مدرسه فمینیستی: شعر «حنجره فریاد» به قلم ویدا فرهودی به مناسبت روز جهانی زن:
بیش از تو نباشم گــر! همتای تو ای مَردَم
شفافم و بی خدشه، در پاکدلی فــَردم
من مام وطن دارم، آیینه صفت در بر
ایران مرا بنگر! آیینه ی بی گـَـردم
هر برگ ز تاریخش،گر بازکنی بینی
در سخت ترین دوران، با خصم چه ها کردم
سودابه * شدم هرچند، گهگاه به کین خواهی
روز دگرام بینی بس گـــُرد بپروردم
گه دخت سمنگانم، سهراب به دامانم،
گه ویس و زلیخاوش، افسانه ی شبگردم!
بس شعر می آوازم، تا پنجره ای سازم
اندازه ی آزادی، بیهوده کنی طـَـردم
ور دشمن زیبایی پالان کـشد ام بر سر
سـُرخند نفس هایم، منگر به رخ زردم
چون طاهره و سیمین**، شمشیر قلم در دست،
شاهین غزل تا هست، غم نیست هماوردم
همتا ی تو، نه،بیش ام، ای مرد که خاموشی
من حنجره ی فریاد، فریاد ز نامـَردم
ویدا فرهودی – زمستان ۱۳٩٠- مارس ٢٠١١
پانوشت ها:
*اشاره به ماجرای سودابه و سیاوش در شاهنامه
** منظور طاهره قُرهالعَین وسیمین بهبهانی به عنوان نمونه هایی از شیرزنان ایرانی است.
+ There are no comments
Add yours