مدرسه فمینیستی: نویسندگان زن در طی بیش از چهل سال گذشته با عبور از واقعگرایی و افشای محرومیت های زنان به کاویدن خلوت درون آنها پرداخته و تلاطمات، بن بست ها و پرسش های مشترکی را برملا کرده اند و از این رهگذر نشان داده اند که به تصادف یا تفنن، قصه نگفته اند بلکه «شهرزادوار و هنرمندانه» از خود مایه گذاشته اند. فرنگیس حبیبی در مطلب زیر با بررسی و بازپردازی دقیق شخصیت های زن در داستان های نویسندگان زن ایرانی «چهل تکه ای» از تیپ ها و موقعیت های زنانه را در آثارسه نسل نویسندگان زن ایرانی در برابر چشمان خواننده می گشاید. مطلب زیر سخنرانی فرنگیس حبیبی در بیست و سومین سمینار بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی است که در ژوئن 2012 در بوستون برگزار شد:
پیشگفتار: موضوع سخنم، کند و کاو پیرامون تحول شخصیت های زن در داستان هائیست که نویسندگان زن در چهل پنجاه سال اخیر در ایران نوشته اند. این بخشی از کار ناتمامی است که امیدوارم بزودی به صورت کتاب منتشر شود.
شخصیت های داستانی در واقع آفریدۀ ذهن زمانمندِ نویسنده هستند. بافته ای هستند درتار و پود واقعیت و خیال. همچون شرابی که با انگورهای واقعی ساخته شده ولی در کوزۀ ناخودآگاه نویسنده رنگ و جان گرفته است.
بر شما پوشیده نیست که از زمان انتشار “سووشون” در چهل و سه سال پیش تا امروز، ــ بویژه پس از جنگ هشت ساله ــ زناِنِ داستان نویس در ایران راه بس درازی را پیموده اند و برخی با آثارشان در ادبیات معاصر حادثه آفریده اند. شمارشان از سه یا چهار نفر، پیش از انقلاب، امروزبه ده ها نفر رسیده است و در سالهای اخیر بیشترین رمان های پر فروش از آن زنان بوده است.
تحول کیفی کار آنها چشمگیرتر از پیشرفت کمیشان بوده است. آنها از واقعگرایی و افشای محرومیت ها و زخم های بیشمار تن و جان زنان جامعه فراتر رفته به خلوت درون آنها نقبی هنرمندانه زده اند و تلاطمات، پرسش ها، بن بست ها و حسرت های مشترکی را برملا کرده اند و از این رهگذر نشان داده اند که تنها، به تصادف یا تفنن، قصه نگفته اند بلکه شهرزاد وار و هنرمندانه از خود مایه گذاشته اند. زنان نویسنده در واقع با داستان گویی فضایی را برای تنفس، بیان، عرض اندام و بالیدن فراهم آورده اند که حاکمان سیاسی و ایدئولوژیک از آن ها دریغ کرده بودند.
روش شناسی: آثاری که در این پژوهش مورد نظر قرار گرفته اند در ایران نوشته و منتشر شده اند. این انتخاب از این جهت بوده، که نویسندگان زن ایرانیِ مهاجر و تبعیدی، نسبت به همکاران خود در داخل ایران، فضا و تجربه های متفاوتی را در آثار خود بیان و بازسازی می کنند که در جای خود مهم و ارزشمندند ولی معیار های دیگری برای تحقیق را ایجاب می کنند.
ـ در میان آثار نویسندگان زن در داخل ایران، آثاری را برگزیدهام که یا به خاطر استقبال خوانندگان، یا به خاطر ویژگی در محتوا و سبک، یک حادثه ادبی یا انتشاراتی تلقی شده اند و یا توجه منتقدان ادبی را برانگیخته اند. طبیعتاً این آثار بسیار متنوعند. از “سووشون” گرفته که در سال 1348 منتشر شد تا “نگران نباش” اثر مهسا محب علی که در سال 1387 منتشر و در عرض چند ماه به چاپ سوم رسیدو یا آثار بلقیس سلیمانی که اخیراً جای چشمگیری را در صحنۀ داستان نویسی زنان ایران به خود اختصاص داده است.. رمان هایی نیز که میتوان عامه پسند و از خانوادۀ پاورقی دانستشان مانند “دالان بهشت ” نوشتۀ نازی صفوی هم در این پژوهش گنجانده شده اند. در مجموع در مطلبی که امروز می شنوید حدود بیست و دو سه اثر از هفده نویسنده بررسی شده است که اغلب در قالب رمان بلند هستند ولی چند داستان کوتاه هم در این بررسی مورد توجه قرار گرفته اند.
برای بدست دادن تصویری از تحول پرسناژهای زن در جستجوی پاسخ به پرسش های زیر بوده ام که به برخی از آن ها در فرصتی که هست به کوتاهی می پردازم:
◀️ که سحرگاهان فواره کوچک میخواند
البته شاید بتوان ایراد گرفت که ایجاز شاعرانه در نثر کاربرد ندارد. ولی گمان من اینست که آن آزادی درونی که سر منشاء جوشش چشمه های احساس و پرسش و جستجو در بارۀ کم و کیف این احساس است هنوز در نثر ادبی زنانۀ ما به کمال وارد نشده است.
5) هویت لرزان، هویت مطلوب؟
نکتۀ مشترک دیگر در این آثار پرسش در بارۀ هویت زنانه است. من کیستم؟ با آن منی که” او” می خواهد چه تفاوتی دارم؟ با تناقضات و امیال درونیم چگونه روبر
+ There are no comments
Add yours