مدرسه فمینیستی: روز شنبه دوم تیرماه، 23 ژوئن، شهر کلن میزبان علاقمندان به سرنوشت جامعه مدنی ایران پس از انتخابات بود. منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، کاظم کردوانی جامعه شناس و سهراب رزاقی بنیانگذار موسسه کنشگران بقا، سخنرانان میز گرد بودند. منصوره شجاعی اولین سخنران این مراسم به بررسی وضعیت جنبش زنان در جامعه مدنی پرداخت. وی جامعه مدنی را به دو بخش خدماتی – تخصصی و اکتیویستی تقسیم کرد. وی هرچند که جنبش زنان را متعلق به بخش اکتیویستی جامعه مدنی دانست اما بر تاثیر نهادهای خدماتی زنان، به عنوان عنصر موٍثر در ساخت جامعه مدنی، تاکید کرد.
وی تشکیل جمع هماندیشی زنان در سال 1384، کمپین یک میلیون امضا در سال 1385 و همگرایی زنان برای طرح مطالبات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1388 را به عنوان سه حرکت هدفمند جنبش زنان و نشانهای از پویایی این جنبش دانست.
به نظر خانم شجاعی پس از جنبش سبز، جنبش زنان به دلیل همین پویایی کمتر از بقیه جنبش ها دچار شوک و نومیدی شد؛ و نشانه آن را هم تشکیل دو نهاد توسط این جنبش در موج خشونت های پس از انتخابات عنوان کرد: «کمیته همبستگی علیه خشونتهای اجتماعی» که در تیرماه 1388 تشکیل شد و نهاد «مادران عزادار»، دو نهادی هستند که به گفته خانم شجاعی در سخت ترین شرایط توسط جنبش زنان زاییده شدند. از نگاه وی ادامه جریان پویای نهادسازی به ایجاد «همگرایی سبز جنبش زنان» در هشتم مارس 1388 منجر شد که از یکسو موجب پیوند جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی شد و از سوی دیگر سبب شد که جنبش سبز نسبت به مطالبات جنبش زنان احساس تعهد بیشتری داشته باشند.
او جریان نهادسازی در جنبش زنان را که منجربه ایجاد همگرایی سبز جنبش زنان شد فرایند پیوند میان جنبش زنان با جنبش دموکراسی خواهی دانست.
کاظم کردوانی: دلیل اصلی استبداد دیرپای ایران، ضعف جامعه مدنی
کاظم کردوانی دومین سخنران این مراسم بود. محور اصلی بحث او تبیین مفاهیم جامعه مدنی بود.
او جامعه مدنی را پیش از هرچیز نهادی در برابر حکومت و بیرون از دایره حکومت دانست که شامل کلیه حرکتهای صنفی، ورزشی، قومیتی و حتی حزبی میشود.
دکتر کردوانی سپس درباره اهمیت جامعه مدنی و ضرورت گفتمان سازی در این زمینه صحبت کرد و یکی از دلایل اساسی استبداد دیرپای ایران را نبود یک جامعه مدنی قوی دانست. وی با استناد به سخن آنتونیو گرامشی متفکر چپ ایتالیایی که جامعه مدنی در شرق را ابتدایی و ژلهای میدانست، همین جامعه مدنی ابتدایی و ژلهای را معضل تاریخی ایران دانست.
کاظم کردوانی با بررسی اجمالی جامعه مدنی ایران در سه دوره رضاشاه، محمدرضا شاه و جمهوری اسلامی، دوران رضاشاه را دوران مرگ جامعه مدنی ایران نامید.به نظر وی در جمهوری اسلامی بهترین دوران برای جامعه مدنی دوران سید محمد خاتمی بود. وی البته تاکید کرد که نه خود آقای خاتمی و نه نظریه پردازان دولتی درک روشنی از مفهوم جامعه مدنی نداشتند اما با طرح بحثهایی مثل گفت و گوی تمدنها توانستند گفتمان جامعه مدنی را در سطح وسیعی گسترش دهند.
سهراب رزاقی: دلایل اصلی پیش نرفتن جنبش سبز، ضعف جامعه مدنی
سهراب رزاقی آخرین سخنران این مراسم بود که درباره ارتباط جامعه مدنی با جنبش سبز صحبت کرد. وی ابتدا جنبش سبز را مدرن ترین و نیرومندترین جنبش اجتماعی در سی سال اخیر ایران دانست که به دلیل شعار محوری آن یعنی رای من کجاست با مفهوم فردیت و ارزش آن ارتباط تنگاتنگ دارد. به نظر او یکی از دلایل اصلی پیش نرفتن جنبش سبز ضعف جامعه مدنی بود.
دکتر رزاقی جامعه مدنی را عرصه ای از جامعه دانست که در آن جنبشها، گروهها و نیروهای اجتماعی مستقل و خودسازمان یافته به منظور تحدید قدرت سیاسی، قدرت یابی شهروندان، دفاع از حقوق بشر و حقوق شهروندان و دفاع از منافع شخصی شان به وجود می آیند.
وی سپس به بخشی از جامعه مدنی اشاره کرد که به مثابه ابزار سلطه دولت است و از آن به عنوان ویترینی در مجامع بین المللی استفاده می شود. آقای رزاقی این بخش را جامعه مدنی زرد نامید.
در بخش پرسش و پاسخ بیشتر سوالات از سوی مجری برنامه طرح شد. دکتر رزاقی در پاسخ به یکی از این پرسشها که درباره استراتژی مشخص جامعه مدنی بود، جامعه مدنی کنونی در ایران را به خوابگردی تشبیه کرد که هیچگونه نقشه راه مشخصی ندارد. اما درباره آنچه باید بکند، تواناسازی محیط سیاسی و اجتماعی، تقویت سازمانها و نهادهای موجود و تقویت حاملان تغییر را سه راهکار اساسی برای این دوران دانست.
یکی از کسانی که این برنامه را از طریق توئیتر از ایران دنبال می کرد سوالی مطرح کرد درباره چرایی عدم توانایی جذب جنبش کارگری توسط جنبش سبز.
منصوره شجاعی در پاسخ به این سوال گفت: اگر جنبش زنان توانست بیش از سایر جنبشها در جنبش سبز حضور داشته باشد به دلیل آن بود که زمینه حضورش را درهمراهی با جنبش های مطالبه محور از طریق نهادهای از پیش ساخته شده فراهم کرده بود و در حقیقت این جنبش زنان بود که خواسته هایش را با ائتلاف های گسترده و نهایتا «همگرایی زنان برای طرح مطالبات»، پیش از وقوع جنبش سبز به جامعه حساس شده در دوران انتخاب، اعلام کرد. در واقع جنبش زنان از طریق نهادسازی و طرح مطالبات در ایجاد ارتباط متعامل با جنبش عمومی دموکراسی خواهی موفق بود.
دکتر رزاقی نیز در این باره گفت این جنبش ها هستند که باید برای برقراری ارتباط ، موقعیت هایی را خلق کنند، این ارتباط یک ارتباط دوسویه است و نباید تنها این عدم برقراری ارتباط را ناشی از ضعف جنبش سبز دانست.
+ There are no comments
Add yours