زیبایی شناسی جنسیت

۱ min read

ع. ا. حقدار-22 تیر 1387

جنسیت (Gender) و سخن گفتن از آن در دنیای امروز محور اندیشه ها و فعالیت های انسان را تشکیل می دهد؛ اهمیت مرکزی جنسیت در ارتقای حقوق طبیعی انسان ها – دستاورد عصر رنسانس و روشنگری – به ارزشمندی جسم انسانی و فراتر رفتن از ارزش داوری های جنسیتی بر می گردد. جنسیت از یک سو معطوف به تأمین حقوق اجتماعی – سیاسی زنان و از سوی دیگر ناظر به ساختارشکنی از تفاوت ها و تبعیضات جنسیتی است که دنیای مدرن را انسانی تر از جهان سنتی قرار می دهد؛ از طرفی جنسیت به موضوع دانش های پزشکی تبدیل شده و از طرف دیگری در جنبش های صنفی و آزادیخواهانه به محوریت مبارزات و کنش های سیاسی – حقوقی تبدیل شده است.

جنسیت در حوزه شخصی – که دستاوردی در انسانی تر شدن زیست فرهنگی است – از آن دارنده اش بشمار می رود و مفهوم ناموس در امر شخصی معنا پیدا می کند. با دستیابی به این ساحت ها است که آدمی از قالب های سنتی آشنایی زدایی می کند و حق طبیعی هر انسانی اعم از زن و یا مرد، نه می تواند به تملک دیگری در بیآید و نه در مصادیقی فرودستانه و یا فرادستانه شناخته می شود.

ساحتی که می تواند این ارزشمندی را به جنسیت بدهد، فراتر از حوزه دینی – اخلاقی، در زیبایی شناختی جای دارد، که بر مبنای آن بدن شایسته رسیدگی و از آن فرد انسانی – که باز هم دستآوردی از بنیادهای مدرنیته است – بوده و در تقابل با ارزش های سنتی که به روح اهمیت می داده، به جسم انسانی اهمیت می دهد و آن را در زمینه های اجتماعی – سیاسی دارای حقوق تعریف شده، در زمینه های شخصی زیبنده رسیدگی می گرداند.

رخداد زیبایی شناسی کردن جنسیت، ریشه در کشف دوباره انسان و اهمیت ذاتی آن در سرآغاز های دنیای مدرن دارد که با گسترش آن به حوزه همگانی، قراردادهای اجتماعی را شکل داد و زن را چونان مرد و فراتر از جداسازی های جنسی (Sex)، به مقام انسانی خود رساند. در دنیای مدرن زن، نه دارایی مرد بشمار می رود و نه در آفرینش، پیوسته آن و در زندگی همبسته آن است. زن، انسانی است دارای استقلال، حقوق و ابراز وجود با تمامی ذاتیاتش.

***

حال‌ که‌ انسان‌ با کشف‌ خود در محور دانایی‌ انسان‌ قرار گرفته‌ و جداانگاری‌ سنتی‌ جسم‌ و روح‌ جای‌ خود را به‌ ارزش‌ ذاتی‌ و طبیعی‌ بدن‌ و جنسیت‌ داده‌ است‌، خلاقیت‌ پنداری‌ آدمی‌ نیز در پی‌ تحقق‌ سلامتی‌ بدن‌ و بهداشت‌ تن‌ قرار می‌گیرد و در کنار بازخوانی‌ مدرن‌ از آموزه‌های‌ باستانی‌ روش‌های‌ آرامش‌ بخش‌ که‌ در دنیای‌ جدید به‌ سالم‌سازی‌ بدن‌ تبدیل‌ شده‌، تن‌ آرایی‌ مدرن‌ نیز در آرایش‌ و رسیدگی‌ قاعده‌مند به‌ پوشش‌ و حفظ‌ سلامت‌ روانی‌ که‌ دیگر دستگاه‌ طبیعی‌ دارای‌ جنسیت‌ و منشا رنج‌ها و لذات‌ است‌، معنویتی‌ فراتر از طبیعت‌گرایی‌ اسطوره‌ای‌ و تک‌ روانی‌ پیشین‌ پدیدار می‌سازد؛ دنیای‌ جدید در اخلاقیات‌ خود با محور قرار دادن‌ جنسیت‌، زمینی‌ کردن‌ عشق‌ و رویکرد به‌ اروتیک‌، به‌ آن‌ چهره‌ای‌ انسانی‌ داده‌ و عشق‌ را به‌ جایگاه‌ واقعی‌ خود برگردانده‌ است‌؛ سکسوالیته‌ امروزه‌ مؤلفه‌هایی‌ مختص‌ به‌ خود دارد که‌ آن‌ را بیش‌ از هر نیاز و احساس‌ انسانی‌، ملموس‌تر کرده‌ است‌؛ ارتباط‌ جسمانی‌ میان‌ دو جنس‌ و معاشرت‌ عاشقانه‌ای‌ که‌ از طرف‌ زن‌ و مرد نسبت‌ به‌ جسم‌ و حسیات‌ یکدیگر ابراز می‌شود، سکسوالیته‌ را به‌ حوزه‌ زیبایی‌ شناختی‌ کشانده‌ و درک‌ و فهم‌ اخلاقی‌ را در بیان‌ حالات‌ عشقی‌ و ارتباطات‌ جنسی‌ به‌ بن‌بست‌ رانده‌ است‌؛ در یک‌ کلام‌ عشق‌ امروزه‌ توأم‌ با سکس‌ و تأمین‌ نیازهای‌ عاطفی‌ و جنسی‌ انسان‌ها معنا می‌شود و رابطه‌ عاشقانه‌ برخلاف‌ دوران‌ پیشین‌ که‌ پلکان‌ فنا در امر قدسی‌ خوانده‌ می‌شد، خود به‌ ارزشی‌ انسانی‌ و هدفی‌ عالی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. مساله‌ جنسیت‌ امروز در رابطه‌ با دو مشکل‌ قرار دارد: از یک‌ طرف‌ در پی‌ ساختارشکنی‌ از نقش‌های‌ سنتی‌ جنسیت‌ است‌ و از طرف‌ دیگر در برابر کالا شدگی‌ جنسیت‌ جدید قرار گرفته‌ است‌.

عشق‌ مدرن‌ تمام‌ جسمیت‌ زن‌ و مرد را مورد توجه‌ حسانی‌ و زیباشناختی‌ قرار داده‌ و آن‌ را آمیخته‌ با آداب‌ و رسوم‌ ارتباطات‌ شخصی‌ در شیوه‌ intercourse ـ خوشگذرانی‌ و آرامش‌ عاطفی‌ تعریف‌ می‌کند؛ گیدنز این‌ روابط‌ را در گستره‌ انسانی‌ آن‌ و با توجه‌ به‌ اراده‌ معطوف‌ به‌ عشق‌ و تکنولوژی‌ بدن‌ به‌ بحث‌ می‌گذارد: «در یک‌ قطب‌ از کنش‌ متقابل‌ بین‌ محلی‌ و جهانی‌ چیزی‌ قرار گرفته‌ است‌ که‌ من‌ آن‌ را “تغییر شکل‌ صمیمیت” می‌نامم‌. صمیمیت‌، بازتاب‌ خاص‌ خود و مرجعیت‌ درونی‌ خاص‌ خود را دارد. چیز بسیار مهم‌ در اینجا، ظهور نوعی‌ “ارتباط‌ ناب” است‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را نمونه‌ای‌ برای‌ عرصه‌های‌ نوین‌ زندگی‌ شخصی‌ دانست‌. ارتباط‌ ناب‌ ارتباطی‌ است‌ که‌ معیارهای‌ برونی‌ در آن‌ تحلیل‌ رفته‌ باشد: ارتباط‌ ناب‌ تنها برای‌ پاداشی‌ به‌ وجود می‌آید که‌ از نفس‌ ارتباط‌ حاصل‌ می‌گردد. در چارچوب‌ ارتباط‌ ناب‌ اعتماد را فقط‌ می‌توان‌ به‌ وسیله‌ نوعی‌ خلوص‌ و بی‌ریایی‌ متقابل‌ بسیج‌ کرد. به‌ دیگر سخن‌، اعتماد در اینجا از قید هرگونه‌ معیار و ضابطه‌ای‌ خارج‌ از نفس‌ ارتباط‌ آزاد می‌گردد – مثلاً از معیارهای‌ خویشاندوی‌، وظیفه‌ اجتماعی‌ یا تکالیف‌ سنتی» (گیدنز، 1378: 32).

توجه‌ به‌ رژیم‌های‌ غذایی‌ و تلاش‌ در تناسب‌ اندام ـ آرایش‌ زنانه‌ و مدل‌های‌ لباس‌ مردانه‌ و زنانه‌ و وجود مانکن‌ها و Fashion های‌ متنوع‌ و تبلیغی‌ در دنیای‌ مدرن‌ تنها در رابطه‌ با تأمین‌ زیباشناختی‌ سکسوالیته‌ انسانی‌ است‌ که‌ در میان‌ بحث‌ از نشانه‌شناسی‌ مدرنیته‌ فرهنگی‌، آموزه‌های‌ جنسی‌ مدرن‌ را عرضه‌ می‌دارند؛ ظهور ایده‌های‌ فمینیستی‌ و اکتشافات‌ پزشکی‌ در باروری‌ مصنوعی‌، جنبه‌های‌ دیگری‌ هستند که‌ انسان‌ مدرن‌ را در دستیابی‌ به‌ مسائل‌ جنسی‌ و انسانی‌تر کردن‌ آنها کمک‌ نموده‌ و بر پیکر اقتدار غیرانسانی‌ مردسالاری‌ کهن‌ ضربه‌های‌ جدی‌ وارد ساخته‌ است‌. در این‌ مرحله‌، رژیم‌های‌ غذایی‌ توأم‌ با یوگا، زیباسازی‌ پوست‌ با گیاه‌خواری‌ و تناسب‌ اندام‌ با روش‌های‌ استعلایی‌ باستان‌ و بالاخره‌ ابراز جنسیت‌ همراه‌ با آئین‌های‌ اسطوره‌ای‌ و رقص‌های‌ کهن‌، خود را ظاهر می‌سازند.

◀️  ارجاع: گیدنز، آنتونی. (1378) «تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید»، مترجم: ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours