فمینیست‌های «قاتل»؟ / لوا زند

2 شهریور 1387

رادیو زمانه: در برنامه هفته قبل پرسیده‌ بودیم که تعریف‌تان از فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری و اولین فکری که در مورد یک فمینیست می‌کنید، چیست. برخی از خوانندگان و شنوندگان برنامه به این سوال جواب دادند که البته برخی از نظرات به مسیر دیگری غیر از این تعریف کشیده‌شد. در برنامه امروز نگاهی داریم به این نظرات و بعد هم در کمی در مورد پیدایش این مکتب فکری صحبت خواهیم کرد.

زن زمینی برای برنامه گفته است که یکی از دوستانش که اتفاقاً در راه آگاهی دادن به بقیه مردم در مورد حقوق نابرابر زنان و مردان فعالیت می‌کرده، فمینیسم را مساوی با بی‌بند و باری و رابطه داشتن با دوست شوهر و در و همسایه و پنهانی پول جمع کردن و بی‌صداقتی با مردان می‌دانسته؛ چرا که این تجربه دوستش بوده از زنی که خود را فمینیست می‌‌خوانده است.

فرهاد گفته که فکر می‌کند اکثر مردان ایرانی فمینیستند، چرا که فشار اقتصادی آن‌قدر بر خانواده‌ها زیاد است که مردها «از خداشونه» که زن‌ها بتوانند در فعالیت‌های اقتصادی خانواده شریک باشند.

فرهاد نوشته که‌: «وقتی انسان در هر شرایطی تصور کند که با شریک زندگی‌ای زندگی‌ می‌کند که به او تعدی و ظلم می‌کند، هیچ‌گاه خانواده در مسیر طبیعی پیش نمی‌رود.»

کیا که بودن زنان در محیط‌های کاری را مدیون فعالیت‌های فمینیست‌ها می‌داند، نظرش را این‌طور بیان کرده ‌است که‌: «‌مکتب فکری فمینیسم چیزی نیست به جز برابری حقوق زن و مرد در جامعه و واقعاً باعث تاسف است که جامعه ایرانی فکر می‌کند فمینیسم، یعنی دشمنی زنان با مردان.

آقا یا خانم رمضانی اما نظر دیگری دارند. ایشان نوشتند: «وقتی که واژه فمینسم را می‌خوانید به واژه متضادش هم فکر کنید: «ماسکولینیسم»‌. حالا می‌توانید فمینیسم را درک کنید که مقصودش هیچ‌گاه برابری حقوق زن و مرد نیست و فقط با هوچی‌گری قصد جابه‌جایی قدرت را دارد، بدون احساس مسوولیت و وظیفه.

آذر معصوم‌خوانی هم سعی‌کرده در وبلاگ خودش، جواب سوال هفته قبل روایت زنان را بدهد و آن‌جا فمینیسم را این‌طور تعریف کرده که مکتبی است که سعی دارد با بررسی علل و ریشه‌های ظلم تاریخی به زنان، اشتباهات را جبران کرده و با تعاریف و یافته‌های جدید از طرفی مرهمی بر جراجات تاریخی آنان گذاشته و از طرف دیگر در تلاش برای بازگرداندن هویت حقیقی و بالقوه به جنس مونث است.

اما جریان نظرات فقط به این‌جا ختم نشد. خواننده‌ای که نظرش را با عنوان «یک انسان متحجر و عقب‌مانده» امضا کردند برای‌مان نوشتند که:

«یکی از نکات جالب درباره فمینیست‌ها اینه که مخالف حکم اعدام هستند، اما به‌ راحتی حکم به مرگ یک بچه می‌دهند (سقط جنین) اگر جان آدمی آن‌قدر حرمت دارد که هیچ‌کس حتی یک قاتل را نباید اعدام کرد، پس چطوری به این راحتی راجع به سقط جنین حکم می‌دید؟ لطفاً جواب منو با اون کلیشه همیشگی “حق زنان بر بدن خود” ندید چون چیزی رو حل نمی‌کنه. زنان مالک بدن خودشون هستند. قبول. ولی چه‌کسی به اون‌ها حق کشتن یک انسان دیگه رو داده؟».
این‌جا بود که بحث عوض شد و به مساله سقط جنین و طرفداری فمینیست‌ها از آن کشیده‌شد. روایت زنان هم مشتاقانه بحث را دنبال کرد. دن سیفون، جواب سوال قبلی را با یک سوال داد که‌ «آیا اسپرم‌هایی که مردان در هر بار خود ارضایی به خندق بلا می‌ریزند، هم نیمه انسانند و کشتن‌شان نیمه قتل؟ فکر می‌کنی جنین سه ماهه، آیا بیش از یه چند سلولی بی‌فهم و شعوره؟»

فرهاد هم در پاسخ به این سوال انسان متحجر، با گفتن این‌که جنین قبل از دوماهگی هنوز هویت انسانی ندارد، نوشته‌است که‌:

«بعضی مواقع قوانینی باید به تصویب برسد که جان افراد را از خطر کمتری برخوردار کند. در سقط جنین مخفی، تعداد مادرانی که جان سپرده اند، بیش از حد است.

به همین دلیل از طرفی قوانینی باید تصویب شود که روابط انسانی زنان و مردان را تضمین کند و هم‌چنین سقط جنین علنی صورت گیرد که حد‌اقل جان مادران‌شان در خطر قرار نگیرد. آزادی سقط جنین از زاویه‌ای دفاع می‌شود که به‌قول شما جنایت هم برای مادر و هم برای جنین هر دو صورت نگیرد، زیرا تولد بچه‌ی ناخواسته، به‌خصوص در روابط مخفی، آمار – به‌قول شما جنایت- را افزایش می‌دهد.»

بحث سقط جنین نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورهای جهان هم‌چنان بحث داغی در محافل اجتماعی است. به‌طور مثال یکی از مواردی که مردم امریکا، آن ‌را معیار قضاوت اخلاقی در مورد نامزد‌های ریاست جمهوری سال آینده می‌دانند، مساله سقط جنین است.

جمعه گذشته جان مک کین، نامزد حزب جمهوری خواه در مصاحبه‌ای با یک کشیش گفت که مخالف سقط جنین است و عقیده دارد که نطفه از لحظه تشکیل دارای روح انسانی ‌است و این جوابی بود که با تشویق گسترده حاضران در سالن هم مواجه شد.

بسیاری از فعالان اجتماعی عقیده‌ دارند که سقط جنین حقی ‌است که زن بر بدنش دارد و اگر امکان پرورش کودک را نداشته باشد، ‌آوردنش به این‌ دنیا ضرر بیشتری دارد.

از طرفی زنان، در طول تاریخ با روش‌های گوناگون به بارداری‌های ناخواسته پایان می‌دادند که این روش‌های نامطمئن و بعضاً خطرناک همواره جان‌های بسیاری را گرفته ‌است. این افراد عقیده دارند که قانونی کردن سقط جنین به حفظ جان‌های بیشتری کمک می‌کند.

اما از طرفی گروهی هم عقیده‌ دارند که درست است که نطفه در رحم زن شکل می‌گیرد، اما یک انسان جداست و زنان نمی‌توانند با این حرف که سقط جنین حق آن‌ها بر بدن خودشان است در این مورد تصمیم گیری‌کنند و نطفه را از بین ببرند.
در این مورد نظر خانم مسی، مدیر مسول مجله فمینیستی «دادار» را جویا شدیم.

وی عقیده دارد: «اولاً که همه فمینیست‌ها به‌طور یک‌دست با این مساله – موافقت با سقط جنین و مخالفت با اعدام- موافق نیستند. این یک‌جور یک‌دست انگاری فمینیست‌ها است که درست نیست و هر طیفی نظر خودش را دارد.

ولی من فکر می‌کنم که سقط نشدن یک جنین و به‌دنیا آوردن یک بچه در شرایط نامناسب مرگ یا اعدام هم‌زمان دو انسان است. اول یک کودکی که هیچ آینده مشخص یا تضمین شده‌ و روشنی ندارد. اگر آن بچه به‌دنیا بیاید معمولاً در یکی از حالت‌هایی است که یا با یکی از والدینش تنها زندگی خواهد کرد یا در فقط می‌ماند.

به هرحال یک شرایط نامناسب وجود داشته که تصمیم بر این بوده که این کودک سقط شود. بنابراین این کودک یک قربانی است و قربانی دوم آن زنی است که به نوعی محکوم می‌شود تا آخر عمر و نوعی از زندگی برایش رقم می‌خورد که هیچ میل و رضا و خواستی در آن ندارد و دوباره یک انسان دیگر تلف می‌شود. من فکر می‌کنم سقط جنین هیچ ارتباطی با اعدام ندارد که حالا هرکسی با اعدام مخالف بود، با سقط جنین هم مخالف باشد.

قاتلان اصلی این کودک زن و مرد بی‌توجه و خصوصاً آن مردان بی‌قیدی‌اند که به مسوولیت زندگی را کاملاً یک‌سویه به زن مربوط می‌دانند و دقت لازم را ندارند ‌و این به هر حال منجر به یک فاجعه می‌شود. در این حرفی نیست. این انسان‌های بالغ در یک پروسه‌ای که منجر به سکس می‌شود، آن درک کافی را ندارند که بتوانند یک تعامل حساب شده و درست داشته باشند.

تکیه من به لحظه‌ای است که این زنان حاضرند با هر خطری که آن‌ها را تهدید می‌کند، این عمل (‌سقط جنین) ‌را انجام دهند. ولی اگر جامعه ما یک شرایطی را فراهم می‌کرد که در آن می‌شد با یک راه‌های قانونی و بهداشتی و در یک محیط امن با توصیه‌هایی که این‌همه استرس و اضطراب نیاورد و در آن زنان بتوانند زیر چهارماه این مشکل را حل کنند؛ آن‌وقت به چنین مشکلات شرعی در مورد شکل گرفتن روح یا انسان نمی‌رسیدیم.

این احساس انزجاری که ما الان داریم، از دیدن یک جنین رشد پیداکرده در جوی آب در شهرها همه‌اش حاصل و تبعات طبیعی قوانین جامعه است که این آدم‌ها را به نقطه‌ای می‌رسند که تحت فشار و استرسی که این پروسه را به تعویق می‌اندازد تا زمانی که این اتفاق می‌افتد که از نظر همین قوانین شرعی جرمش خیلی بیشتر است».

بیراه ندیدیم که یک نگاهی داشته باشیم به قوانین سقط جنین در ایران. زهرا مینویی کارشنان حقوقی برنامه بریامان توضیح داده است که: «سقط جنین از موارد مهمی است که در هر بار تغییر قانون، مقررات مربوط به آن دستخوش تغییر شده‌است. در قوانین پیش از انقلاب سقط جنین به ‌جز مواردی که حفظ حیات مادر به آن بستگی داشت ممنوع بود.
مواد ۱۸۰ تا ۱۸۳ قانون مجازات عمومی به بحث سقط جنین اختصاص داشت. براساس مواد مذکور برای هر فردی که در ارتکاب سقط جنین دخالت داشته‌ باشد خواه به نحو مباشرت یا معاونت، اعم از طبیب، ماما، دارو فروش، ‌افراد غیرمتخصص و حتی مادری که راضی به سقط حمل باشد، مجازات حبس یک تا سه سال درنظر گرفته شده‌ بود.
ماده ۴۲ آئین‌نامه اجرایی قانون مجازات عممی هم به شرح شرایط سقط جنین طبی اختصاص داشت. طبق این ماده فقط سقط جنین توسط پزشک مجاز بود. در صورتی‌که دلایل پزشک موجه و کافی باشد و سقط حمل خطر جانی برای مادر به همراه نداشته باشد و هم‌چنین بیشتر از ۱۲ هفته از شروع بارداری نگذشته باشد.

در سال ۱۳۴۸ آئین‌نامه انتظامی نظام پزشکی مصوب کمیسیون مشترک بهداری و دادگستری، سقط جنین را به صورت مطلق و در راستای سلامت مادر صرف‌‌نظر از دمیدن روح در جنین پذیرفته بود.

بعد از انقلاب در قانون دیات مصوب سال ۱۳۶۱، احکام مربوط به سقط جنین بیان شد و در قانون تعزیرات سال ۱۳۶۲ برای افرادی که در سقط جنین به هر نحوی دخالت داشتند‌، مجازات در‌نظر گرفته ‌شد و هم‌چنین برای سقط جنینی که در آن روح دمیده ‌شده بود،‌ قصاص در نظر گرفته شد. در حال حاضر هم موارد مربوط به سقط جنین در بخش مربوط به دیات و تغییرات قانون مجازات اسلامی جرم‌انگاری شده است.

در موارد ۴۸۷ تا ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی، دیه سقط جنین در مراحل مختلف حتی در مواردی که نطفه‌‌ای بیش نیست، بیان‌ شده. دیه جنین پسر هم دو برابر جنین دختر است.

در مواد ۶۲۲ و ۶۲۴ هم مجازات حبس تعزیری برای سقط جنین در نظر گرفته ‌شده که سه ماه تا پنج سال حبس دارد. سقط جنین فقط در مواردی تعریف‌شده که برای حفظ جان مادر ضرورت داشته باشد و البته این جواز سقط هم ناظر به مواردی است که روح در جنین دمیده باشد و در هر صورت حتی با مجوز قانونی باز هم باید دیه جنین پرداخت شود.»

ما در این برنامه قصد نداریم که راه حلی برای این منازع قدیمی بین اخلاقیات و حقوق اجتماعی پیدا کنیم. اما چیزی که آمار نشان می‌دهد، حکایت از وضع خطرناک زنانی‌ است که به خاطر قانونی نبودن سقط جنین به مراکز زیرزمینی روی می‌آورند که متاسفانه فاقد کوچک‌ترین امکانات بهداشتی و پزشکی‌اند.

در این زمینه گزارش بخش فارسی سایت پزشکان بدون مرز هم کمی هولناک به نظر می‌رسد..

در ضمن همکارمان در رادیو زمانه، خانم آزاده اسدی‌ هم، چند وقت قبل مصاحبه‌ای داشت با یکی از مسولین سایت «زنان در اینترنت» که برای آزادی سقط جنین در کشورهای ممنوع به زنان کمک می‌کنند و جای خالی زبان فارسی در این سایت برای کمک به زنانی که در این زمینه سوال دارند، کاملاً حس می‌شود.

قرار بر این بود که جواب سوال هفته‌ قبل‌مان را بدهیم که اصلاً فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری، حرف حسابش چیست؟ از کجا و کی شروع شد و انتقادهایی که به آن می‌شود کدامند؟ در ایران این مکتب فکری چه زمان و چه‌طور شروع شد و دست‌آوردهای آن چه بوده‌است.

از آن‌جایی که پرداختن به همه این‌ها در یکی‌دو برنامه و آن‌هم با زمان و فضای محدود ما میسر نیست، از این هفته بخشی به آخر هر برنامه اضافه می‌کنیم به نام «‌به روایت زمان» در این بخش سعی می‌کنیم از نوشته‌ها و ترجمه‌های موجودر و سندهای تاریخی در این زمینه استفاده کنیم که با یک تیر دو نشان بزنیم. هم با این آثار آشنا شویم و هم چیزی از تاریخ بیاموزیم.
برای برنامه امروز به سراغ مقاله «موج‌های فمینیسم: تاریخچه‌ای کوتاه» نوشته الهام قیطانچی و ترجمه لیلا فرجامی رفتیم که برای شروع از ریشه‌های فکری این مکتب بخوانیم.

«فمینیسم، حرکتی اجتماعی است که طی دو قرن گذشته در آمریکای شمالی و اروپا تکامل یافته و به تدریج به جنبشی جهانی بدل شده‌است. فمینیسم بر این باور است که زنان فقط به دلیل زن بودن در جامعه‌ای که در جهت منافع مردان شکل گرفته، در موقعیت نابرابری با مردان قرار دارند. در این نظام مردسالار زنان هر آن‌چه مردان نیستند می‌شوند; جایی که مردان قدرتمندند، زنان ضعیف‌اند؛ جایی که مردان منطقی انگاشته می‌شوند، زنان عاطفی‌اند؛ جایی که مردان فعالند، ‌زنان منفعلند.

پندارهای مردسالارانه جوامع صنعتی اروپا و امریکا را مردان و زنان فمینیستی مورد نقد قرار می‌دادند که تناقضاتی در ترکیب این جوامع می‌یافتند.

هر دوره‌ای نابرابری‌های خاص تاریخی خود را در ارتباط با زنان داشته و از این رو معیارهای خاص خود را برای اعتراض فمینیستی بنا کرده است. با این حال، تمامی گروه‌های گوناگون فمینیستی در ارتباط با یکدیگر قرار داشتند و هر جنبش فمینیستی جنبش پس از خود را متاثر ساخته‌است.

به همین دلیل تقسم‌بندی جنبش‌های فمینیستی براساس مفهوم «موج»ابزاری کارآمد در بررسی کارنامه تاریخی جنبش‌های

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours