مدرسه فمینیستی: این روزها «مهاجرت» واژه آشنایی برای جوانان ایرانی و به خصوص برای زوجهای جوان است، تحصیلات، شغل، زندگی مستقل و ساختن آینده از جمله عواملی است که جوانان را ترغیب و گاه مجبور میکند که دست به مهاجرت بزنند، برای افرادی که رفتن به خارج از مرزهای کشور به هر دلیلی، مشکل است یکی از اولین مقصدهایی که درباره ی آن تحقیق می کنند جزیرهی کیش است. اما شرایط کار، زندگی و تحصیل در جزیره چگونه است؟ متن زیر یک گزارش داستانی از شرایط زندگی مهاجران در جزیره ی کیش است. دیالوگهای این متن از گفتگوهای واقعی میان افراد مختلف درباره سبک زندگی در جزیره کیش اقتباس شده است – شیرین کریمی
***
ساعت ده دقیقه به هفت بود، یعنی ده دقیقه مانده بود به ساعتی که آنها در کافه با هم قرار داشتند، چند ماه بود که به زندگی در جزیره فکر می کرد، خیلی هم تحقیق کرده بود و یکی از دوستانش پیشنهاد داده بود به یک گروهی بپیوندد که قصد مهاجرت به جزیره را دارند، گویا قرار بود تعدادی از دوستان قدیمی که چند نفرشان در جزیره ساکن بودند و چند نفر دیگرشان در اما و اگر رفتن یا نرفتن به جزیره بودند، درباره ی زندگی در جزیره گفتگو کنند. وارد کافه شد، همهمه ی آدمها و عطر قهوه و فضای صمیمی گپ زدن کمی دلگرمش کرد؛ سلام کرد و به هم معرفی شدند و سعید ادامه حرفش را از سر گرفت و گفت:
◀️ بنده که از زندگی عادی و دلپذیر خودم در کیش بسیار راضی هستم و به شما هم توصیه میکنم که تا زمانی که جوان هستین و توان کار کردن دارین تلاش کنید و بیاید و بسازید و زندگی کنید و باز هم بسازید و با هم بسازید.
کافهچی با لبخندی بزرگ و صدای بلند گفت: دوستان کافه تعطیل است، خوش آمدید!
+ There are no comments
Add yours