نقد فمینیستی؛ نقد زنانه؟ / پرسشی در کارگاه نقد!(کارگاه نقدفمینیستی ؛2)

۱ min read

سونیا غفاری-19 خرداد 1387

نقد فمینیستی یا نقد زنانه؟ سوالی که همواره در مباحث مربوط به نقد فمینیستی مطرح بوده از جمله در کارگاه نقد ادبی فمینیستی. آیا اساسا این دو متفاوتند یا می توان یکی را به جای دیگری به کار برد؟ برای یافتن پاسخ، گویا فردی بهتراز الین شوالتر نمی توان یافت، فردی که با معرفی و بنیانگذاری نقد زنانه، تاریخ ادبیات زنان را مدیون خود نمود.

به سوی یک بوطیقای فمینیستی

شووالتر نظریه پرداز ادبی آمریکایی در سال 1977 با نوشتن کتاب ” ادبیاتی از آن خودشان، از برونته تا لسینگ” به معرفی زنان نویسنده ای می پردازد که فراموش شده و نگاه مسلط مردانه بر حوزه ادبیات، آثار آنها را به حاشیه رانده است. او دو سال بعد یعنی در سال 1979 با مقاله ” به سوی یک بوطیقای فمینیستی” به محدودیت نقد فمینیستی می پردازد، چرا که تا پیش از آن نقد تصاویر زنان Image of Women در ادبیات تنها وجه نقد فمینیستی بود. برای روشن تر شدن موضوع به این تعریف از نقد فمینیستی توجه کنید: ( نقد در صورتی فمینیستی است که پاردایم های سنتی درباره زنان ، طبیعت زنان یا نقش های اجتماعی آنها را مورد نقد قرار دهد ) . شوالتر در مقاله خود وظیفه دیگری به دوش نقد فمینیستی می گذارد و به معرفی و تعریف نقد زنانه می پردازد. این نقد که در زبان لاتین Gyno criticism نامیده می شود دنیایی تازه در ادبیات زنان می گشاید و تعریف نقد فمینیستی دامنه وسیع تری پیدا می کند: ( شکل دیگر نقد فمینیستی در صدد احیای نوشته های زنانه است و ادبیات زنان را به عنوان حوزه ای خاص پی ریزی می کند). بنابراین نقدی که منحصرا به نوشته های خلق شده توسط زنان می پردازد و در پی یافتن و بررسی سبکهای نوشتاری انهاست، نقد زنانه نام می گیرد.

با این تفاسیر دو گرایش عمده در نقد فمینیستی بوجود می آید

1. نقد تصاویر زنان در ادبیات و 2. نقد زنانه ، البته از واژه های دیگری برای بیان این تقسیم بندی استفاده شده :

1. نقد زن نویسنده که همان نقد زنانه است و آثار زنان خالق اثر بررسی و مطالعه می شود و اینکه جنبه های زنانه زندگی فرد مانند تجربه های زایمان و بارداری چگونه در زبان پدیدار می شود.

2. نقد زن خواننده: در این نوع نقد، زن خواننده آثار ادبی مردان را بررسی می کند و به کنکاش در زمینه کلیشه های موجود درباره زنان وشکل حضور انها در این آثار می پردازد.

با توسعه دامنه نقد فمینیستی؛ آثاری از زنان که به قضاوت دوره خود حذف شده بودند مورد ارزشیابی و بررسی مجدد قرار گرفتند. به عنوان مثال ادبیاتی با موضوعاتی چون خاطرات و تجربیات روزانه زنان و این خود موجب شد نوع جدیدی از نگارش که بیشتر مربوط به موج دوم فمینیسم بود با محتوایی نو وارد ادبیات زنان شود.

اهداف نقد فمینیستی

برای تکمیل این مباحث بد نیست اشاره ای به اهداف نقد فمینیستی از نظر لیزا تایتل داشته باشیم. او این اهداف را این چنین دسته بندی می کند

1. آشکار نمودن سنت زنانه در نوشتن و پرسیدن سوالات جدید از متنهای قدیمی

2. تفسیر نمادهای نوشتار زنانه

3. کشف مجدد متون قدیمی

4. تحلیل نویسندگان زن و نوشته های آنها از دیدی زنانه

5. مخالفت و مقاومت در برابر جنس گرایی در ادبیات

6. افزایش آگاهی در زمینه سیاست های جنسی سبک ها و زبان ها

تایتل معتقد است نقد ادبی فمینیستی فضای پویا و پیچیده ای از طیف گسترده ای از تئوریهای انتقادی ، تحلیل های روانشناسی، مارکسیسم، ماتریالیسم فرهنگی، مردم شناسی و ساختار گرایی است. از نظر او فمینیست ها با وجود تکثر در دیدگاه هایشان، فرضیه های مشترکی در زمینه نقدادبی فمینیستی دارند. یکی از این فرضیه ها این است که نظم سلسله مراتبی مرد- زن و روابط جنسیتی تمام جنبه های وجود اجتماعی انسان از جمله اندیشه را تحت تاثیر قرار داده و دوتایی ها را رایج کرده است: فعال – منفعل، حاضر- غایب، جهانی- خاص و مفاهیم زنانه در زمره صفات بی ارزش قرار گرفتند. دوقطبی هایی که ستم بر زندگی زنان را نشان داده و تقویت می کند.

تاریخ بسیار باید تا اندکی ادبیات بزاید [1]

زمان زیادی از پرداختن به ادبیات زنانه نمی گذرد ولی در همین زمان تاریخ ادبیات شاهد حضور زنانی بود که با خلق آثارشان به غنای ادبی دوره خود افزودند. بنابراین فمینیستها برای رشد و گسترش این روند نه تنها از ابزار نقد ساختار زبانی- اجتماعی موجود استفاده می کنند بلکه ارائه آلترناتیوهایی برای خواندن و نوشتن را ضروری می دانند چرا که انها خود عرصه ای هستند برای مبارزه در جهت تغییر.

منابع

هام، مگی . فرهنگ نظریه های فمینیستی، نشرتوسعه، 1382.

◀️  www.victorianweb.org

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours