خشت خام: هوم از وقتی اومدم یک خبر خوب هم نشنیدم. روز به روز هم اخبار بدتر می شوند. اخبار را که دوستان می نویسند و می شنویم و می دانیم. لایحه ضد خانواده و اعدام و احکام حبس و…
اینجا هم که چند روز اول بی هیچ حسی و بی هیچ تمرکزی تنها دیدم و شنیدم. اما باید آرام تر شود تا بفهمم کجام و چه خبر است.
اما پریروز سخنرانی خانم عباس قلی رو رفتم که درباره بررسی گفتمان جدید جنبش های زنان در ایران بود. در اعلام برنامه ی سخنرانی نوشته شده بود ( در این برنامه خانم عباس قلی زاده در مورد تفاوتهای بین جنبش های فمینیستی مختلف در ایران صحبت خواهد کرد. در این صحبت ایشان به اختلافات بین این نهضت ها که به علت دلایل واقع گرایانه ای به وجود آمده اند خواهد پرداخت). اول قصد نداشتم برم اما وقتی عنوانی به این گندگی رو دیدم کنجکاو شدم که یک نفر چطور می تونه راجع به همه ی اینها صحبت کنه. خوب بود حداقل می نوشت راجع به گروه میدان. که خوب رفتم و البته حرف های زیادی هم راجع به کمپین یک میلیون امضا گفتند. البته تقریبا تمام معایبش را از دید خودشان اسم بردند و بعد هر ایراد می گفتند اما ما در گروه میدان و ما در کمپین ضد سنگسار خیلی خوبیم .
در انتها هر نفر تنها می توانست یک سوال بپرسد که من یک سوالم را پرسیدم و جواب درستی هم نگرفتم. درنتیجه نقدهایی که به صحبت هاشون داشتم رو اینجا می نویسم. به نظر من اصلا از نظر اخلاقی و حرفه ای درست نیست که یک فردی که با گروه های دیگر زنان مشکل دارد بیاید عنوان سخنرانیش رو صحبت راجع به همه این گروه ها ی ایران اون هم در کشوری خارجی و در یکی از معتبرترین دانشگاه ها بگذارد.
گفتند که ایدئولوژی در جنبش زنان از بین رفته و پراگماتیسم جایش را گرفته. اما من تعداد زیادی از فعالین رو می شناسم که اتفاقا با ایدئولوژی های مختلف کنار هم جمع شدند و کار می کنند و کسی هم ایدئولوژی خودش رو منکر می شه.
گفتند که برابری خواهی حقوقی 100 سال و بلکه بیشتر است که در ایران مطرح بوده در نتیجه خواست کمپین جدید نیست و سپس مطرح کردند که آیا برابری خواهی پاسخ گوی تمام نیاز های زنان است؟ و سپس گفتند نه, در نتیجه گروه های دیگر زنان به وجود آمدند. خوب با اینش منم مشکلی ندارم اما بعد گفتند که کمپین یک میلیون امضا و تغییرات قانونی چون در میان توده مردم کار می کند تغییر ساختاری به وجود نمی آورد اما ما در گروه میدان با نوبنیاد گرایی مقابله می کنیم یعنی با سطوح بالاتر از مردم که همون طور که می دونید نو بنیاد گراها دو, سه ساله به قدرت رسیدند.
اولا تغییر ساختاری چیست و دوما از کی تا به حال تغییر در رده بالای جامعه ساختاری محسوب می شود و از کی تغییر در توده مردم ساختاری نیست. برای نشان دادن بیهوده بودن کمپین گفتند که شما عراق و افغانستان رو ببینید قوانینش برابر شده اند اما مگر در وضعیت مردم تغییری به وجود آمد؟ سوال من اینه که اتفاقا در عراق و افغانستان قوانین از بالا تغییر کردند و در نتیجه برای مردم فایده ای نداشتند و این مشابه همون کاری است که خودشون گفتند خوبه و ما در میدان انجام می دیم.
اما کمپین اگر موفق به تغییر قوانین شود به علت فشار از پایین و آگاهی خود مردم است پس مشخص است که در زندگی مردم تغییر به وجود می آید.
گفتند کمپین یک میلیون امضا سطحی است و تنها 5و 6 قانون رو می خواهد تغییر دهد اما ما در کمپین ضد سنگسار عمقی نگاه می کنیم. می دانیم که کسانی که محکوم به سنگسار می شوند اکثرا از قشر فقیرند ما می فهمیم بین زن شیعه و مرد شیعه بین زن سنی و مرد سنی بین زن کرد و مرد کرد و… تفاوت هست پس وقتی میگیم سنگسار نه یعنی می خواهیم یک تغییر ساختاری به وجود بیاریم.
من می خواستم بگم پس قتلهای ناموسی, تعدد زوجات قوانین طلاق و دیه و… همه ی اینها که بیشتر گریبان زن فقیر و قومیتها و غیره رو گرفته. شما چطور بدون نام بردن از این قوانین 10 مورد کمپین رو به پنج شیش مورد کاهش می دید و بعد هم می گید فایده ای ندارند.
در مقابلش از جداسازی جنسیتی و مهندسی جنسی در جامعه نام می برید که خوب است مردم از اینها مطلع شوند و خواستار تغییر. ما چطور می تونیم انتظار داشته باشیم مردمی که هنوز ضرورت تغییر همین قوانینی که به قول شما صد ساله داریم براشون می جنگیدیم رو درک نکردند حالا بیان بحث مهندسی جنسی رو درک کنند و بخوان تغییرش بدهند؟
بعد هم مگه ما مشکلاتمون از سه سال پیش که به قول شما نو بنیاد گراها و به قول ما عهد عتیق گراها سر کار اومدند شروع شد که حالا بیایم با اونها مقابله کنیم کار ساختاری کردیم و مشکلاتمون حل میشه؟ در دوره اصلاحات هم همین مشکلات بود قبلترش هم.
برای کارهای دیگران در هر سطحی می توان ارزش قائل شد اما برای کاری که با لوث کردن و از بین بردن ارزش کار دیگران بخواهد خود را بزرگ جلوه دهد نه
+ There are no comments
Add yours