مدرسه فمینیستی: هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات، و حقیقت یک چیز می باشد (لغت نامه دهخدا) و هویت اجتماعی انسان، بر پایه پنج مؤلفه تأثیرگذار، شکل میگیرد که عبارتند از: عوامل اقلیمی، عوامل سیاسی و تاریخی، عوامل اقتصادی و معیشتی، عوامل فرهنگی (زبان و ادبیات و هنر، میراث اساطیری، سنن و آداب، اعتقادات و آیینها و رسوم و یادمانها)، و مؤلفههای تربیتی.
در کتاب جنس دوم، سیمون دوبووار بیان می کند که بودن مقدم بر ماهیت است. وی به همین منوال استنباط میکند که یک انسان زن زاده نمیشود، بلکه تبدیل به زن میشود، چرا دختران از اوان کودکی، نقشهای فرهنگی معینی را میپذیرند. و نشان میدهد که چگونه زنان به وسیلهی تاریخ و سنت و قانون تعریف و محدود شدهاند که آنها را در جایگاهی پایینتر قرار میدهد. به باور دوبووار، تاریخ فرهنگی مانع از آن شده است که زنان آزادی خود را درک و بر اساس آن عمل کنند، در مقابل، تا زمانی که زنان به مردان و سنتهای فرهنگی اجازه دهند تا چیستی آنان را تعریف کنند، آزاد نخواهند بود. دوبووار استدلالهای زیستشناختی، روانشناختی، و مادهگرایانه را، برای تبیین دستهای از ویژگیهای رفتاری زنان که از کنترل فرهنگ خارج است، نفی میکند.
در ایران و یا کشورهایی از این دست علاوه بر افسانههای فرهنگی رایج حتی نهادهای قانونی نیز به این وضع دامن می زنند و زنان را با هویتی دیگر معرفی میکنند همین عدم شناخت ماهیتی زن در قانون مدنی ایران نیز دیده می شود این تعریف و محدود کردن نقشهای زنان را میتوان بهطور بارز در مادههای مربوط به قوانین خانواده در قانون مدنی ایران دید. به عنوان مثال به موجب ماده 1106 ، در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است و طبق ماده 1108 قانون مزبور، هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود، با تجمیع مفهوم این سه ماده از جمله نتایجی که حاصل میشود این است که: عقد نکاح دائم، مثبت نفقه و نشوز مسقط آن است. بنابراین، با وقوع عقد، زن مستحق نفقه خواهد بود، مگر اینکه مانعی مانند نشوز، این حق را ساقط کند. به بیان دیگر، پس از عقد دائم نفقه زن بر عهده مرد استقرار پیدا میکند و ادامه مییابد تا اینکه عذر غیرموجهی (نشوز) باعث سقوط آن گردد.
سیاست اجتماعی یکی از عناصر اصلی است که قدرت اقتصادی زن و مرد را در بازار کار، قوانین حکومتی، و تقسیم کار سنتی شکل می دهد و موجب تقویت یا سستی هنجارهای فرهنگی، که مسئول اداره ی خانواده را مشخص می کند نیز می شود (فووا و کوهن ٢ ۰۰۷ ۲) از این دست قوانین در قانون مدنی ایران بسیار است. جامعه ای که با نگرش سنتی، تامین اقتصادی زنان را در چارچوب های خانوادگی میداند آنقدر که زنان در چرخه اقتصادی بیشتر نقش مصرفکننده را دارند تا تامینکننده، مصرف کننده هایی که تامین اقتصادیشان از طریق جیب همسران و یا مردهای سرپرستشان صورت میپذیرد. ماده 1108 قانون مدنی در برابر طلاق عاطفی قرار دارد یعنی تامین اقتصادی زن را درجایگاه وظائف همسری و همچنین چارچوبها و محدودیت هایی که مردان برایشان تعریف می کنند، (تمکین ومصادیق آن ) همانطور که بتی فریدان در کتاب رمز وراز زنانه بحران هویت وافسردگی در زنان را پذیرش نقش سنتی زنانه میداند و چنین جهتگیری به نقش زن یعنی نقش همسری در مقابل تامین نیازهای مادی، زن را با بحران هویتی مواجه میکند که اصولاَ نقش زن در خانواده چه می تواند باشد و آیا این ماده قانونی نگاهی روسپی انگارانه به زن نداشته است؟ یعنی زن درچنین نهادی به دلیل نداشتن پایگاه اقتصادی لازم، مجبور به زندگی زناشویی با همسر و به تعبیری فروش تن خود به اوست؟ بررسی این ماده قانونی از جنبه های حقوقی مورد بحث این مقاله نیست بلکه مطرح ساختن آن و تاکید بر بازتعریف نقش زنان است و اینکه با این موضع قانونی اساساَ زنان در بازتعریف خود چه نقشی خواهند داشت ؟
همانطور که گفته شد نقش عوامل اقتصادی و معیشتی در شکل گیری هویت (به ویژه در شکل دهی به هویت زنان) مطرح است که بیشتر با بحران درونى و بیرونى در تعامل و تاثیر و تاثر متقابل قرار دارند . مسائل اقتصادى و اجتماعى مىتواند نگرش فرد را از درون، آسیبپذیر کند و بحران درونى بوجود آورد. از سوى دیگر، ناسازگارىهاى درونى و بازماندگى عقلانى و عاطفى افراد و گروهها مىتواند بحرانهاى اجتماعى بیافریند. برای برون رفت از چنین ماهیتی، کسانی مانند سیمون دوبووار و ویرجینیا ولف استقلال اقتصادی را مطرح می سازند. دوبووار بر این باور است که «با وجود ساختارهای فرهنگی موجود (همچون ازدواج، مادری، روابط زن-مرد) زنان، بختی برای آزادی یا برابری ندارند. با این وجود، دوبووار خوشبین بود و عقیده داشت زنان میتوانند زمینه ی آزادی خود را فراهم کنند. آنها میتوانند افسانههای فرهنگی را به چالش بکشند، میتوانند استقلال اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و بر تصور اشتباه پاییندست بودنشان در هنر و ادبیات فائق آیند.» براین اساس اشتغال در تعریف نقش هویتی زنان موثر است حتی کارآفرینی برای زنان خانه دار نیز می تواند مفید باشد درآمد زایی و عدم وابستگی می تواند در بهدست آوردن اعتماد به نفس زنان در تعیین آگاهی از شخصیت و در نتیجه شناخت هویت خود موثر است.
در ایران هم مهرانگیز منوچهریان با پیشنهاد لایحه ای مبنی بر اصلاح قوانین خانواده درسال 1342 سعی در برون رفت از تعریف و محدودیت زنان داشته است در واقع او با اصلاحاتی در قانون خانواده مانند ارثبری با توجه به آخرین آمار اعلام شده که تنها 11%درصد زنان ایرانی شاغل هستند و این یعنی 89% زنان درتامین نیازهای زندگی وابسته هستند و با توجه به قوانین نابرابر ارث و…تاکید بر نقش های همسری و مادری از آنجایی که داشتن شغل، خود یکی از راههای تامین اقتصادی است پس می توان تنها 11% زنان را قادر به تغییر وضعیت فرهنگی خود دانست. هرچند که در مورد وضعیت اشتغال زنان با کیفیت روابط زوجین رابطه آماری وجود ندارد اما تحقیقات نشان داده است که بر خلاف باورهای سنتی رایج ، اشتغال زنان بر کیفیت نقش همسری و مادری تاثیر منفی ندارد. این در حالی است که همین 11% درصد از زنان شاغل نیز شغل و تحصیلاتشان نتوانسته است آن میزان قدرت را برایشان ایجاد کند و آنان را قادر سازد تا براساس آگاهی، به انتخاب نقشهایشان بپردازند. در واقع آنها هنوز نمیتوانند با نفی سنتهای جامعه ، خود را بازتعریف کنند و به گونه ای هم در اجتماع و هم خانواده حقوقشان نادیده گرفته می شود. به هرحال با توجه به عدم حمایت نهادهای مدنی و قانونی کشور از زنان مانند عدم تعریف حقوق بازنشستگی برای زنان خانه دار و …. تاکید بر درآمدزایی زنان چه اشتغال خانگی و چه در بیرون از منزل میتواند از نقش منفعل زنان بکاهد. در واقع باید روزی را آرزو کرد که زنان بتوانند بر اساس قدرت لازم، نقش هایشان را در جامعه بپذیرند نه از سر جبر اجتماعی و تاریخی .
منابع :
1 . خبرگزاری بین الملی زنان وخانواده، سرویس اجتماعی، اشتغال زنان درآینه آمار، عظیمی مروی، 24/11/90
2 . لایحه پیشنهادی «مهرانگیز منوچهریان» در مورد مجموعه قوانین خانواده 1342. «سناتور، فعالیت های مهرانگیز منوچهریان بر بستر مبارزات حقوقی زنان در ایران»، نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان. نشر توسعه، 1382.
3 . سیمون دوبووار – ترجمع قاسم صنعوی ،جنس دوم ، انتشارات توس. چاپ پنجم: زمستان 1382.
4 . مدرسه فمنیستی، سهم زنان متاهل گرگانی از مالکیت خانه. پژوهشی از فاطمه نجاتی:
+ There are no comments
Add yours