مدرسه فمینیستی: اواخر دههی شصت تا اواسط دهه هفتاد، در طول یک دهه هر سال «روز جهانی زن»، خانم «مهر انگیز کار» را میدیدم. در واقع پای صحبتشان مینشستم. بعد که بیشتر شناختمشان از هیچ فرصتی برای دیدار و شنیدن و خواندن مطالبشان کوتاهی نکردم. . منش آرام و مسالمتجوی ایشان در آن زمان که فضای سیاسی – اجتماعی جامعه در هیاهوی بگیر و ببند و کشمکشهای سیاسی پس از انقلاب، از حقوق انسانی و شهروندی زنان تهی و بیگانه شده بود ، شخصیت زنانهی نوظهور و کاملا متفاوت با سایر جریانهای مطرح فکری و رفتاری آن زمان بود.
جهانبینی و نگاه زنانه و دانش ژرف حقوقی مهرانگیزکار به ایشان توانایی این را داده بود که خود را از غرق شدن در درگیریهای سیاسی که برساختهی ذهنیت قدرتمدار و خرد ابزاری مردانه بود نجات بخشد تا بتواند بدون سوگیریهای عقیدتی و تعصبآلود، به روشنگری و آگاهیبخشی مردم ـ به ویژه زنان ایرانی ـ بپردازد.
روش استدلالی و بینش حقوقی و روشنگرانهی خانم کار، چنان کارآمد و محکم بود که حتی بسیاری از زنان مسلمان و از خودبیگانه در قبال انقلاب و قدرت سیاسی را متوجه وضعیت و موقعیت نابرابر حقوق زنان کرد. به باور من بدون هیچ تردیدی در جمع بزرگ فعالان حقوق زن در ایران خانم کار، پیشکسوت و پیشتاز است. او با تلاش بیوقفه و جانفرسا بالاخره موفق شد تا حساسیت نسبت به حقوق شهروندی و روابط تبعیضآمیز جنسیتی حاکم را در جامعه زنان بیدار کند، و بدین ترتیب او به زنان هموطناش جسارت گفتگو در باره حقخواهی را آموخت. جالب است که مهرانگیز کار هرگز نقش فعال و مدنی جنبش زنان را به نقش اپوزسیون سیاسی تبدیل نکرد تا فرصتِ نفوذ اجتماعی و کسب سرمایه اجتماعی برای جنبش زنان را از جمعیت زنان و جامعه نگیرد . از این رو به گمان من مهرانگیز کار را میتوان یکی از برترین پیشتازان جنبش برابریخواهی حقوق زنان و از فعالین برجستهی نهضت پرهیز از خشونت در ایران دانست.
خانم مهرانگیز کار با پیش گرفتن مشی میانهروانه و اعتدالی و با پر هیز از هیاهو و شهرتطلبی، در دهه شصت و هفتاد شمسی در ایران توانستند بذر اصلاح شدهی اندیشههای مسالمتجویانه و حقطلبانه زنان ایران را در زیستبوم و در بستر جامعه ایران پراکنده سازند . همان بذرهایی که از قضا امروز شاهد به بار نشستن آن در جنبشهای مدنی و اجتماعی ایران هستیم و همانطور که همگان شاهدیم جنبش حقخواهی زنان ایران چون درخت تناوری بدون وابستگی به قدرت سیاسی و کنترل مردانه حاکم، چنان توانمند شده که میتواند مستقلا بر ساق و تنه خود بایستد و خود را به رخ بکشد و از نا دیدهانگاری عمدی و فمینیسم شاهانه و بفرموده، نجات دهد.
با کمال تاسف امروز معلم دردآشنای حقوق زنان در سوگ از دست دادن همسرش عزادار است . او که به ما زنان ایرانی آموخت برای گرفتن حقمان بیاعتنا به بازیهای سیاسی و دستهبندیها و تفرقههای قدرتمآبانه کنار یکدیگر بنشینیم و درد مشترک را فریاد کنیم امروز به تنهایی در اندوه از دست دادن همراه و همسفر مظلوم خویش «سیامک پورزند» میگرید. همسر و همراهی که هرگز مزاحم رهنورد خستگی ناپذیر ما در مسیر گرفتن حق نشد و شاهد خموش و صبور رنجهایش بود. تردید ندارم که تمامی زنانی که مثل من این شانس را داشتند که پای درس و صحبتهای خانم کار بنشینند و کلام مهرآمیزشان رابشنوند، همدلانه با ایشان در زندان و هجراناند و خود را در غم و اندوه خواهر دردمند خویش شریک و سهیم میدانند. زیرا همه ما از ایشان آموختیم که خانواده در ایران برای روشنگران عدالتجو ، بیش از آنکه سر پناهی برای خور و خواب و مصرف روزمره باشد، پناهگاهی برای لحظهای در امان بودن از شر نامردمیهاست . باید حریم و حرمتاش را پاس داشت .
خانم کار، همدلانه ترین تسلایم را در غم همسر بزرگوار و مظلو م تان پذیرا باشید.
+ There are no comments
Add yours