مدرسه فمینیستی: بعضی پدیده های مخرب اجتماعی بی سروصدا و به دور از هیاهو و حتی جلو چشمان ظاهراً باز ما اندک اندک راه خود را می گشایند و همچون اموری عادی جریان می یابند. این پدیده ها عموماً از سر بی توجهی جدی گرفته نمی شوند و اغلب وقتی به مرحله ی بحران و بروز عوارض وخیم رسیدند ماهیت تخریبی شان آشکار می شود و ما را برای یافتن راه حل به تکاپو می اندازند. یکی از این پدیده ها که اتفاقاً از آستین علم پزشکی بیرون آمده، و مستقیماً زندگی و حقوق انسانی زنان را نشانه رفته، پدیده انتخاب جنس[1] جنین و به دنبال آن «جنین مؤنث کشی» است که نه توجهی به آن می شود، نه بررسی در مورد آن انجام می گردد و نه آماری در این خصوص وجود دارد. تشخیص جنس جنین بدون ضرورتهای پزشکی و صرفاً به درخواست والدین، پدیده ای است که به شکلی کاملاً عادی و بدون هیچ پرسش و چون و چرایی انجام می شود و در مواردی که تعدادش مشخص نیست به انتخاب جنس جنین می انجامد. چنین اتفاقی در چین، هند و بعضی دیگر از کشورهای آسیایی رخ داده و ترجیح جنس مذکر موجب به هم خوردن نسبت جنسی جمعیت و افزایش تعداد متولدین مذکر به مؤنث گردیده است. به همین دلیل است که در کشورهایی مثل چین و هند تشخیص جنس جنین ممنوع شده و با متخلفان برخورد می شود.
در ایران با ورود تکنولوژی ها و روش های نوین تشخیصی که تشخیص جنس جنین را پیش از تولد امکان پذیر می کند، والدین قادرند حتی بدون اینکه ضرورتی علمی وجود داشته باشد، از جنس فرزند هنوز متولد نشده ی خود مطلع شوند. ضرورت هایِ پزشکیِ تشخیص جنس جنین، محدود به چند بیماری وابسته به جنس مانند هموفیلی و دیستروفی عضلانی دوشن است و سونوگرافی علاوه بر اینها، ممکن است در شک به ابهام اعضاء تناسلی ضرورت یابد. در واقع در شک به چنین بیماری هایی آن هم بر اساس شرح حال و تاریخچه خانوادگی است که تشخیص جنس جنین ضرورت می یابد. اما امروزه شاهد آن هستیم که در گزارش سونوگرافی های حاملگی بدون اینکه پزشک درخواست داده باشد، جنس جنین در کنار شاخص های سلامت جنین ذکر می شود. این نوشتن جنس جنین، در حال حاضر به رویه ای کاملاً عادی تبدیل شده است و هیچ گونه نظارت یا کنترلی هم در این زمینه صورت نمی گیرد.
علاوه بر سونوگرافی روش های دیگری نیز برای تشخیص جنس جنین وجود دارد که غالباً به دلیل تهاجمی بودن و عواقبشان کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. اما اخیراً تکنولوژی جدید و روش نوین آزمایشگاهی بی خطر و غیرتهاجمی برای تشخیص جنس جنین ابداع شده که می تواند جنس جنین را چند هفته زودتر از سونوگرافی مشخص نماید. این روش شاید به دلیل تقاضای زیاد به سرعت وارد ایران شده و در حال حاضر بعضی آزمایشگاهها قادر به انجام آن هستند. نکته قابل توجه نهادهای نظارتی که به نظر می رسد عرصه تشخیص جنس را به کلی وانهاده و آن را امری عادی تلقی می کنند این است که این تست تشخیص جنس که از نظر علمی همچون سونوگرافی، فقط در صورت شک به بیماریهای وابسته به جنس ضرورت دارد، در آزمایشگاههای تهران، حتی بدون درخواست پزشک و تنها به صرف درخواست والدین و صدالبته در ازای مبلغی پول انجام می شود. حتی یکی از این آزمایشگاهها به صراحت، در سایت اینترنتی خود کنجکاوی والدین درباره جنس جنین را، از موارد انجام این تست تشخیصی ذکر نموده است. این آزمایشها به طور عمومی و برای هر متقاضی انجام می شود، بدون آنکه به عواقب احتمالی آن اندیشیده شود. به راستی کنجکاوی والدینی که می خواهند در هفته های نخست از جنس جنین مطلع شوند، به چه علت است و چرا باید این همه برایشان اهمیت داشته باشد که هزینه چنین تست گرانقیمتی را بپردازند؟ آیا غیر از تصمیم به انتخاب جنس جنین می توان علت دیگری برای تشخیص جنس جنین تنها به درخواست والدین و بدون ضرورت پزشکی و علمی متصور بود؟ این آزمایشگاهها چگونه از تعهد والدین برای سقط نکردن جنین با جنس نادلخواه مطمئن می شوند و آیا آنچه به دنبال این آزمایش اتفاق می افتد از نظر آنان اهمیتی دارد؟ پاسخ واقع بینانه و بدون تعارف به این پرسش ها این است که آنچه در این میان به راستی اتفاق می افتد کمک به والدین برای جنین دخترکشی و مشارکت این آزمایشگاهها در قتل جنین های مؤنث است.
البته به دلیل آنکه سقط جنین در کشور ما غیرقانونی است و آماری از سقط های غیردرمانی وجود ندارد، نمی توان تخمین زد که چه میزان از سقط جنین ها به دلیل جنس جنین بوده است. اما بی گمان این روند بدون توجه و نظارت مسوولان امر روندی خطرناک است و شاید در آینده ای نه چندان دور حتی فاجعه آمیز هم بشود.
در واقع، در جامعه ای که در آن، برتری و تسلط مذکر قرن هاست در فرهنگش ریشه دوانده و هم اکنون نیز به صورت رسمی و غیر رسمی این برتری تثبیت و بازتولید می شود، بروز پدیده انتخاب جنس جنین چندان دور از انتظار و غریب نیست.
مشاهدات و تجربیات پزشکان در جای جای ایران نشان می دهد، حتی اگر دانستن جنس جنین به سقط هم منجر نشود، با گزارش جنس جنین این احتمال وجود دارد که مادرانی که جنین شان دختر است، در دوران بارداری از سوی همسر و خانواده مورد سرزنش و کم توجهی قرار گیرند و به پایان رساندن روند بارداری برایشان در شرایطی سخت و رنج آور صورت گیرد. این دسته از مادران اعتماد به نفس خود را از دست داده و با احساس گناه و تقصیر، پایبندی کمتری به مراقبتهای دوران بارداری خواهند داشت. موضوع دیگری که ذکر آن در این نوشتار ضروری می نماید، ادعا و اقدامات موسوم به تعیین جنس جنین است که از سوی بعضی از کارگزاران علم همچون پزشکان و ماماها صورت می گیرد و بعضاً برای تعیین جنس جنین دکان هایی باز کرده اند و با توصیه ها و شگردهای عجیب و غریب شبه علمی، مشغول دامن زدن به موضوع ترجیح جنس و انتخاب جنین مذکر هستند. گاهی حتی این مهارت یا تخصصِ! تعیین جنس در تابلو مطب ها و آگهی ها درج می شود، و بعضی حتی سایت های اینترنتی با همین عناوین و موضوعات را اداره می کنند. بدیهی است این روش های مورد استفاده برای تعیین جنس جنین علاوه بر اینکه از نظر علمی تأیید نشده اند و نوعی شارلاتانیسم حرفه ای محسوب می شود، از سوی دیگر منجر به تقویت و استمرار باورها و فرهنگی می شود که مبتنی بر تبعیض جنسیتی و ترجیح مذکر به مؤنث است.
پرسش اصلی این نوشتار از نهادها و دستگاههای نظارتی مرتبط در این حوزه همچون وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است که چرا در کشوری با زمینه فرهنگی مردسالار و ترجیح آشکار مذکر به مونث و خطر به هم خوردن نسبت جنسی جمعیت، روشهای تشخیص و تعیین جنس آزادانه و بدون هیچ گونه نگرانی انجام می شوند؟ چرا وزرات بهداشت، گزارش بدون ضرورتِ پزشکیِ جنس در سونوگرافی و نیز درخواست و انجام بدون اندیکاسیونِ تستهای تشخیص جنس را از موارد تخلف پزشکان، ماماها و آزمایشگاهها لحاظ نمی کند تا پدیده انتخاب جنس جنین بیش از این ادامه نیابد. آیا باید منتظر باشیم که نسبت جنسی جمعیت با قربانی شدن جنین های مؤنث به حد هند و چین برسد تا واکنشی درخور به این پدیده ی غیرانسانی نشان دهیم؟
هر چند که راه حل نهایی معضلاتی همچون گرایش به انتخاب جنس جنین و ترجیح جنس مذکر، در گرو حل معضل نابرابری جنسیتی و تغییر فرهنگ و پیش نیازهای آن است، اما نباید از نقش اقدامات عاجل نظارتی بر این امور هم غافل بود. واقعیت آن است که در سرمایه داری ناقص الخلقه ای که در مملکت ما در حال رشد است ممکن است هر چیز، حتی انسانیت و اخلاق و کرامت انسانی در مسلخ سود و سرمایه قربانی شوند، و جان انسان به ویژه زنان همچون کالایی ناچیز در چشم سوداگران عالِم نما جلوه کند، اما این وظیفه ی مراجع تصمیم گیرنده است که با هوشیاری و نظارت بر کار و اعمال سودجویان ملبس به جامه علمی مانع از سوءاستفاده و ترویج روشهایی شوند که عواقبی خطرناک و غیرانسانی چون انتخاب جنس جنین دارند. وزرات بهداشت می تواند با تدوین دستورالعملی در این خصوص موارد قانونی و علمی تشخیص جنس را مشخص نموده و آن را به عموم پزشکان و به ویژه متخصصان زنان و زایمان و متخصصان رادیولوژی، ماماها و آزمایشگاه و سایر مراکز بهداشتی و درمانی ابلاغ و با متخلفان برخورد نماید، باشد که با هوشیاری و نظارت و دقت عمل در این زمینه، به راه هند و چین نرویم.
پانوشت:
[1] این توضیح ضروری است که در زبان فارسی اصطلاح جنس، معادل سکس واصطلاح جنسیت معادل جندر به کار می رود. جنس، ناظر به تفاوتهای بیولوژیک و آناتومیک بین زنان و مردان است و جنسیت، انتظارات اجتماعی از رفتار مناسب هر جنس است و دربرگیرنده جنبه های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی مردن بودن و زن بودن تلقی می شود. در این یادداشت نیز استفاده از جنس مناسب می نماید بنابراین از همین اصطلاح استفاده شده است.
+ There are no comments
Add yours