مدرسه فمینیستی: شعر «گیسوانم» از لیزا سروش، زنی از خطه افغانستان
وقتیکه گیسوانم را می سرایم
نردبان شب سیاه جامه می شود
سپیده لمس استواریم را
ودیعه می خواهد
جسارت چشمانم فروردین تنم را
دهان دهان تصویر می کشد.
وقتیکه گیسوانم را می سرایم
نخلستان گل سرخ
برلب هایم جوانه می زند
دستانم می لرزد
تنم را لمس کن که از بوی پیراهنم
هزاران ستاره می روید.
وقتیکه گیسوانم را می سرایم
تاب تاب زلفانم بربالین شب می لولد
و ماه آهسته می گوید
دوستت دارم!
+ There are no comments
Add yours