مدرسه فمینیستی: عید، شعری از پگاه احمدی
” ارغوان”
شاخه ی همخونِ جدا مانده ی من!
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا
یا گرفته ست هنوز” ؟
ه.الف.سایه
عید
جز درد / درد / درد …
تمام پرده خانه های شاه عباسّی ِ شما سرد است
هوا در است وُ من،دربست،
حافظه ی زخمِ زنگ
که پشت ِ جمعه اش تکبیر
با حُکم ِ تیر می آمد!
در این هوای ابد
توپخانه تبعیدی ست
از قندهار تا غدغن،عیدم قُرُق
وَ میله میله،آنطرف ِ آسمان ِ تهران
جان
یعنی “ارغوان”
که سبز وُ سرخم بلند
هق هق کند؛
هوا دروغ بود وُ دری نیست.
+ There are no comments
Add yours