سن روسپیگری در ایران به ۱۵ سال رسیده است

14 شهریور 1387

رادیو زمانه :یک مقام رسمی زنگ‏های خطر را در ارتباط ‌با پایین آمدن سن روسپی‏گری در ایران به صدا در آورده است.

رییس سازمان بهزیستی ایران، آقای ابوالحسن فقیه، گفت‌: «سن روسپی‏گری در ایران به ۱۵ سال رسیده». وی افزود‌: «۸۰ درصد زنان خیابانی که در مراکز بهزیستی نگه‏داری می‏شوند، ۱۵ تا ۲۴ ساله هستند.»

در این مورد، نظر آقای سعید مدنی، روزنامه‏نگار و پژوهش‏گر اجتماعی در تهران‌ را جویا شدم.

آقای مدنی، در مورد این آسیب اجتماعی ـ یعنی پایین آمدن سن روسپی‏گری در ایران ـ نظر شما چیست؟

در مجموع شواهد بسیاری وجود دارد؛ (منظورم از شواهد پژوهش‏های انجام شده و گزارش‏هایی است که عموماً از طرف مقامات رسمی و دولتی داده می‏شود) مبنی بر این‌که الگوی مشکلات اجتماعی در ایران، مثل اعتیاد، روسپی‏گری و طلاق، اساساً در حال تغییر است و بعضا‌ً هم تغییر کرده است.

این تغییر الگو به معنای تغییر بعضی از مشخصات و ویژ‌‏گی‏های آن مشکلات است. در‌مورد تن‏فروشی هم سال‏ها‌ست هشدار داده می‏شود که این تغییر الگو ایجاد شده است.

یکی از عواملی که تاثیر به‌سزایی در وضعیت دارد، سن است. کاهش سن، تنها به معنای این نیست که دختران و زنان جوان‏تری وارد بازار تن‏فروشی می‏شوند، بلکه به این معناست که علل و عوامل موجب تن‏فروشی تشدید شده‏اند؛ و همین‏طور خطرات و آثار سوء حاصل از این وضعیت نیز، به مراتب بدتر و نامطلوب‏تر خواهد بود.

بنابراین، باید به‌طور جدی به این وضعیت توجه کرد و آثار و عوارضش را تحلیل کرد.

چه مخاطرات و مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد؟

در وهله‏ی اول، باید توجه داشت که پایین آمدن سن به معنی ایجاد نیاز بیشتر است.

وقتی که راجع به تن‏فروشی صحبت می‏کنیم، به‌طور مشخص به پدیده‏ای اشاره داریم که نشان می‏دهد گروهی از زنان و دختران برای کسب درآمد یا دریافت یک کالایی، تن خودشان را در معرض فروش قرار می‏دهند. بنابراین، انگیزه و عامل ایجاد یک رابطه‏ی غیر‌مشروع یا غیرمتعارف، کسب درآمد و پول است.

این به این معنی است که وضعیت اقتصادی ‏ـ اجتماعی ایران ‌آن‏چنان نامطلوب است و آن‏چنان به سمت افزایش فقر و نابرابری می‏رود، که گروه‏های بیشتری از زنان و دختران ـ‏ آن‏هم در سنین پایین ‏ـ ناچار می‏شوند که اقدام به این کار بکنند.

در عین حال، نکته‏ای که امروز در سطح جهانی مطرح است، مساله‏ی انتقال و افزایش شیوع ایدز است که یکی از عوامل ‏پرخطر آن، زنان تن‏فروش هستند.

هم‏اکنون در تمام دنیا انتقال از طریق رابطه‏ی جنسی افزایش پیدا کرده است و شاید در بسیاری از کشورها رتبه‏ی اول را داشته باشد.

در ایران تا‌کنون، بالاترین میزان شیوع ایدز از طریق معتادان تزریقی بود. ولی الان الگوی رابطه‏ی جنسی به‌عنوان یک علت، دارد موقعیت بالاتری را ‏پیدا می‏کند. به این معنی که گروه بیشتری از طریق رابطه‏ی جنسی، در معرض ابتلای به ایدز قرار می‏گیرند.

این وضعیت را بسیار مخاطره‏آمیزتر خواهد کرد. در‌واقع همه‏ی بیماری‏های عفونی و مقاربتی، مثل ایدز، هپاتیت و… را افزایش می‏دهد.

پرسش پایانی من این است که‌ آیا تغییرات دیگری هم دراین سال‏ها در الگوی روسپی‏گری در ایران به وجود آمده ‌که فقط منحصر به سن نباشد؟

بله، به‏طور مشخص می‏توان گفت که از گذشته، یک حقایقی راجع به تن‏فروشی در ایران وجود داشت، که الان این حقایق تغییرات اساسی کرده‏اند و به صورت افسانه درآمده‏اند.

یکی از این افسانه‏ها این است که دختر یا زن تن‏فروش، زنی است مهاجر که از شهرهای دیگر به تهران بزرگ آمده‌‌ و در این‏جا از سوی مردان اغفال شده است.

مطالعات اخیر نشان می‏دهد که بخش قابل توجهی از زنان و دختران تن‏فروش، سال‏هاست که در تهران ساکن هستند و بخش قابل توجهی از آنان در تهران به‏دنیا آمده‏اند. بنابراین، این رابطه‏ی بین مهاجرت و تن‏فروشی کاملاً زیر سوال رفته است.

علاوه بر‌این، باید به سواد اشاره کرد. واقعیت دیگری که از گذشته وجود دارد و اکنون تبدیل به افسانه شده است، این است که زن تن‏فروش زن بی‏سواد است.

به‏طور مشخص، سرکار خانم ستاره فرمانفرمایان در سال ۱۳۴۷، مطالعه‏ای را در رابطه با روسپیان شهر تهران انجام داد و آن‏جا نشان داد که نزدیک به ۹۶ درصد زنان تن‏فروش کم‏سواد یا بی‏سواد هستند.

امروز این آمار کاملاً برعکس شده است. شاید حدود کم‏تر از ۵ درصد زنان تن‏فروش بی‏سواد هستند و بقیه‏ی آنان دارای تحصیلات‌ متوسط و بالا هستند. اکثریت آنان تحصیلات متوسطه دارند و حتی گروهی از آنان دارای تحصیلات دیپلم به بالا هستند.

این تغییر بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد. نکته‏ی دیگری که به نظر من، تغییر آن بسیار مهم است، این است که در گذشته معمولاً زنان در مواقعی که به استیصال می‏رسیدند و یا در خانواده برای ادامه‏ی بقا و تامین نیازهای حداقل و اساسی‏شان، دست به تن‏فروشی می‏زدند.

امروز این الگو متاسفانه تغییر کرده است. یعنی علاوه بر گروهی از زنان که در چنین شرایطی، یعنی شرایط استیصال و اضطرار اقدام به تن‏فروشی می‏کنند.

گروهی هم دارد به تدریج شکل می‏گیرد، که برای دست‌یابی به یک زندگی بهتر تن‏فروشی می‏کننند. یعنی در اضطرارِ تامین نیازهای اساسی‏شان نیستند، بلکه در پی کسب زندگی بهتر اقدام به این کار می‏کنند.

زیرا که راه‏های مشروع برای کسب درآمد، اشتغال و زندگی بهتر پیش روی آنان وجود ندارد.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours