فرهیختگانی یافت شده‌‌‌اند که با افکار انسانی و البته متفاوت خود، به مدیران و دولت‌‌‌‌مردان، راه‌‌‌‌های متفاوتی برای اداره امور کشور پیشنهاد کرده‌‌‌‌اند. همه این رؤیاهای دور دست و افکار متفاوت، تغییری تدریجی در بطن خود به همراه دارند.

در زمان‌‌‌های گذشته و البته نه خیلی دور عمدتاَ مردان آزادی‌‌‌‌خواه و عدالت‌‌‌‌طلب را به اسارت می‌‌‌بردند. با اسیر شدن مرد خانواده، این مادران؛ همسران؛ و خواهران آنها بودند که تأمین معیشت زندگی و اداره آن را به‌‌‌‌دوش می‌‌‌‌کشیدند و مردان اسیر خود را، هرگز به فراموشی نمی‌‌‌‌سپردند. این زنان و مادران و همسران انصافاَ به بهای جوانی و عمر خود، شجاعانه سختی‌‌‌‌ها را به جان خریدند و همچون مردان خود، سربلند شدند.

امروز اما در سرزمین‌‌‌ام انگار پدیده جدیدی متولد شده است. رویکردی نو و گسترش‌‌‌یابنده که توانسته است معادلات پیشین را گامی بلند به جلو براند. این روند جدید همانا قرار گرفتن شانه به شانه‌‌‌ی زنان چالش‌‌‌گر و متعهد، در صف مردان متفکر است. که بهای این تفاوت‌‌‌اندیشی را زنان، این بار، به‌‌‌وسیله‌‌‌ی اسارت خود می‌‌‌پردازند.

زیر تأثیر ظهور این رویکرد تازه، اکنون صف طولانی مردانی را داریم که همسران جوان خود ـ گاه عروس‌‌‌‌های یک‌‌‌روزه ؛ یا چند ماهه ـ شان را در آن‌‌‌سوی مرز آزادی، به اسارت سپرده‌‌‌‌اند : همان راه همیشگی! حالا این مردان شجاع سرزمین‌‌‌ام هستند که بدون شرمندگی، آستین همت بالا زده‌‌‌اند و اداره‌‌‌‌ی معیشت زندگی و نگهداری کودکان را بدوش می‌‌‌‌کشند، و استوار و با غرور، همچنان بر درستی نظر و راه همسران اسیر خود، پای می‌‌‌فشارند.

این مردان صبور و متواضع، پیگیری برای اخذ ملاقات‌‌‌های چند دقیقه‌‌‌ای را مغتنم می‌‌‌شمارند شاید پرسشی، ابهامی یا مشکلی در خصوص تربیت کودکان دارند که باید از مادر زندان‌‌‌شده‌‌‌ی فرزندان‌‌‌شان، بپرسند.

جالب و باعث مباهات است که به رغم این همه اختیار و قدرت قانونی که این مردان به کف دارند اما تا کنون موردی از طلاق و حتی گله از سختی نگهداری کودکان، از آن‌‌‌ها، نشنیده‌‌‌‌ایم. همگی‌‌‌شان آشکارا به زندگی انسانی و به ارزش‌‌‌های عدالت و رستگاری، با همه‌‌‌‌ی وجودشان عشق می‌‌‌‌ورزند. پس در این راه روشن اما مخاطره‌‌‌آمیز، باکی نیست که چند ماه ـ وحتی چند سال ـ از عمر شریف خود را برای تحقق راستی در جامعه هدیه کنند.

تولد این پدیده‌‌‌ی مبارک و امیدوارکننده بار دیگر لزوم بازنگری و اصلاح قوانین موجود به منظور استقرار برابری و رفع تبعیض از زنان را در نظام حقوقی کشورمان برجسته می‌‌‌سازد. و حتماَ لزوم نگاهی مجدد به احکام سنگین صادره از سوی دادگاه برای زنان متفکر کشورم را هر چه پُر رنگ‌‌‌‌تر می‌‌‌کند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours