مدرسه فمینیستی: دستهای قطع شده دزدان و بدن های از سرتا به پا سیاهپوش زنان، تصویر آرمانی آن اسلامی است که «ابونور» برای «لوراپاتیل» روزنامه نگار تایمز لندن ترسیم می کند.
ابونور، یکی از سربازان ارتش داعش است که با کلامی بسیار ابتدایی و بسیارتر رعب آور از چگونگی حفظ ثروت وقدرت حکومت دلخواهش سخن میگوید. هرچند که معتقد است برای خدا و برای برقراری قانون شریعت در جهان اسلام جهاد می کند.
«در حکومت اسلامی زنان باید از فرق سر تا نوک انگشتان پا سیاه بپوشند و دست همه دزدها را باید در جا قطع کرد.»[1]
او در برابر پرسش خبرنگار تایمز درباره گردن زدن، به دار آویختن و کشتار گسترده ای که گروه های سنی به راه انداخته اند می گوید: «غرب برای شیعیان کشته شده در عراق عصبانی است، اما چرا وقتی که رژیم سوریه در مقابل هزاران مردم بیگناه سلاح شیمیایی به کار میبرد عصبانی نبود، چرا وقتی شیعه ها، سنی ها را می کشتند عصبانی نبود؟»
ابونور با خبرنگار تایمز در ترکیه مصاحبه می کند. کشوری که خانواده او بعد از وقایع سوریه در آنجا ساکن شده اند و خود به ییلاق و قشلاق میان جنگ و ترویج خشونت در میان این دو کشور در سفر است.
کمی دورتر از ترکیه، در کشورهای دیگر اروپایی، کسانی در راه پیوستن به این لشکر خشونت هستند. کسانی متعلق به نسل دوم و حتی سوم مهاجرانی که سالها پیش از این به دلیل خشونت و فقر و ناامنی های کشور خویش رو به سوی به اصطلاح جوامعی امن و صلحآمیز آورده اند. دریغ که سرانجام ناپذیرایی برخی از این جوامع از یک سو و عدم توانایی در آمیختن برخی از مهاجران در این جوامع از سوی دیگر نسلهای جوان و خسته از بی هویتی این مهاجران دیرپا را روانه میدان های جنگ و خشونت ساخته است.
از میان این کشورها، فرانسه اعلام کرده که خروج از کشور برای مظنونان پیوستن به ارتش داعش ممنوع خواهد بود. اما ظاهرا راه رسیدن داوطلبان به میدان های آتش و خشونت چندان سخت نیست، هرچند که راه بیرون رفت از آن بسیار صعب و دشوار است.
ابونور از یاران بریتانیایی اش نقل می کند که چگونه یکی پس از دیگری پاسپورتهای خود را پاره می کنند و پا به سرزمینی می گذارند که اسلحه و خشونت مداری تنها مجوز ورود بدان جاست: « سرزمین جهاد».
«هر مسلمانی از هرکجای جهان باید به این سرزمین بیاید و برای اسلام مبارزه کند.» این حکم داعش است بر زبان ابونور هم او که در یک لحظه غفلت با سبکسری چنین می گوید:«اکثر زنان سوریه خودشان میخواهند که با جهادگران ازدواج کنند».
این عضو سابق ارتش آزاد سوریه، بعد از سه سال سرکردن درآتش جنگ و خشونت، با خشمی آشکار می گوید که که هیج هراسی از کشته شدن ندارد وخطاب به نیروهای ناتو که به زعم او به زودی وارد جنگ می شوند می گوید: «خوش آمدند ما آماده ایم»!… گروه گروه داوطلبان جوان از کشورهای مختلف برای میزبانی این ضیافت مرگ داوطلبانه برای پیوستن به سرزمین موعود گسیل میشوند. «دامادهای» حکومت اسلامی داعش که طبق گفته ابونور و دیگرانی چون او، پیش از کشته شدن در جبهه های جنگ اما در حجله های نکاح جهادی بهره ها می برند.
**********
این تصویر منطقه ای است که زنانش همگام با جنبش سبز ایران و جنبش بهار عربی با تلاش و جدیت کمر همت به برقراری دموکراسی و مدنیت بسته بودند، اما تصویر این زنان در قاب حکومتی داعش چیز دیگری است: سیاه پوشانند از فرق سر تا نوک پا که تنها به حجله جهاد نکاح جامه سیاه از تن به درمی کنند و تلاش هایشان به ثمر میرسد.
تصویر ربوده شده زنان تلاشگر منطقه در میان دستان خشونت طلب ابونور و دیگر اعضای ارتش داعش و حامیان آشکار و پنهانشان دست به دست می چرخد و به سلیقه آنان تغییرشکل میدهد. بی تردید این تصویر تنها به دستان خشونت گریز و سازنده زنان منطقه باز پس گرفته میشود.
باز پس گرفتن این تصویر درگرو تحکیم و ترویج گفتمان ضد خشونت، صلح و دموکراسی است. ترویج این گفتمان در سطوح ملی و منطقه ای همچون ضرورتی عاجل پیش روی زنان منطقه قرار دارد. تشکیل کمپین ها و ائتلاف های متکثر و موثر تشکیل شده از زنان منطقه، سلاح موثر زنان در مقابله با خشونت، جنگ، بربریت و قدرت است.
جنبش زنان ایران طی دو دهه اخیر تجارب گرانقدری در ایجاد همکاری با زنان اقوام به ویژه آذربایجان و کردستان و اقلیت های مذهبی به ویژه زنان مناطق سنی نشین داشته است.
وقتی در تظاهرات ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ درمقابل دانشگاه تهران زنانی از کردستان و از آذربایجان به ما پیوستند، وقتی زنان اکثر شهرهای کشور صرفنظر از گرایشات مذهبی، قومی و ایدئولوژیک به کمپین یک میلیون امضا پیوستند، وقتی زنانی در مناطق سنی نشین علیرغم محدودیتهایی که در اثر اختلافات میان شیعه وسنی و مذهب در شهرشان موجود بود باز هم راه حل مشکل اشان را پیوستن به جنبش زنان دانستند و به ایجاد نهادهایی مثل کتابخانه و انجمن و روزنامه و وبسایت زنان پرداختند، وقتی «جداسری»[2] مناطق کردنشین از سوی زنان کرد و غیرکرد با نگاهی انتقادی به وضعیت زنان بررسی شد.
اینک، ادعای بالقوه جنبش زنان برای همگامی با زنان منطقه برپایه این تجارب استوار است. تجاربی که با فعال شدن طیف های مختلف جنبش زنان قابلیت تسری یافتن به دیگر نقاط منطقه را نیز دارد.
اگر شدت خشونت و وحشت موجود در داخل عراق و سوریه توان حرکت های مدنی از زنان را گرفته، بی تردید زنان عراقی و سوری که در فضاهای امن کشورهای دیگر به سر میبرند میتوانند حلقه های اتصال زنجیر صلح و ضد خشونت زنان منطقه شوند.
در این میان استفاده از فضای سایبری برای تشکیل کمپین های منطقه ای میتواند همچون فضای آلترناتیو زنان منطقه عمل کند. از دیگر سو، حضور اعضای جنبش زنان منطقه در کشورهای امن اروپایی میتواند فضای سایبری ایجاد شده را از طرق مختلف پشتیبانی کند.
در میان غوغا و ولوله بنیادگرایی، اختلافات قومی و مذهبی، قدرت مداری، تکه تکه شدن کشورهای منطقه و… تنها راه زنان برای عبور پیروزمندانه از میان حلقه های آتش جنگ و خشونت منطقه که با دلارهای نفتی شعله ورتر می شود، تشکیل حلقه های سبز صلح و مدنیت در کنار خواهران خشونت دیده اشان در سراسر منطقه است.
به نظر می رسد که دوران «تنگ هم نشستن» در خلوت های خانگی و محلی با خطر گسترده شدن جنگ به پایان رسیده است. تصویر آرمانی سیاه و خشونت بار «ابونورها» تنها به دستان به هم پیوسته زنان منطقه و رنگارنگی جضورشان در هر نقطه ای از جهان که به سر می برند محو خواهد شد.
پانوشت ها:
[1] سخنان ابونور ترجمه مصاحبه «لورا پیتل کیلی» خبرنگار تایمز لندن است.
“I know that Nato are coming. They are welcome. We are ready.”, Laura Pitel Kily. Times of London Monday 7 July
+ There are no comments
Add yours