در آستانه دو سالگی کمپین: گفت و گوهایی کوتاه با تعدادی از فعالین کمپین در کالیفرنیا / روجا بندری

8 شهریور 1387

در برنامه ای که برای دومین سالگرد کمپین برگزار شد و در میان جمعیتی که می آمد و می رفت و امضاهایی که گرفته می شد و پیامهایی که بر تابلوی ما نقش می بست برای چند دقیقه ای هر یک از داوطلبان این گروه را برای گفت و گویی کوتاه و خودمانی به کناری کشیدم. به علت کوتاهی وقت تنها مجال صحبت با شش نفر از این فعالین پیدا شد. نوشته زیر متن این شش گفت و گو می باشد. هدف این است که تصویری هرچند خودمانی و کوتاه از این داوطلبان زحمتکش و پر شور کمپین در کالیفرنیا ارائه شود

(شهریار)

لطفا درباره خودتان کمی توضیح دهید و این که چه مدتی است که در کمپین فعالیت می کنید؟

بیست و هفت سال دارم و سه ساله که از ایران به آمریکا آمده ام. الان مشغول درس خواندن در دانشگاه سن دیه گو هستم. کمپین یک میلیون امضا رو بعد از ۸ مارس ۲۰۰۷ باهاش آشنا شدم و یادم میاد که اومدم به جلسه ای که در یک کافی شاپ بود و از اونجا شروع به همکاری با کمپین کردم البته تا جایی که می تونستم و وقتش رو داشتم.

چطور شد که به مسایل مربوط به حقوق برابر علاقمند شدی؟

مسایل مربوط به برابری به خاطر مسایل شخصی زندگی خودم بود. به طور خیلی عینی من مادر و پدرم ۱۰-۹ سالم که بود از هم جدا شدند و پدر من خوشبختانه زیاد حال و حوصله بچه نداشت در نتیجه در دادگاه هم قاضی به صورت خیلی صوری ازم پرسید که دوست داری پیش پدرت بمونی یا مادرت در صورتی که قانوناَ اگر پدرم منو می خواست من باید پهلوی او می موندم. اون موقع من به قاضی هم گقتم که می خوام پیش مادرم بمونم و این شانس رو داشتم که پدر من این اجازه رو داد و من پیش مادرم موندم و اگر نمی داد و اگر اون قانون در مورد من اجرا می شد من الان یک آدم کاملا متفاوتی می بودم. مساله دیگرش که به طور عینی در زندگی من اتفاق افتاد این بود که پدربزرگم چند سال پیش فوت کرد و ۵ تا دختر و یک پسر داشت و دایی من با این که شاید متمول تر و وضع مالیش بهتر از بقیه خواهرهاش باشه دو سهم از ارثیه پدربزرگم برد و خواهرهای دیگه و خاله هام و مادرم با این که بیشتر به اون پول احتیاج داشتند یک سهم را به ارث بردند. در ضمن مادر من به سختی تونست از پدرم جدا بشه. چون پدرم تا رضایت به طلاق نمی داد مادرم نمی تونست جدا بشه. این هم چیز عینی دیگری بود که در زندگیم اثر داشته. کلا هم به خاطر این که با مادری بزرگ شدم که به نظرم برای من هم پدری و هم مادری کرده به این اعتقاد پیدا کردم که هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود نداره و حتما باید از حقوق برابر برخوردار باشند. مطمئنم که این قوانین می تونه به مرور زمان عوض بشه

چرا به کمپین علاقه پیدا کردی؟

من دوستی داشتم که از اعضای خیلی فعال کمپین در تهران بود. وقتی که در کالج سانتا مونیکا درس می خواندم برای ۸ مارس ۲۰۰۷ به مناسبت روز جهانی زن داشتیم برنامه ریزی می کردیم که از طرف گروه ایرانیان این دانشگاه خانم مهرانگیز کار را برای یک سخنرانی دعوت کنیم و من داوطلبانه مسوول برگزاری این برنامه شدم. دقیقا همون روزها بود که خیلی به صورت اتفاقی دوستم رو در تهران وقتی که در اعتراض به بازداشت یک سری از فعالین جلوی دادگاه انقلاب جمع شده بودند دستگیرش کردن و من از توی یکی از وبسایت های خبری یه دفعه دیدم که در زندان اوین انداختنش و خیلی نگرانش بودم و خیلی ناراحت. به همه دوستام در ایران و جاهای دیگه دنیا زنگ زدم و بهشون گفتم که این اتفاق برای دوستمون افتاده و اونها هم همه دلنگران بودند و در تلاش برای آزادی اش. تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که برای این دوستم دائما ای میل بزنم و در اینترنت براش پیغام بذارم و بگم که هر موقع هر چیزی شد به من خبر بده. و خیلی جالب بود که دقیقا همون صبحی که برنامه ما در دانشگاه قرار بود برگزار بشه اول صبح که از خواب بیدار شدم کامپیوترم رو روشن کردم و یک ای میل از او دیدم که نوشته من آزاد شده ام. خیلی خوشحال شدم و خیلی برای اون روزی که برنامه روز زن را داشتیم به من انرژی داد. در واقع این جوری بود که با دستگیری این دوستم با کمپین بیشتر آشنا شدم و در اون زمان خاصی که این اتفاق افتاد بخصوص اثر قوی ای روی من داشت .

مشکلاتی که به عنوان یک فعال کمپین با آن روبرو هستید چیست؟

فکر می کنم مشکلاتی که باهاش روبرو می شیم اینه که ما اکثریتمون یا دانشجو هستیم یا خیلی جوان هستیم و تازه وارد بازار کار شدیم و در آمریکا هم طوریه که وقت آزاد خیلی کم داری و خیلی از آدمها آخر هفته هم کار می کنند در نتیجه کمبود زمان خیلی مهمه. این یک مشکل شخصی فعالین در کالیفرنیا هست. مشکلی که به صورت کلی وجود داره اینه که بعضی آدمهایی که در لس انجلس زندگی می کنند این فکر رو می کنند که هر حرکتی که انجام میشه باید برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشه ولی این کمپین چنین هدفی نداره. کمپین بر علیه دولت ایران مبارزه نمی کنه کمپین بر علیه یک سری تبعیض در قوانین و در عین حال شاید بیشتر از قوانین بر علیه یک سری هنجارهای اجتماعی تبعیض آمیز تلاش می کنه که از خیلی قدیم در ایران بوده و هنوز هم هست و نسل به نسل به مردها و به زنهای ایرانی انتقال پیدا کرده. متاسفانه این تفکر هست که ما فعالیت سیاسی می کنیم. من به شخصه خودم این رو فعالیت سیاسی نمیدونم و فعالیت مدنی می دونم. متاسفانه این گاهی برای مردمی که اینجا باهاشون سر و کار داریم گمراه کننده است. بعضی افرادی که متاسفانه برداشت درستی از اتفاقهایی که در ایران میفته ندارن به خاطر این که سالیان سال از ایران دور بودند و یا نمی تونن برگردن و خیلی شفاف راجع به مسایل ایران اطلاع ندارن و برخوردهایی که با ما می کنن و عکس العمل هاشون نسبت به ما شاید چیزی که دلمون می خواد نباشه.

چه حرفی برای فعالین کمپین در ایران داری؟

برای فعالین در ایران آرزو می کنم که به راهشون ادامه بدن و تا می تونن اعضای جدید بگیرن اتحادشونو با همدیگه حفظ بکنن و نشون بدیم که ما ایرانی ها می تونیم با همدیگه کار بکنیم به صورت گروهی و خیلی هم موفق باشیم می دونم که این حرکت هر روز هم بزرگتر و بزرگتر میشه.

(سحر)

لطفا درباره خودتان کمی توضیح دهید و این که چه مدتی است که در کمپین فعالیت می کنید؟

الان سی و چهار سالمه و حدودا سه سال و نیمه که از ایران به آمریکا اومده ام. از همون موقع درس رو شروع کردم و مشغول به درس خواندن در دوره دکترا در رشته کامپیوتر شدم. حدود یک سال و نیم پیش یکی از دوستام به من گفت که یکی از دوستای اون در زمینه حقوق زنان داره کاری رو شروع می کنه و من هم کنجکاو بودم که ببینم چه کاری هست و این باعث شد که راجع به کمپین شنیدم و اولین برنامه ای هم که شرکت کردم وقتی بود که در برنامه سخنرانی انوشه انصاری در دانشگاه یو سی ال ای امضا جمع کردیم و من از اونجا بود که آشنا شدم با این که مثلا چرا امضا جمع می کنند و…

چطور شد که به مسایل مربوط به حقوق برابر علاقمند شدی؟

به مسایل زنان به خاطر مسایل شخصی در زندگی خودم علاقمند شدم. من سال ۱۹۹۹ ازدواج کردم و سال ۲۰۰۱ جدا شدم ولی ازدواجم طوری بود که در ایران ازدواج کردم و بعد رفتم خارج از کشور و به خاطر این که نمی تونستم زندگی را ادامه بدم برگشتم ایران. ولی وقتی که برگشتم و پروسه ای رو برای طلاق طی کردم که با این که به نسبت ساده تر از پروسه خیلی زنهای دیگه بود کلا در آن زمان ۶ ماهی که به دادگاه خانواده رفتم همیشه حس می کردم که یک چیز خیلی بزرگی در زندگی زنها در ایران گم شده. یعنی جایی که حس می کنی که باید تو را حمایت کنند قانون اصلا حمایتت نمی کنه و اگر خانواده ای نداشته باشی که حامی تو باشند کاملا منهدم هستی و برای همین من یادمه روز آخری که من کارهام انجام شد و امضا کردم انقدر از شدت ناراحتی بهم فشار اومده بود که وقتی از اون دفتر بیرون اومدم به خودم گفتم که دلم نمی خواد هیچ کس دیگه ای توی شرایطی قرار بگیره که من قرار گرفتم. همیشه اون تصویره که توی ذهنم بر می گرده و اون انگیزه اصلی من بود. یعنی همش منتظر بودم که ببینم کجا روزنه ای باز میشه که بشه یک کاری کرد و روزی رو بشه دید که دیگه انقدر بی عدالتی نباشه. این دلیلی بود که به مسایل مربوط به حقوق زنان علاقمند شدم.

چرا به کمپین علاقه پیدا کردی؟

من هیچ وقت فعالیت سیاسی نکرده ام و همیشه به نظرم می رسید که منطق پشتش رو نمی فهمم. ولی چیزی که در کمپین دیدم فعالیت مردمی بود یعنی یه چیزیه که واقعا از دل مردم اومده بیرون (و یعنی بیشتر زنها). یکی هم این که حس می کنی که از پایین و یعنی خود مردم دارند این رو هدایت می کنند و جهتش از بالا تعیین و کانالیزه نمیشه این دو دلیل بود که من رو به کمپین علاقمند کرده و این که چقدر سرعت رشدش زیاده. چیزی که خیلی دوست دارم اینه که فکر می کنم دفعه اولیه که آدمها به این نتیجه رسیده اند که هی فقط غر نمی زنند که ما این رو نداریم و اون رو نداریم و مملکت ما رو فلانی و بهمانی این طور کرده. به جای اون دارند فکر می کنند که اگر ما چیزی نداریم چه کاری می توانیم برای به دست آوردنش بکنیم و این برای من خیلی جاذبه داره و دلم می خواد بخشی از این «چه کاری کنیم» باشم.

مشکلاتی سر راه کمپین می بینید؟

با موضع هایی که داره این آخر نسبت به حرکت های زنان گرفته میشه مشکل دارم یعنی از این که این حرکت مردمی برچسب های سیاسی بگیره و به انواعی بخواهند برچسب ها و انگ هایی به آن بزنند و بگن که شما به یک گروه یا سازمان خاصی وابسته هستید رو دوست ندارم و حس می کنم سعی می کنند طوری تیشه به ریشه ات بزنند که نتونی پاشی. و امیدوارم که این طور نباشه. و امیدوارم بچه های ایران خیلی مراقب باشند و برای همین کاملا اتحاد داشته باشند. یعنی وقتی که یک حرکت انسجامش از بین بره میشه خیلی راحت شکست بخوره.

چه حرفی برای فعالین کمپین در ایران داری؟

ما از اینجا نمی تونیم کاری بکنیم ولی خواهشم اینه که با همدیگه یکی باشند و همساز و همنواز. این خیلی مهمه. و این که بدونید که ما اینجا مشتاقیم واقعا که بدونیم این فعالیت در ایران چه جوری جلو میره و لحظه به لحظه فعالیت هاشون رو داریم دنبال می کنیم. بر اون حس مشترک و نیت مشترک اگر تمرکز داشته باشند اون اصل قضیه است. فرعی ها اینه که به هر حال ما آدمهای متفاوتیم با افکار مختلف و به هر حال همیشه یه سری انحرافات پیش میاد ولی همیشه اگر آدمهایی که توی این راه قدم برداشتند روی اون هدفی که دارند تمرکز داشته باشند نمیشه مشکلی براش پیش بیاد.

(سودابه)

لطفا درباره خودتان کمی توضیح دهید و این که چه مدتی است که در کمپین فعالیت می کنید؟

چهل سالمه و بیست و چهار ساله که از ایران دور هستم و تقریبا بیشتر بزرگسالیم رو در خارج از ایران گذروندم. سواد فارسیم هم در حد دیپلمه (با خنده) … رشته حسابداری و حسابرسی خوندم و برای یک شرکت بزرگ کار حسابرسی می کنم . کمی کمتر از یک سال هست که در کمپین فعالم.

چطور شد که به مسایل مربوط به حقوق برابر علاقمند شدی؟

◀️  حرفم برای فعالین داخل ایران اینه که در حقیقت می خوام تشکر کنم یعنی این که از این که انقدر زحمت می کشند و این که ممکن هست زندان برن برای یه حرفی که خیلی باید طبیعی باشه و خیلی حرف عجیبی نیست که حالا یکی باید پایش بیفته زندان. می خوام تشکر کنم که اونها برای من و همه آدمهای ایرانی دیگه در هر جای دنیا دارند این زحمت ها رو می کشند

(امید)

لطفا درباره خودتان کمی توضیح دهید و این که چه مدتی است که در کمپین فعالیت می کنید؟

سی و دو سالمه و هفت سال و نیم پیش از ایران به آمریکا اومدم. در یک شرکت مشاوره مهندسی خاک و پی کار می کنم و مهندسی عمران در ایران خواندم و یک سال و نیمه که در کمپین در کالیفرنیا فعال هستم

چطور شد که به مسایل مربوط به حقوق برابر علاقمند شدی؟

علاقمندی من به مسایل مربوط به برابری برمی گرده به درکی که از خودم پیدا کردم و در عین حال متوجه شدم که طبیعت انسان چیزی نیست که مختص به من باشه و بعدش هم دیدم که این طبیعت انسانی جنسیت هم نداره. بعد از آن با این عینک شروع کردم به نگاه کردن به دور و برم . من خانواده ام را خیلی دوست دارم و خصوصا واقعا به خاطر عشقی که به مادرم دارم وقتی اون طور نگاه کردم و دیدم که واقعا چه مسایلی رو تحمل می کنه و این که چه اتفاقاتی می افته فقط به خاطر زن بودنش دیگه نمی تونم نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم. از همان موقع این مساله بخشی از زندگیم شد. قسمت دیگری که این علاقه رو می سازه اینه که وقتی بزرگ شدم یکهو چشمم باز شد که چیزهایی که چه در اجتماع و چه در خانواده یاد گرفتم (چون خانواده خودم هم خانواده پدرسالاری بود) برای زندگی من این ظرفیت رو که یک ارتباط سالم با یک خانم داشته باشم رو فراهم نمی کنه. و بخصوص وقتی این ارتباط نزدیک میشه یعنی در یک خانواده ای که در آینده بخواهم تشکیل بدم. بنابراین شروع کردم به مطالعه کردن در این زمینه

چرا به کمپین علاقه پیدا کردی؟

من تمام خصوصیت های کمپین را دوست دارم. اصولا به مساله مسوولیت پذیری علاقه دارم. مثلا اگر بخواهیم اتفاقی در زندگیمون بیفته ما مسوولیم که اون رو به وجود بیاریم. چیزهایی که برای من تاثیر گذار بوده این است که اینها زنانی بودند که مسایلشون رو بیان کردند و تصمیم گرفتند که دیگه آروم نشینند و کاری در موردش انجام بدن و این شرایط رو عوض کنند…. همین طور روشی که انتخاب کردند (چهره به چهره) و این که به شنیدن مسایل خانمهای ایرانی پرداختند و درک عمیقتری پیدا کردند نسبت به این قضیه… و این که مردها در کمپین جایی براشون ایجاد شد که مسوولیت قبول کنند و این شرایط رو عوض کنند. دونه دونه این ویژگی های کمپین برای من جالبه و می تونم مدتها راجع بهش صحبت کنم

مشکلاتی که به عنوان یک فعال کمپین با آن روبرو هستید چیست؟

مشکلات ایران که واقعا یک دنیای دیگه است و من اصلا راجع به مشکلات اونها نمی تونم صحبت بکنم چون من اصلا در دنیای اونا نیستم و در حقیقت دارم از دور قسمت کوچکی از مشکلات اونها رو می بینم. فقط یه نمونه اش این هست که برای بچه های ایران چیزی که اینجا به عنوان پایه زندگی هست که اون احساس امنیت هست برای این بچه ها وجود نداره. یعنی اونها دارن توی محیطی کار می کنند که برای فعالان جدی این کمپین هیچ وقت مطمئن نیستند که فردا واقعا چه اتفاقی براشون خواهد افتاد. ما اگر یک عزیزمون رو ۱۰ دقیقه ندونیم چه اتفاقی براش داره می افته همه انقدر نگران میشیم ولی بچه های ایران دایم در این محیط دارن زندگی می کنند مشکلات اینجا… شرایط کارش خیلی با چیزی که انتظار داشتم متفاوت نبود. ولی این بخشی از این فرایند هست. هر جای دیگه هم می خواستیم این کار را بکنیم باید زمان بذاریم باید تمرین کار گروهی بکنیم باید با شرایط مالی بسازیم. باید با شرایط خاص محل خودمون بسازیم. شرایط خاص محیط ما هم شاید این باشه که به خاطر تجربه تاریخی که داشتند چه معاصر و چه قدیم …. مثلا نمی تونند از همون اولش اعتماد کنند که این حرکت از کجا اومده و کی پشتیبانشه. منابع مالیش چیه و اهداف این کمپین چیه و… و البته همه اینها واقعا بخشی از کار هست یعنی نه تنها در حرکت اجتماعی بلکه در کار و غیره همیشه شرایطی داریم که باهاش دست و پنجه نرم می کنیم

چه حرفی برای فعالین کمپین در ایران داری؟

فقط می خوام بگم که فعالین کمپین در ایران واقعا الهام بخش ما هستن من خودم به شخصه چیزی که واقعا بهش افتخار میکنم و اگر با کسی درباره ایران حرف بزنم مایه غرور من هست این فعالین در ایران هستند و طوری که احساس مسوولیت کردند و طوری که با مشکلات محیطشان برخورد می کنند. من به این خاطر به ایران افتخار میکنم. فکر می کنم که یکی از ریشه های عشق من نسبت به ایران و ایرانی ها به خاطر وجود این افراد و روش کمپین هست. این فعالان مایه سربلندی ما هستند هرجای دنیا که باشیم

(پیمان)

لطفا درباره خودتان کمی توضیح دهید و این که چه مدتی است که در کمپین فعالیت می کنید؟

بیست و هفت سالمه و حدود یک سال و نیمه که با کمپین یک میلیون امضا در کالیفرنیای جنوبی کار می کنم دانشجوی رشته روابط بین الملل هستم و در حال حاضر در دانشگاه یو سی ال ای درس می خوانم. پنج سال و نیمه که از ایران اومدم

چطور شد که به مسایل مربوط به حقوق برابر و به کمپین علاقمند شدی؟

به نظر من کمپین در عرصه جامعه مدنی ایران حرکتیه که در طول مدت صد ساله مبارزات ازادیخواهانه در ایران (اگر مشروطه را مبدا بگیریم) یک حرکت بی سابقه است. چرا که برای اولین بار هست که جنبش از پایین شروع شده و ‌معطوف به تغییرات فرهنگیه نه تغییرات ساختاری در طبقه حاکمیت، از طرفی دیگه پراگماتیسیه و هدف مشخص داره و در آرمانگرائی گم نشده ،هر شهروند ایرانی با یک امضایی که می کنه وارد یک نوع کنش فعالانه می شه و در ضمن خودش می تونه شروع به امضا جمع کردن کنه و به پیشبرد هدف کمپین کمک کنه. بعد از دوم خرداد و چیزی که به اسم شکست اصلاحات معروف شد یکی از چیزهایی که مطرح می شد این بود که تنها راه اصلاح و پیشرفت روند دموکراتیزاسیون در ایران اینه که حرکات در بطن جامعه مدنی شروع بشه که باعث گسترش جامعه مدنی بشه. به نظر من کمپین یکی از حرکتهای شاخصی بود که برای اولین بار این کار را شروع کرد و از عرصه شعار وارد عرصه عمل شد با خواسته مشخص حقوقی و الگوی توسعه به شکل یک جنبش اجتماعی و همون طور که دیده ایم در این راه فشارهای زیادی هم بهشون وارد شده. به دلیل اینکه زنان به خصوص بعد از انقلاب به عنوان نماد و سمبل نو آوری و پیش روی در جامعه مطرحند و می بینیم که هر موقع حاکمیت به طرف نیروهای افراطی سوق پیدا می کنه زنان اولین گروهی هستند که مورد فشار واقع می شوند حالا یا با طرح امنیت اجتماعی یا با لایحۀ جدید و یا غیره. من اولین بار دلیل علاقمندیم به کمپین از این شروع شد و الان معتقدم همونطور که دکتر نیکفر نوشته معیار پابندی به حقوق بشر در ایران حمایت و باور به حقوق زنان است به اصطلاح معروف حقوق بشر همان حقوق زنان است. من از این لحاظ علاقمند شدم به کمک برای پیشبرد فعالیت کمپین در جامعه ایران به عنوان الگوئی برای سایر جنبشهای اجتماعی در ایران. ولی در عین حال در مدت دو سالی که من با کمپین آشنا هستم باعث شد که مطالعات فمینیستی ام بیشتر بشه و باعث شد که یک نوع نگرش دیگه ای هم به مسایل پیدا کنم و احساس کردم به عنوان یک مرد ایرانی یک مسوولیتی دارم که در مقابل این ستم تاریخی که در جامعه پدرسالار ما نسبت به زنان ایرانی رفته عکس العمل نشون بدم. تا جایی که از دست خودم بر میاد. با خودم که فکر کردم دو تا کار عمده من می تونستم انجام بدم. یکی این که در خودم این نشانه های پدرسالاری رو پیدا و باهاش مبارزه کنم که این یک چیز مستمری هست و هنوز که هنوزه من هر روز چیزهایی می بینم که خودم هیچ وقت حواسم نبوده چقدر ناخوداگاهانه گرایشات مردسالاری در من قویه. جنبه دیگه کاری که می تونم بکنم اینه که با این که من الان در کالیفرنیا زندگی می کنم و در ایران زندگی نمی کنم ولی معتقدم یک جامعه بزرگی از ایرانیان در جنوب کالیفرنیا داریم که به گفته ای بزرگترین تجمع ایرانیان خارج از کشوره. باید اهداف کمپین را اینجا پیگیری کنم و در یک تعریفی که بخوایم از هویت ملی ارایه بدهیم باید حتما ایرانیان خارج از کشور در آن بگنجه. ایرانیان خارج از کشور به هر دلیلی که خارج از مرزهای جغرافیائی ایران زندگی می کنند باید جزئی از جامعه مدنی ایرانی حساب بشن و احساس کنن که بر زندگی جمعی فرهنگ ایرانی تاثیرگذارن. مثلا الان در هند می بینیم که هندی های خارج از کشور دارن خیلی تاثیر می ذارن . برای همین ایرانی های خارج از کشور می تونن روی تحولات داخل کشور و فرهنگ بدون مرز ایرانی تاثیر مستقیم بذارن. و به نظر من میشه و باید از این پتانسیل ایرانی های خارج از کشور استفاده کرد. دوم این که همان مشکلاتی که در ایران در زمینه پدرسالاری وجود داره با این که اون قوانین در اینجا حاکم نیست (و البته جنبه های دیگری از مرد سالاری در آمریکا هست) ولی همانطور در خود ایران اون پدرسالاری خودشو بازپروری مداوم می کنه و اون مشکلات توی همین جامعه ایرانی اینجا هم تولید شده. برای همین اینجا هم باید باهاش مبارزه کرد. و دیگر این بود که یک تریبون بدیم به بچه های ایران چون بچه های ایران دسترسیشون به رسانه ها کمه. کارهایی که میشه کرد اینه که میشه در مورد کمپین نوشت و ترجمه کرد (من خودم از انگلیسی به فارسی راحت ترم و چیزهایی که فکر می کنم شاید به دردبخوره را ترجمه می کنم) و این که صدای کمپین رو در جمعیت ایرانی خارج از کشور هم برسونیم. کمک مالی جنبه دیگریه که متاسفانه به خاطر حساسیتها کسی طرفش نمیره ولی به نظر من خیلی مهمه، ایرانیان خارج از کشور میتونن به حرکتهایی از جنس کمپین کمک مالی کنن، این باعث می شه که فرهنگ کمک مردمی به سازمانهای غیر انتفاعی و حقوق بشری در جامعه پابگیره که به نظر من با توجه به اتهامهائی که از این نظر همیشه به حرکتهای مستقل وارد می شه و روانشناسی ایرانیها که به مسائل مالی حساسند می تونه خیلی مهم باشه.

مشکلاتی که به عنوان یک فعال کمپین با آن روبرو هستید چیست؟

اصلا فعالیت در خارج از کشور به نظرم دو سه تا مشکل عمده داره. یکی این که به دلیل اون فرهنگ به قول فروغ” گهوارهٔ معلمان فلسفهٔ «ای بابا به من چه ولش کن»” که بعد از انقلاب در ایران خیلی رشد کرد به دلیل فشارهای سیاسی که اومد و همه خانواده ها بالاخره یک دستگیر شده توشون دارن یا یک اعدام شده یا کسی که در جنگ شهید شده کلا از فعالیت در عرصه عمومی یک ترس مبهمی وجود داره. برای همین هر کسی میگه باید کاری در عرصه عمومی کرد فورا یکی انگ سیاسی بودن (به معنی معطوف به قدرت بودن،ایدئولوژیک و وابسته بودن) بهش میزنن یا به منبع مالیش مشکوک میشن یا میگن که آقا فایده نداره. به نظر من این یک مشکل اصلیه و باید این جو را شکاند چه در داخل چه در خارج یا همان جامعه مدنی ایرانی که گفتم. و گفت که نه! همه این کارها فایده داره. همین کاری که ما امروز داریم می کنیم همین ۸۰-۷۰ نفر آدمی که اومدن روی این بوم ما یک جمله نوشتن خودش یک کنشه و تاثیر داره و با ین کار افراد درگیر می شن. بنابراین باید این جو «آقا هیج کاری نمیشه کرد» را شکاند. به نظر من ما اینجا با این حرکت هایی که داریم می کنیم یک قدمی می گذاریم در این راه. مشکلاتش هم همینه که ما مشاهده می کنیم… هر کس که میاد حتی کسانی که علاقمندند اولین چیزی که می گن اینه که این کار فایده نداره دومین چیزی که میگن اینه که شما به کجا وابسته اید سومین چیزی که می گن اینه که مشکل اسلامه (در حال که میشه با توضیحاتی این توهم که همه مشکلات از اسلامه را شکاند، اسلام بخشی از سنت ماست. مشکل ما یک سنت تاریخیه در این بستر باید به نقد سنت نشست که اسلام هم جزئی ازین سنته نه همۀ آن). این نشون میده که چقدر هنوز فعالیت مدنی در اجتماعات ایرانی عرصه ناشناخته ای هست و ما باید کمک کنیم به شناخته شدن و ترویج و گسترش آن. چند مورد هم خاص فعالیت در خارج از کشوره یکی اینکه درصدی از مهاجران جدیدتر به دلایل مختلف بیزاری کشور رو ترک کردند و هیچ علاقه ای به دنبال کردن مسائل ایران ندارند، از طرفی عدۀ دیگری به دلیل مدت اقامت طولانی در خارج از کشور درک واقع گرایانه ائی از تحولات کشور ندارند و با همان ذهنیت از پیش تعیین شده شون به مسائل ایران نگاه می کنند. بعضی از ایرانیها هم همانطور که گفتم کاملا به اینکه فعالیت در خارج از کشور مفید هست تردید دارند، به نظر من گروه اول بعد از مدتی به یکی از دو گروه دیگه تبدیل می شن و گسترش جنبشهای اجتماعی در ایران بخصوص کمپین می توانند با درگیر کردن افراد ذهنیتها را راجع به واقعیت ایران و امکان اثر گذاری و اصلاح و تغییر ، عوض و مثبت کنند.

برای فعالین کمپین در ایران چه حرفی داری؟

اول این که همون طور که یکی روی این بوم هم نوشته «واقعا دمتون گرم». قدر این حرکتی که شروع کردین رو بدونین. به عنوان یک علاقه مند به حرکت کمپین امیدوارام همبستگی بین فعالان ایران حفظ بشه، هر چند اختلاف در فکر و روش طبیعیه ولی وقتی بعضی از اختلافات بین اعضای کمپین در ایران گسترش پیدا میکنه و من که به نوعی بیرون گود نشسته ام و به عنوان ناظر بی طرف این بحثها رو دنبال می کنم می بینم که این اختلافات مبنای تئوریک خیلی جدیی نداره بلکه شاید بر مبنای یک سؤ تفاهمه که امکان داره خیلی راحت با گفتگو حل بشه ولی در عین حال چقدر به چهرۀ کمپین برابری آسیب می رسونه خیلی نگران میشم و یاد تجربه های مشابه تاریخی و اون افسانه که ایرانیها نمی تونن با هم کار کنن می افتم و امیدوارم که کمپین همونطور که تا حالا نشون داده ثابت کنه که این تلقی فقط یک افسانه است. و دیگه اینکه” رسیدن هنر گام زمان” است: و باز هم به قول سایه

آبی که برآسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است

منبع: کمین در کالیفرنیا

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours