عروس های کم سن و سال سوری در اردن

۱ min read

ترجمه فریبا شهلایی-17 آبان 1393

مدرسه فمینیستی: پنجم مهرماه 1393 در روزنامه ی خوش خبر که در تبریز منتشر می شود، متن این خبر توجه ام را جلب کرد: «معاون فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان آذربایجان شرقی، میانگین سنی ازدواج در پسران استان را 27.8 سال و دختران را 22.6 سال عنوان کرد و افزود: در سال 92، 3 مورد ازدواج زیر 10 سال و 4488 مورد ازدواج دختران زیر 15 سال و 6 مورد ازدواج پسران زیر 15 سال در استان آذربایجان شرقی ثبت شده است.» با دیدن این خبر یعنی ازدواج بیش از چهار هزار دختر زیر 15 سال در آذربایجان شرقی، یکه خوردم و بلافاصله به یاد مطلبی افتادم که کمی پیش تر در روزنامه «اینترنشنال نیویورک تایمز»[1] خوانده بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم مقاله ی فوق الذکر را ترجمه کنم. متن زیر ترجمه این مطلب[2] است – فریبا شهلایی

عروس های کم سن و سال سوری در اردن

هشدار مدافعان حقوق زنان: اگر امروز جلوی خطری را بگیریم، شاید این کار به ما کمک کند تا در آینده هم بتوانیم جلوی مخاطرات آتی را بگیریم.

دختری که قرار بود ازدواج کند، بچه سال و خیلی خجالتی بود. در جشن نامزدی اش، لباسی بلند، گشاد و کلاه دار به او پوشانده بودند که هیکل لاغرش را کاملا پنهان کرده بود. آن لباسِ صورتی مندرس اجاره ای حاکی از وضعیت مالی خانواده ی نامزدش بود.

در حینی که زنان سوری در کمپ پناهنده گان، مراسم ازدواجش را با پسر عموی 18 ساله اش تدارک می دیدند و آن پسر هم دوروبرش پرچانگی می کرد، او خودش را در گوشه ای پنهان کرده بود و فقط وقتی سروکله ی عکس یا پیام دوستی در تلفن همراهش پیدا می شد، به وجد می آمد. این دختر، «رهاف یوسف»[3] 13 ساله است.

او با حسرت از روزهای مدرسه حرف می زند و در طول روز، خودش را نسبت به ازدواج «بی تفاوت» نشان می دهد و می گوید این کار او را از مدرسه و درس خواندن باز می دارد. اما به نظر نمی رسد کسی به حرفهای او گوش کند.

به نظر بسیاری از سوری های گرفتار در کمپ های کثیف و گاها خطرناک پناهنده گان در اردن، ازدواج دختران در سنین بسیار پایین یک ضرورت است- راهی برای کم شدن یک نان خور از سفره ی خانواده های کم درآمد و بدون درآمد، کاهش ترس از تجاوز و آزارهای جنسی در فضاهای زندگی موقت، جایی که اجرای قانون خیلی راحت نیست. بنابه گفته ی یونیسف، از زمانی که جنگ در سوریه شروع شده، تعداد ازدواج دخترهای زیر 18 سال به سرعت افزایش یافته است.

«اولا تباوی»[4]، یک مقام رسمی در جمعیت کمک رسانی و بهداشتی اردن- سازمانی غیرانتفاعی که با حمایت سازمان ملل برای پناهنده گان بهداشت و درمان اولیه را فراهم می کند- می گوید: «والدین احساس می کنند یک مرد می تواند از دختر آن ها حمایت کند. این خانواده ها فکر می کنند ازدواج بهترین انتخاب برای دختری است که در کمپ به سن بلوغ می رسد.»

اما این روند- حتی در بین سوری های آواره ای که بیرون از کمپ ها زندگی می کنند- برای گروه های بین المللی کمک رسانی و مدافعان حقوق زنان نگران کننده است. آن ها می گویند سوری ها راه حل های فوری و در حین حال خطرناک را با راه حل های بلند مدت تاخت می زنند. آن ها خطرات عدیده ی ناشی از ازدواج های زود هنگام دختران زیر 18 سال را نادیده می گیرند.

یکی از مهمترین عواقب ازدواج زودهنگام دختران، مواجه با خشونت خانگی و ترک تحصیل است. مددکاران همچنین نگران حاملگی این دختران کم سن وسال هستند که عوارض ناشی از حاملگی در آن ها محتمل تر است؛ عوارضی همچون تشنج آبستنی ]این نوع تشنج می تواند برای مادر و جنین کشنده باشد و یا این که مادر را به کما برده و کاهش شدید اکسیژن رسانی را برای جنین داشته باشد.[

طبق گزارش حکومت اردن، در شش ماهه ی نخست امسال، در ازدواج های ثبت شده ی پناهنده گان سوری این کشور، 32 درصد دختران زیر 18 سال به این عارضه مبتلا شده اند که این مقدار بیش از 25 درصد سال 2013 است. براساس گزارش یونیسف، قبل از جنگ و در داخل کشور سوریه، این عارضه برای 13 درصد دختران زیر 18 سال اتفاق می افتاد که درحال حاضر به بیش از دو برابر افزایش یافته است.

یونیسف گزارش می دهد، اکثریت این دخترها برای خلاصی از کمپ های پناهنده گان و یافتن مکانی امن برای زندگی، با خانواده های اردنی ازدواج می کنند.

هرچند ازدواج دختران 13 ساله در بعضی از بخش های خاورمیانه از جمله مناطق روستایی سوریه مرسوم است، این کار در میان طبقات تحصیل کرده ی سوریه و اردن متداول نیست. در قوانین اردن، دختران و پسران 15 تا 18 ساله می توانند ازدواج کنند. اما برای این ازدواج اجازه ی قاضی ارشد شرع یا دادگاه ضروری است. قاضی باید مطمئن شود که تمامی جوانب درنظر گرفته شده است.

دولت اردن برای اطمینان از اجرای قوانین شرعِ این کشور در بین پناهندگان سوری، دادگاهی را در کمپ «زاتاری»[5] مسئول بررسی اجرای این قوانین کرده است. تقریبا تعداد پناهنده گان سوری که به اردن رفته اند ششصدهزار نفر از سه میلیون فراری است.

اما، «ریم ابوحصا»[6] – وزیر توسعه ی اجتماعی- می گوید: «برای قضات، در آن شرایط، نه گفتن به ازدواج های زودهنگام و حتی اطمینان از ثبت تمامی ازدواج ها، بسیار سخت است. باید واقع بین باشیم. باید چالش های پیش روی سوری ها را درک کنیم.»

حامیان حقوق بشر عقیده دارند، بسیاری از زنانی که وارد اردن می شوند از تجاوزات جنسی هراس دارند زیرا سازمان ملل گزارش داده است که «خشونت جنسی یکی از ویژگی های پایدار جنگ سوریه است.» این زنان تلاش می کنند خود را با شرایط زندگی در اردن وفق دهند، شرایطی که در سوریه ی زمان صلح بسیار متفاوت بود. در زمان صلح در سوریه مسئولیت خرید و دیگر کارهای بیرون از خانه با مردان بود. آن ها با این کارشان زنان را از مسایلی که در بیرون از خانه اتفاق می افتاد دور نگه می داشتند.

حتی در مناطق شهری، بیرون کمپ های پرجمعیت، بسیاری از زنان بیوه یا زنانی که همسرانشان هنوز در سوریه می جنگند، از این که همیشه در معرض خشونت های جنسی هستند و در ترس به سر می برند، شکایت می کنند.

«اوتور خاسارا»[7] پناهنده ی 45 ساله که در مزرعه ای نزدیکی کمپ «زاتاری» زندگی می کند، از روی تجربه ی خودش می گوید: «امید بستن به ازدواج، خیالی خام است.»
او سال گذشته، برای حمایت از دختر پانزده ساله اش، «جزیه ال برهوم»[8]، در مقابل «بلاتکلیفی که در آینده گریبانگیرمان می شد» او را به عقد یکی از خویشاوندان دورش درآورد.

به گفته ی «جزیه»، بیست روز بعد از ازدواجشان، شوهرش شروع کرد به کتک زدنش. او هم بلافاصله شوهرش را ترک کرده به خانه ی پدرش می رود. اما با وساطت خانواده ی شوهرش به خانه بازگردانده می شود. «او به خانواده ام قول داد که دیگر اذیتم نکند اما نتوانست سرقولش بایستد.» سرانجام پدرش تصمیم گرفت طلاق دخترش را بگیرد و او را به خانه خودش ببرد.

والدین «جزیه» می گویند وقتی دختر عروس شان را دیدند که روی سطل پلاستیکی که روی آن کوسنی مندرس گذاشته شده بود، نشسته، همان لحظه از تصمیم عجولانه شان برای شوهردادن دختر کم سن و سال شان پشیمان شدند. اما دیگر کار از کار گذشته بود.

پدرش، «ابو محسن ال برهوم»[9] ، می گوید، پناهند ه گان سوری بدون آن که از تجربیات دیگران استفاده کنند و ازدواج و طلاق آن ها را ببینند، از روی تنبلی، ترس و نداشتن شغل، دخترانشان را خیلی زود شوهر می دهند.

«جزیه» از این که در خانه پدرش است و در مزرعه کار می کند بسیار خوشحال است. او می گوید: «هرکس باید زندگی خودش را داشته باشد و موقع مناسب هم ازدواج کند. به نظرم این درسی است که خانواده ام آموختند.»

با افزایش ازدواج های زودهنگام، سازمان ها و مراکز کمک رسانی در کمپین های اطلاع رسانی به قدر کفایت هشدار داده اند.

«فازل شاموت»[10] ، روانشناسی که پناهنده گان را آموزش می دهد، گفت: «فقدان آگاهی بین عوام درباره ی عواقب ناشی از ازدواج های زودهنگام تعجب برانگیز است. آن ها زمانی به ما مراجعه می کنند، که به لحاظ قانونی، روانی و جسمانی در وضعیت حادی به سر می برند.»

پانوشت ها:

[1] INTERNATIONAL NEW YORK TIMES

[2] INTERNATIONAL NEW YORK TIMES -September 15, 2014

[3] Rahaf Yousef

[4] Ola Tebawi

[5] Zaatari

[6] Reem Abu Hassa

[7] Outour al-Khasara

[8] Jazia al-Barhoum

[9] Abu Muhsen al-Barhoum

[10] Fasel Shammout

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours