مدرسه فمینیستی: خشونت جنسی نوعی خشونت علیه زنان است که اثرات منفی بیشماری بر روی قربانیان خود به جا می گذارد. رفتار و اعمالی که خشونت جنسی را شامل می شود در فرهنگ ها و حوزه های حقوقی مختلف، متفاوت است در نتیجه بسیاری از کسانی که مورد خشونت جنسی قرار می گیرند اغلب نمی دانند که آیا تعریف خشونت جنسی، آنها را قربانی بشمار می آورد یا نه؟ این مقاله به تفاوت در برداشت زنان ایرانی از تعریف خشونت جنسی بر اساس قانون مجازات اسلامی ایران و نیز ارائه راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری و مهار این نوع خشونت می پردازد. این مقاله همچنین به طور اجمال، ساختار حقوقی خشونت جنسی در قوانین ایران و انگلستان را با یکدیگر مقایسه می کند.
ایران یکی از بزرگترین کشورهای خاورمیانه با جمعیتی بیش از ۷۴ میلیون نفر است. انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ حاکمیت مذهب را در زندگی عمومی و خصوصی بسیاری از ایرانیان اعمال کرد. می توان گفت که پس از انقلاب تقریباَ تمامی سیاست های اجتماعی بر اساس ایدئولوژی اسلامی تغییر یافت. دولت جدید تغییرات کلی در قانون اساسی قبل از انقلاب بوجود آورد در نتیجه، بسیاری از قوانین و مقرراتی که با اسلام مغایرت داشت از بین رفت. شورای نگهبان متشکل از شش فقیه و شش حقوقدان به منظور بررسی و تصویب لوایح جدید تشکیل شد. «قانون حمایت از خانواده» که در گذشته حقوق بسیاری برای زنان قایل بود لغو گردید. دولت جدید همچنین به اجباری کردن حجاب اسلامی و جداسازی زن و مرد در مکان های عمومی از جمله مدارس و دانشگاه ها اقدام کرد.
یکی از شعارهای اوایل انقلاب، تساوی زن و مرد بود. اصل ۲۰ قانون اساسی بیان می کند که : همه افراد اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون هستند و از حقوق انسانی، اقتصادی٬ سیاسی٬ اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند. اما همان طور که شیرین عبادی در کتاب خود: «حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی» می گوید این امر بدان معنا نیست که زن و مرد از حقوقی یکسان برخوردارند. همان طور که بسیاری از نویسندگان قانون اساسی بعدها در مقالات و سخنرانی های شان مطرح کردند آنها قایل به «توازن» حقوق مرد و زن بودند و آن را جایگزین «تساوی» حقوق بین زن و مرد کردند. آنها معتقد بودند ضرورتی ندارد که حقی که مرد از آن برخوردار است عیناً به زن داده شود بلکه باید در عوض برای هر حقی که مرد دارد حقی هم برای زن قایل شد؛. برای مثال زن نمی تواند از همبستر شدن با همسرش امتناع ورزد و آمیزش جنسی، جزیی از حقوق شوهر به حساب می آید؛ در ازای آن، شوهر باید به همسرش نفقه بدهد و زن حق اخذ نفقه دارد و به این ترتیب دو حق در کنار هم قرار می گیرند که یکی متعلق به شوهر و دیگری به زن است و این گونه است که توازن برقرار می شود.
نویسندگان قانون اساسی به شدت تحت تاثیر آراء ایدئولوژیک و نظرات فقهی آیت الله مرتضی مطهری در تفاوت میان مرد و زن بودند. آیت الله مطهری برای اولین بار نظریه ی «حقوق مکمل مرد و زن» را معرفی کرد. از دیدگاه او مرد و زن در آفرینش مساوی هستند و برای رسیدن به تکامل به یکدیگر وابسته نیستند. مطهری تساوی حقوق زن و مرد را یک مفهوم غربی خواند که هیچ سنخیتی با اسلام ندارد. از دیدگاه وی تفاوت در حقوق و وظایف بین زن و مرد به معنای نابرابری و ناعدالتی نیست بلکه به معنای کامل اصل برابری می باشد که مبنای آن قوانین اسلامی بر اساس موازین طبیعت است، در نتیجه کسانی که قانون اساسی را نگاشتند معتقد به تساوی زن و مرد نبودند و به زن به عنوان جنس دوم البته با حقوق مکمل ـ نه مساوی ـ نگاه می کردند.
خشونت جنسی علیه زنان تنها متعلق به کشورهای جهان سوم و مسلمان نیست و می تواند هر جا و در هر نقطه ای از دنیا اتفاق بیافتد. برای مثال در بریتانیا طبق آمار اعلام شده توسط وزارت کشور در سال ۲۰۱۳ بیش از ۴۰۰هزار نفر زن مورد خشونت جنسی قرار گرفتند که از هر پنج نفر یک نفر از سن ۱۶ سالگی قربانی خشونت جنسی بوده است. مفهوم خشونت جنسی بسیار پیچیده است و موارد بسیاری را شامل می شود که می تواند جسمی و یا کلامی و یا روانی باشد. همان طور که قبلا اشاره شد این مفهوم در کشورها و حوزه های حقوقی مختلف معانی متفاوتی را دارا می باشد.
ساختار خشونت جنسی در انگلستان
همان طور که در بالا گفته شد این مقاله به بررسی تطبیقی بین ساختار حقوقی خشونت جنسی در ایران و انگلستان پرداخته است. در قوانین انگلستان بین خشونت جنسی[1] و تجاوز جنسی [2]تفاوت هایی چه در مفهوم و چه در مجازات وجود دارد. همان طور که می بینید در زبان انگلیسی دو کلمه کاملا متفاوت برای خشونت و تجاوز جنسی وجود دارد. اما در زبان فارسی تجاوز زیرمجموعه ای از خشونت جنسی است. این ابهام در لغت و معنا، تاثیر خود را در قوانین مربوط به خشونت جنسی هم به جا گذاشته است.
قوانین بریتانیا خشونت جنسی را این گونه تعریف کرده اند:
هرگاه شخصی عمداً بدن شخص دیگری را در محافل خصوصی و یا عمومی لمس کند و هدف از این تعرض لمسی، لذت جنسی بدون رضایت طرف مقابل باشد آن فرد به ۶ تا ۱۰ سال حبس و پرداخت جریمه نقدی با توجه به تورم آن زمان، محکوم می شود. این قانون تاکید بر حریم خصوصی و یا عمومی و همچنین رضایت طرف مقابل دارد که در قوانین مربوطه در ایران دیده نمی شود.
ساختار خشونت جنسی در ایران
در ایران خشونت جنسی پدیده ای پنهان است. در این کشور تقریباَ هیچ آمار رسمی از تعداد موارد گزارش شده در دسترس نیست. هچنین هیچ آمار و گزارشی از تعداد قربانیان و میزان جرم و شدت آن، اعلام نمی شود. رسانه ها و سیاست های رسمی دولت اغلب سعی می کنند که این موضوع را به رفتار زنان نسبت بدهند. دولت معمولا سعی می کند که چشم خود را به این موضوع ببندد و به عمق این فاجعه نپردازد. برخلاف گزارش های تجاوز که گهگاهی می توان آن را در روزنامه ها و مجله ها خواند، مقوله خشونت جنسی در ایران اما همچنان بسیار دست نخورده (تابو) باقی مانده است و کمتر در گزارش و اخبار رسانه ها منعکس می شود.
قابل تأمل است که عبارت «خشونت جنسی» در قانون مجازات اسلامی ایران وجود ندارد و نزدیک ترین تعریف به آن، تجاوز و یا تعرض جسمی است.
تجاوز
زنا بالاخص زنا به عنف و اکراه، یکی از نزدیک ترین تعاریف یه خشونت جنسی است. طبق ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی، زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف و مجازات آن اعدام است. این ماده بر هرگونه رابطه جنسی بدون رضایت تأکید دارد. بر طبق ابن ماده، جماع مرد با زنی که بر او ذاتاَ حرام است با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه گاه در قُبُل یا دُبُر زن محقق می شود. هرچند تجاوز یک نوع خشونت جنسی تلقی می شود اما مفهوم آن با خشونت جنسی که شامل هرنوع تماس جنسی مانند لمس کردن اعضای بدن است متفاوت می باشد.
تعرض جسمی
طبق ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا، از قبیل تقبیل (بوسیدن) و یا مضاجعه (همخوابگی نا مشروع) شوند به شلاق تا ۹۹ ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد عامل آن تعزیر می شود. تعریف تعرض جسمی بسیار مبهم است و شامل تماس جنسی نمی شود. در این تعریف تنها به دو مثال اشاره شده که تقبیل و یا مضاجعه است. علاوه بر این در حوزه قضایی تعریف عمل منافی عفت به عهده قاضی گذاشته شده است که این خود می تواند برداشت های متفاوتی را دربر گیرد و طبعاَ تأثیر بسزایی در تلقی یک جرم خواهد داشت.
تعرض لفظی
همان طور که قبلا اشاره کردم خشونت جنسی می تواند در قالب تعرض لفظی هم باشد که یکی از شایع ترین آن، متلک پرانی در جامعه ایران است. طبق ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی هر کس در اماکن و معابر عمومی معترض یا مزاحم اطفال و یا زنان شود و یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون اسلامی و حیثیت، به آنها توهین کند به حبس از ۲ تا ۶ ماه و یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
برای تکمیل تحقیق ام به ایران سفر کردم. ماه اردیبهشت بود و فصل بهار و هوای لطیف همراه با نم باران بهاری، آن هم در فضای ایران که هر غربت نشینی را شیفته خود می کند. تصمیم گرفتم برای انجام مرحله ابتدایی تحقیق ام با ۱۰ زن از گرایش های مختلف مذهبی مصاحبه کنم. به دلیل حساس بودن موضوع تحقیق، برای پیدا کردن مخاطبان ام٬ از روش نمونه گیری گلوله برفی[3] استفاده کردم. تمامی این زنان در رده سنی ۲۵-۳۵ سال بودند و مسلمان به دنیا آمده بودند. برخی شدیداً مذهبی و متدیّن اما برخی دیگر یا کاملا بالعکس بودند یا آنقدرها مقیّد نبودند. در ادامه ، برخی از مصاحبه هایم با این زنان را می آورم. لازم به توضیح است که تمامی اسامی مصاحبه شوندگان ، نام های مستعار هستند.
آزاده ۲۶ ساله از شمال تهران می گوید: من به تماس جنسی به عنوان خشونت جنسی نگاه نمی کنم و نمی دونستم که در قانون می تونه به عنوان تعرض جسمی تلقی بشه و جریمه هم داره. اگه کسی به من دست بزنه٬ عصبانی میشم ولی به سرعت فراموش میکنم چون از این اتفاقها برام زیاد میوفته. به نظر من خشونت جنسی به مانند تجاوز جنسی نیست. وقتی از او در مورد حوزه خصوصی و عمومی می پرسم می گوید: زندگی خصوصی مردم وقتی مهم است که بساط ماهواره، مهمانی و یا مشروبات الکلی در میان باشد به سرعت به خانه می ریزند جریمه ات می کنند و یا به بازداشتگاه می برند اما اگر هر کدوم از این حرفهایی که گقتی در داخل خانه اتفاق بیوفته٬ هیچ کس توجهی نمی کنه.
آزاده از مفهوم خشونت جنسی از دیدگاه قانونی اطلاعی ندارد که همین امر نشانگر روشن نبودن قانون است. همچنین این امر نشان می دهد که چگونه یک جرم به راحتی می تواند در جامعه اسلامی امری عادی تلقی شود بدون این که کسی پاسخ گو باشد. در این شرایط زنان در جامعه ای که فاقد قانونی روشن و محکم است طبعاَ احساس ناامنی خواهند کرد.
یکی از مصاحبه هایم با مونا دختر ۳۲ ساله ای بود که در جنوب تهران زندگی می کرد. او می گوید: خشونت لفظی در جامعه ایران بسیار متداول است و من به آن عادت کرده ام و از زمان بلوغ بارها تجربه اش رو داشتم ولی نمی دونستم که مجازات داره. اگر کسی به من متلک بگه من جوابش رو میدم چون نمیتونم خودم رو کنترل کنم. من چندین بار مورد تعرض جسمی در بازار تهران قرار گرفتم. من اونجا زیاد میرم و همیشه با خودم یه سوزن میبرم. اگه کسی به من دست بزنه سریع یه سوزن بهش میزنم. اگه دولت بخواد این جور مردها رو مجازات کنه٬ بیشتر از نصفشون به زندان میوفتند.
مونا یک حس انتقام جویی در درون خود ایجاد کرده و نمی تواند این نوع خشونت را تحمل کند. با این که می گوید به آن عادت کرده اما این موضوع او را کماکان رنج می دهد. حمل سوزن به هنگام رفتن بازار نشانگر آن است که قانون و قانونگذار قاطع و محکم از او حمایت نمی کند درنتیجه مجبور به یافتن راهی برای دفع خشونت است.
نیاز ۲۹ ساله از خانواده ای مذهبی است. او می گوید: در جامعه ما به مردها حقوق بسیاری داده شده و خیلی ار اونها از متلک گفتن لذت میبرند و کسی نمی تواند مانع آنها شود. من مردان مذهبی زیادی رو می شناسم که از تعرض جسمی و لفظی لذت می برند. بنابرین نمیتونم بگم که مذهب میتونه عاملی بازدارنده باشه. این موضوع به فرهنگ افراد مربوط میشه، و مطمئن هستم که اگه در زندگی دوران کودکی این افراد تحقیق کنید خیلی از آنها تجربه خشونت رو داشتند.
نیاز تمایل مردان به خشونت جنسی را موضوعی فرهنگی می داند تا مذهبی و رابطه ای بین مذهب و رفتار نامناسب مردان نمی بیند. او معتقد است که روش تربیتی مردان در دوران کودکی شان تاثیر عمیقی روی رفتار آنها با زنان دارد. به عقیده او نوع آموزش و تربیت افراد در خانواده را می توان مهم ترین عاملی دانست که موجب می شود فرد به متلک گویی عادت کند و از انجام این کار حس بدی نداشته باشد..
از طرفی فاطمه که دارای گرایش عمیق مذهبی است می گوید: من قبول دارم که خشونت جنسی و لفظی در جامعه ما بسیار زیاد است اما این زنان هستند که آن را ترغیب میکنند. اگه تو به عنوان یک زن وقتی بیرون میری٬ طبق موازین اسلامی لباس بپوشی و رفتار کنی و آرایش نکنی مطمن باش در امان هستی. وقتی از او می پرسم که یک زن با پوشش اسلامی هم می تواند مورد خشونت جنسی قرار بگیرد(طبق گفته نیاز) می گوید: مردای هیز همه جا هستند اما اگه من پوشش مناسب نداشته باشم مثلاً مانتو تنگ بپوشم این پیغام رو میدم که بیا به من دست بزن. از او می پرسم که شاید خیلی ها مثل تو مذهبی و مقیّد نباشند؟ جواب می دهد: بله و برای همین هست که دین و رعایت اخلاق دینی میتونه انسانها رو نجات بده پس اگه میخوای در امان باشی به اصول دین ات پایبند باش.
از دیدگاه فاطمه مذهب و اعتقادات دینی مانع تجربه خشونت جنسی و لفظی برای زنان می شود و زنها می توانند از طریق آن به امنیت خاطر و آرامش برسند به گونه ای که او همه زنان را تشویق به داشتن پوشش اسلامی و عقاید مذهبی می کند.
خشونت جنسی در ایران بسیار شایع است و دولت معمولا چشم خود را برآن می بندد و این موضوع را در مجامع عمومی مورد بحث قرار نمی دهد. طبق آموزه های فرهنگی تجزیه و تحلیل هر برخورد جنسی مانند تجاوز و یا خشونت جنسی ـ چه داوطلبانه و چه بالاجبار ـ نمی تواند در گفتمان عموم در جامعه طرح شود چون آموزه های منفی بیشماری به دنبال خواهد داشت. همچنین قربانیان این حوادث از بازگو کردن آن در ملاء عام بسیار شرمسار و خجل هستند. در نتیجه عملکرد دولت و خودسانسوری قربانیان، مانع شکل گیری یک گفتمان مفید و سازنده در جامعه می شود. این امر همچنین نشان دهنده رابطه ناموزون قدرت بین زن و مرد است. اکثر قریب به اتفاق زنانی که در مصاحبه شرکت داشتند بر این باور بودند که در جامعه ای زندگی می کنند که مردان از حقوق بسیار بیشتری از زنان برخوردارند.
شکل گیری و تقویت تمایل دولت برای در نظر گرفتن مجازات و تنبیه کسانی که دست به خشونت می زنند٬ تصویب قوانین مقابله با خشونت جنسی در فانون مجازات اسلامی، و نیز حمایت مؤثر از قربانیان خشونت، عوامل مهمی برای جلوگیری از بروز و گسترش خشونت جنسی در روابط اجتماعی ما است. کار فرهنگی در جهت تصحیح باورهای فرهنگی و نگرش های اجتماعی در مورد تساوی حقوق زن و مرد در جامعه و خانواده طبعاَ بر شکل گیری قوانین عادلانه تاثیر بسزایی دارد. دولت ها می توانند در برقراری تساوی حقوق زن و مرد نقش مهمی بر عهده بگیرند. آنها می توانند تغییرات اجتماعی را برای ارج نهادن به مقام زن تشویق و یا منع کنند. روشن است که حمایت از حقوق زنان در جوامعی که بر اساس قوانین اسلامی اداره می شوند بسیار چالش برانگیز است زیرا در اکثر کشورهای اسلامی قانون به گونه ای تعریف و تفسیر می شود که خشونت علیه زنان را تحمل می کند.
قرائت های ایدئولوژیک و نادرست از سوره های قرآنی که به حقوق زنان پرداخته، کار را برای فعالان حقوق زن بسیار دشوار کرده است. همانطور که زیبا میرحسینی, جامعه شناس, اذعان دارد نابرابری هایی که در قوانین اسلامی تعریف شده اند لزوماَ مظهر قوانین الهی یا جزیی لاینفک از زندگی اجتماعی نیستند زیرا آنها برساخته ی دست بشر هستند و بنابراین، قابل تغییر اند و باید به بحث گذاشته شوند.
خوشبختانه در سال های اخیر خشونت جنسی مورد توجه فیلمسازان ایرانی هم قرار گرفته است. دو فیلم «من یک مادر هستم» و «هیس! دختران فریاد نمی زنند» این تابو و پنهان بودن خشونت جنسی در جامعه ایران را تاحدودی شکسته اند و در عین حال، حساسیت و عواقب تجاوز خشونت جنسی را نیز به خوبی نشان داده اند. فیلم اول ساخته «فریدون جیرانی» خصوصا به موضوع تجاوز پرداخته و فیلم دوم ساخته »پوران درخشنده» در مورد دختری است که چندین بار توسط نگهبان ساختمان شان مورد خشونت جنسی قرار می گیرد. درخشنده موفقیت های بین المللی فراوانی را برای این فیلم کسب کرد که می تواند دریچه ای برای پرده گشایی از این موضوع در جامعه ایران باشد.
ما زنان ایرانی خواهان تصویب قوانینی محکم و قانونگذارانی مصمم برای اعمال روش های قاطع و قانونمندی علیه خشونت جنسی هستیم. عدم تمایز خشونت جنسی از تجاوز و تعرض جسمی، و فقدان تعریفی روشن از خشونت جنسی در قانون مجازات اسلامی٬ خواهی نخواهی زنان را در موقعیتی دشوار و شکننده قرار داده است. همچنین فقدان برنامه های آموزنده در مدارس و رسانه ها به پنهان ماندن این موضوع و گسترش آن در زیر پوست شهر، کمک کرده است. قانون سست و تبعیض آمیزی که زن و مرد را برابر نمی داند نه تنها قادر به حمایت از زنان خشونت دیده در جامعه نیست بلکه توانایی مجازات مجرمین را هم ندارد. در نتیجه خشونت جنسی به یک روند طبیعی در زندگی تبدیل می شود که زنان اولین قربانیان آن هستند.
پانوشت ها:
[1] sexual assault
[2] rape
[3] snowball sampling
+ There are no comments
Add yours