مدرسه فمینیستی: از سال 1988 تاکنون، روز اول دسامبر (مصادف با 11 آذرماه) از سوی سازمان ملل، به روز جهانی ایدز اختصاص یافته است تا از این طریق در جوامع مختلف بتوان برای آگاهی رسانی عمومی و آموزش و مبارزه با تبعیضها تلاش کرد. هر ساله برای این روز، شعار خاصی نیز در نظر گرفته میشود تا بتوان بر ابعاد مختلف این بیماری و گروه های گوناگونی که در معرض آن هستند تمرکز بیشتری کرد. برای نمونه در سال 1990 این روز، با شعار «زنان و ایدز» و در سال 2004 با شعار «ایدز، زنان و دختران» نام گذاری شده بود و شعار روز جهانی ایدز در سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، «به صفر رساندن موارد جدید آلودگی و مرگ ناشی از اچ آی وی» است. در این روز در جهان همه دولت ها و سازمان های مردمی تلاش می کنند تا آگاهی رسانی و اقدامات عملی برای ریشه کن کردن این بیماری (که ابعاد اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی و… نیز دارد) را شدت بخشند. اما متاسفانه در ایران، به نظر می رسد که گاه با انواع و اقسام سیاست های نابخردانه، برخی از مسئولان به گسترش ایدز در جامعه خود خوشامد می گویند تا به دنبال راه های کاهش آن باشند. برای نمونه طی روزهای گذشته، دولت در مصوبهای جدید، کاندوم را به عنوان کالای لوکس اعلام و واردات آن به ایران را ممنوع کرد. این درحالی است که بنابه گزارش ها این ممنوعیت باعث کمبود ۲۵ درصدی دسترسی به کاندوم در ایران میشود و عدم دسترسی به کاندوم به معنای افزایش بیماری ایدز از طریق ارتباط جنسی است. به طوری که در سال جاری بیش از ۲۱ درصد از مبتلایان به ایدز در ایران از طریق ارتباط جنسی آلوده شده اند. از سوی دیگر در آخرین روزهای اسفند ماه ۱۳۹۰ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأیید رئیس جمهور، روز جهانی ایدز از متن تقویم رسمی ایران حذف شد.[1] مقاله زیر به قلم محمد صفوی، نیز به موضوع ایدز و نقش تشکل های صنفی و مدنی در کاهش آن می پردازد:
پس از شناسایی ویروس ایدز در سال 1981 میلادی، تا زمانی که میلیونها انسان به خاطر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادند جامعه جهانی اقدام مؤثری برای درمان و پیشگیری و کاهش این بیماری انجام نداد. در برخی از کشورها بیماران را به جای درمان در محیط هایی شبیه زندان، حبس کردند و به جای یافتن راه حلی برای درمان بیماران به تحقیر و رفتار تبعیض آمیز علیه آنان پرداختند. متأسفانه برخی از مطبوعات و دولت ها و محافل سنتی و مذهبی و همچنین برخی از مردم به شیوه تبعیض گونه و ناعادلانه ای این بیماری را به همجنس گرایان نسبت دادند که گویی حق شان نه درمان و شفا یافتن بلکه مرگ و توهین و تحقیر و عذاب بیشتر است. اما هنگامی که ویروس ایدز بیش از 25 میلیون انسان را در مدت زمات کوتاهی از پا در آورد، و هنگامی که جنبش های اعتراضی و مدنی که از جانب پزشکان انسان دوست و فعالین حقوق بشری و فعالیت گستردۀ نهادهای مدنی (مانند انجمن های زنان و تشکل های کارگری و همجنس گرایان) در کشورهای پیشرفته و آزاد حول مبارزه با مهار ویروس ایدز شکل گرفت، آنگاه دولت ها و برنامه ریزان سیاسی زیر فشارهای اجتماعی مجبور به تغییر دیدگاه و رفتار خود در مقابله با بیماری کشنده ایدز شدند.
” ایدز” و نقش جنبش کارگری
به نظر بخش وسیعی از فعالین و رهبران کارگری در کشورهایی که اتحادیه های کارگری در آنجا نسبتاَ قدرتمند هستند و از امکانات آموزشی گسترده ای نیز برخوردارند به دلایل بسیار اساسی، “ایدز” یک موضوع بسیار مهم کارگری نیز قلمداد می شود. از جمله:
یکم: به این دلیل که قربانیان ایدز در هر جامعه ای که زندگی و کار می کنند در معرض انواع و اقسام رفتار های تبعیض آمیز و انواع اذیت و آزارها قرار دارند. این زنان و مردان شاغل، هم از جانب کارفرمایان مورد تبعیض در امور استخدامی قرار می گیرند و هم از جانب همکاران خود هدف برخوردهای تحقیرآمیز و نادرست هستند.
دوم: به این دلیل که بیماری ایدز، کارگران و کارمندان و مزدبگیران را نیز مورد هدف قرار می دهد پس یک «موضوع کارگری» نیز است. خصوصاَ کارگران بخش بهداشت و درمان مانند پرستاران و پزشک ها و کارگرانی که زباله های بیمارستانی یا ابزار و وسایل بیمارستان ها را جابجا می کنند. همچنین زنان و مردانی که به عنوان” کارگران سکس” (تن فروش)، مشغول به کار هستند یا «کودکان کار و خیابان» به خصوص در کشورهای فقیرتر، از جمله کارگران و مردمی هستند که به شدت در معرض آلوده شدن به ویروس ایدز و انتقال آن قرار دارند.
سوم، این که در طول تاریخ معاصر، یکی از وظایف همیشگی تشکل های کارگری این بوده است که تا آنجا که توان دارند موظفند که برای تأمین سلامتی و بهداشت و ایمنی در محیط های شغلی و نیز رفع تبعیض علیه کارگران ـ اعم از زن و مرد ـ بهترین تلاش های خود را انجام دهد.
از این منظر است که ایدز، یک موضوع کارگری نیز است و نقش تشکل ها و جنبش کارگری در کنار دیگر جنبش ها و همراه با نهادی های مدنی زنان و نهادهای بهداشت عمومی، به عنوان یک راه حل اساسی که توانسته است در آموزش و پیشگیری و کاهش شیوع ایدز و همچنین در دفاع از حقوق اجتماعی قربانیان نقش فعالی در بسیاری از کشورها بازی کند، مطرح است. در پرتوی تلاش های اتحادیه های کارگری و راهنمای عمل و رهنمودهایی که از جانب «سازمان جهانی کار» در مورد حقوق کارگران و افرادی که مبتلا به ویروس ایدز هستند وجود دارد، تشکل های کارگری گام های مؤثر و عملی بزرگی در زمینه مهار ایدز برداشته اند. برای نمونه در کنار اقدامات آموزشی و پیشگیرانه ای که از جانب تشکل های کارگری سازماندهی شده است در قراردادهای “دستجمعی کار” نیز به موضوع حقوق عادلانه و رفع تبعیض علیه کارگران و افراد شاغلی که به ویروس ایدز مبتلا هستند نیز پرداخته اند.
تجربیات اتحادیه های کارگری، خصوصا در برخی از کشورهای فقیر یا کشورهایی که فعالین کارگری به خاطر داشتن تشکل کارگری مورد اذیت و آزار و زندان و شکنجه قرار نمی گیرند نشان می دهد که تشکل های کارگری با کمک نهادهای مدنی، مانند انجمن های زنان و نهادهای بهداشت عمومی و همکاری برخی از صاحبان کار، طی انجام یک سلسله اقدامات مؤثر آموزشی و پیشگیرانه، نقش مؤثری درکاهش دادن و کنترل ویروس ایدز انجام داده اند. برای نمونه در کشورهای آفریقایی که بیشترین قربانیان ایدز به آنجا تعلق داشته است اتحادیه کارگری در افریقای جنوبی، و اوگاندا، با راه اندازی یک جنبش اجتماعی و آموزشی گسترده، کمک های بسیار ارزشمندی شامل: مطالبه درمان بهتر، و داروی ارزان تر، برای مبتلایان به ایدز، انجام داده اند. در کامبوج و تایلند و فیلیپین، تشکل های کارگری و زنان، با دادن آموزش و سازماندهی زنان تن فروش ( کارگران سکس) و با دایر کردن درمانگاه های بهداشتی برای عموم مردم، خدمات بسیار مؤثری در سلامت افراد و پیشگیری از شیوع بیشتر ایدز در این جوامع، انجام داده اند.
ایدز در ایران و نقش تشکل های کارگری
در کشور ما گرچه تلاش های محدودی توسط دولت انجام شده است لیکن با تکیه به آمارها و گزارش های رسمی نیز سیاست و کارنامه دولت ها طی سه دهه گذشته برای مهار این بیماری مهلک، بسیار ناکافی و حتی فاجعه باربوده است. وزارت بهداشت و درمان کشور اساساَ نه تنها هیچ گونه برنامه مدون و مؤثری درجهت کاهش دادن به ایدز در ایران عرضه نکرده بلکه دولت با ایجاد محدودیت و به انزوا کشیدن نهادهای مدنی و اجتماعی مانند تشکل های کارگری و زنان و حتی زندانی کردن پزشکانی که می توانستد در جهت کاهش دادن به این فاجعه انسانی در ایران اقدامات مؤثری انجام بدهند، متأسفانه سبب شده که میزان مبتلایان به ایدز در ایران نه در حال کاهش یا کنترل بلکه هر ساله سیر صعودی طی کند.
در گزارش های وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی منتشره در مهرماه 1388 آمده است در مجموع حدودا 20 هزار نفر آلوده به ویروس ایدز شناسایی شده اند. در حالی که در آخرین گزارش های منتشره در مطبوعات دولتی و غیردولتی می خوانیم که هم اکنون بین 80 تا 100 هزار نفر به این ویروس مبتلا شده اند و طی 15 سال گذشته آمار مبتلایان 10 برابر شده است. به گزارش فعالین حقوق کودکان کار و خیابان: “نزدیک به 5/4 درصد کودکان کار و خیابان در ایران مبتلا به ایدز هستند و نرخ ابتلا کودکان کار و خیابان به ایدز 45 برابر جامعه است. 32 درصد از کودکان کار مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار می گیرند و از این 5/4 درصد کودکان مبتلا به ایدز، کودکان 10 تا 14 ساله و دوسوم 15 تا 18 ساله هستند.(1) همچنین از سال 1365 تا به کنون شاهد سیر صعودی ابتلا به ایدز در میان زنانی که در معرض رابطه جنسی پر خطر بوده اند هستیم.(2) از این جهت است که وزیر بهداشت و درمان با درماندگی اعلام کرده است که اگر برای این مشکل اجتماعی چاره اندیشی نشود “با سونامی ایدز”(خبر آنلاین، 28 تیرماه 1391) در ایران روبرو خواهیم بود.
از سوی دیگر فعالین کارگری و تشکل های کارگری کشورمان، بنا به دلایل متفاوت: از جمله سرکوب های بی امانی که به فعالین مستقل کارگری، تشکل های مدنی زنان، و دیگر نهاد های غیر دولتی وارد شده است یا بنا به دلیل اخلاق دینی و سنتی که گریبان فرهنگ عمومی ما را گرفته است – که فرضاَ دفاع از کسانی که به بیماریهای مقاربتی دچار شده اند از نظر جامعه عملی ناپسند محسوب می شود – متأسفانه دفاع از حقوق کسانی که قربانی بیماریهای مقاربتی بوده اند را در دستور کار خود نداده اند. در مقطعی هم که سایه سرکوب بر سر جنبش کارگری وجود نداشته است تشکل های کارگری تمایلی به دفاع از حقوق کارگرانی که دچار بیماریهای مقاربتی بوده اند نشان نداده اند برای نمونه در مقطع سال های 1320 تا 1332 که آزادیهای نسبی در کشور موجود بود و نهضت کارگری و جنبش سیاسی “چپ” نیرومندی نیز وجود داشته اند رهبران کارگری یا سیاسی جامعه در این مورد نیز دچار ضعف و لغزش بوده اند. برای نمونه در قرارداد دستجمعی که در مهر ماه سال 1322 با حضور استاندار اضفهان بین وزارت بازرگانی و نمایندگان کارگری و کارفرمایی صنایع پارچه بافی و نساجی اصفهان منعقد می شود، دربند 9 و تبصره این قرارداد دستجمعی آمده است: ” هر ماه یک مرتبه باید کارگران معاینه شوند، و آنهایی که امراض عفونی و مسری دارند فوراَ از کار معاف و در بیمارستان کارخانجات تحت معالجه و مداوا قرار گیرند.
تبصره- در مورد ابتلا به امراض مقاربتی، کارگر در دوره معالجه حق دریافت حقوق نخواهد داشت.”
این قرارداد دستجمعی بدون هیچ گونه اعتراضی در مورد پایمال شدن این بخش از کارگران که قربانی بیماری مقاربتی بوده اند توسط نمایندگان کارگری تأیید شده است!(3)
آزادی فعالیت تشکل های کارگری و مدنی یکی از راهکاری اساسی برای مهار ایدز:
از یک سو، تجربه سه دهه جمهوری اسلامی در عرصه بهداشت عمومی نشان داده است که در مهار ایدز در ایران ناموفق بوده است و سیاست و برنامه دولت های پس از انقلاب در این عرصه نتوانسته است به مهار یا کاهش موارد ایدز و ویروس “اچ. آی. وی” در ایران بیانجامد. از سوی دیگر تجارب تشکل های کارگری و نهاد های مدنی ـ از جمله تشکل های مدنی زنان ـ در دنیا که به مثابه یک جنبش اجتماعی در تصمیم گیرهای سیاسی و دولتی تأثیر گذار بوده اند نشان می دهد که تشکل های مدنی با مهیا کردن امکانات آموزشی و سازماندهی عمومی (و کنش های آگاهی بخش)، توانسته اند به نحو خلاقانه ای مدیریت مهار بیماری مرگ آور ایدز در کشورهای پیشرفته و یا در حال رشد (و حتی در پاره ای از کشورهای فقیر) را به نحو بسیار چشگیری انجام دهند. در ایران تا زمانی که مسئولان دولتی از مشارکت آزادانه و خلاق نهادهای اجتماعی هراس دارند و از فعالیت آنها در همه عرصه ها جلوگیری می کنند و مانع از شکل گیری تشکل های مستقل و مدنی هستند و تا زمانی که فعالین اجتماعی و کارگری و کنشگران جنبش زنان و دانشجویی را با جرائم واهی امنیتی دستگیر و روانه زندانها می کنند، نظام جمهوری اسلامی و وزارت بهداشت و درمان آن قادر نخواهد بود که به تنهایی را ه حلی اساسی برای مهار ایدز در کشورمان پیدا کند. ادامه سیاست های اقتدارگرا و آمرانه در همه عرصه ها از جمله در عرصه بهداشت عمومی باعث خواهد شد هر روز که می گذرد شاهد افزایش بیشتر ایدز در میان شهروندان، خصوصاَ آسیب پذیرترین بخش از مردم کشورمان باشیم .
پانوشت:
[1] http://www.dw.de/%D9%85%D9%85%D9%86…
منابع:
1 – http://hra-news.org/1389-01-27-05-2…
2- http://www.aftabnews.ir/vdcivvazqt1…
3- اسنادی از اتحادیه های کارگری (1322-1321 ه.ش) به کوشش محمود طاهر احمدی، ص 46.
+ There are no comments
Add yours