شاید اگر پیش از این تحلیلگران اجتماعی را مورد پرسش قرار میدادیم، کمتر کسی از آنها میتوانست این احتمال را بپذیرد که حرکت زنان ایران به مثابه یک جنبش اجتماعی بتواند در تابستان سال 87 به یکی از نادرترین پیروزیهای خود از زمان شکلگیری دست یابد. اتفاقی که هماکنون رنگ واقعیت به خود گرفته و لایحه حمایت از خانواده تنها توانسته با حذف مواد مورد اعتراض زنان به تصویب برسد. فعالان جنبش زنان از تابستان سال گذشته اعتراضات خود را نسبت به این لایحه آغاز کردند، آنها به خصوص نسبت به مواد 23 و 25 لایحه اعتراض داشتند، براساس ماده 23، مرد میتوانست بدون کسب اجازه از همسر اول خود، در صورتی که به دادگاه ثابت میکرد تمکن مالی دارد و تعهد میداد بین همسرانش عدالت را اجرا کند، همسر(ان) دیگر اختیار کند. ماده 25 لایحه نیز پیشبینی کرده بود که در هنگام ثبت ازدواج، چنانچه مهریه زن از میزان متعارفی که توسط وزارت دارایی مشخص میشود بیشتر باشد، مالیات دریافت شود، زنان در اعتراض به این لایحه اقدامات متعددی انجام دادند از برگزاری نشستهای اعتراضآمیز تا چاپ کارتهای نه به لایحه و ارسال آنها برای نمایندگان مجلس، به این ترتیب لایحه از دستور کار مجلس هفتم خارج شد. بسیاری این امر را ناشی از محافظهکاری سیاسی نمایندگانی دانستند که باید خود را برای انتخابات آماده میکردند و نمیخواستند هزینه حمایت از چندهمسری را بپردازند. اما با شکلگیری مجلس هشتم لایحه حمایت از خانواده بار دیگر در دستور کار قرار گرفت و کلیات آن در کمیسیون قضایی مجلس به تصویب رسید. بدینترتیب ائتلافی فراگیر در جنبش زنان شکل گرفت که از چند نظر بینظیر مینمود. اول اینکه این ائتلاف کاملا فراایدئولوژیک بود یعنی تمامی زنان فعال صرفنظر از دیدگاههای سیاسیشان در آن حضور داشتند از زنان حزب راستگرای جامعه زینب تا فعالان سکولار جنبش زنان. برخی از آنها بهطور مشخص سایتی را با عنوان ائتلاف علیه لایحه حمایت خانواده تشکیل دادند و برای اولینبار کار ائتلافی در این حجم را تجربه کردند، که در میان آنها نمایندگان روزنامهها، سایتها و سایر رسانهها، اعضای گروه میدان زنان، کانون زنان ایرانی، کمپین یک میلیون امضا برای رفع قوانین تبعیضآمیز، مجمع زنان اصلاحطلب، گروه مادران صلح، گروه مدرسه فمینیستی و کمیسیون زنان تحکیم حضور داشتند. این ائتلاف توانست علاوه بر جمعآوری 3000 امضا برای فراخوان خود، روی بروشوری به توافق برسد که در آن ضمن توضیح مهمترین مشکلات لایحه حمایت خانواده، از مردم خواسته شده بود در اعتراض به لایحه به نمایندگان مجلس نامه بنویسند یا ایمیل بفرستند. همچنین تلفن نمایندگان عضو کمیسیون حقوقی مجلس در بروشور منتشر شده بود تا مردم با آنها تماس بگیرند. در کنار این حرکت زنان اصولگرا بودند که نامههایی را به نمایندگان نوشتند و دغدغههای خود را با آنها در میان گذاشتند. دومین ویژگی حرکت زنان در اعتراض به این لایحه خودجوش بودن آن بود بهطوری که طیفهای مختلف زنان بدون آنکه با هم هماهنگی کرده باشند ایرادات مشابهی را مطرح میکردند بهطوری که انتقاداتی که در معدود برنامههای آزاد تلویزیونی نسبت به لایحه مطرح میشد تقریبا مشابه انتقاداتی بود که در برخی سایتهای زنان نوشته میشد یا از سوی زنان غیرکارشناس بیان میشد. به عنوان مثال میتوان به نامه یک زن خانهدار اشاره کرد که همه حرفهایی که زنان جنبش زنان تلاش میکردند به مسوولان بزنند را بسیار دلنشینتر بیان کرده، در نامه شهربانو تقیخانی به نمایندگان آمده است:
«به نام خدا / با عرض سلام /
احتراما به عرضتان برسانم من یک زن ایرانی 43 ساله هستم. در سن 16 سالگی ازدواج کردم و خانهدار هستم و دارای سه فرزند هستم. تمام سرمایه من جوانی من بود که در خانه همسرم گذشت. 27 سال زندگی کردم یک زندگی ساده و حالا اگر همسر من بخواهد بعد از 27 سال زندگی با توجه به قانونی که میخواهد تصویب شود که مرد میتواند بدون اجازه همسر اول زن دیگری اختیار کند و همسر اول هیچ حق اعتراضی نداشته باشد یا حتی حق طلاق هم نداشته باشد پس بگویید که مردها برده گرفتند نه همسر. پس با زمان جاهلیت چه فرقی دارد؟ در ضمن میگویید مرد میتواند بین همسرها عدالت را برقرار کند. یک مادر که عاشق فرزندان خود هست نمیتواند محبت خود را عادلانه بین فرزندان خود تقسیم کند چطور میتوانید توقع داشته باشید که مردان بتوانند عدالت را بین همسران خود برقرار کنند. مطمئن باشید که چنین لایحهای تصویب شود در جامعه فساد بیشتر خواهد شد. /
با تمام احترام /
شهربانو تقی خانی»
شهربانو که ساکن شهرک شهید مطهری یافتآباد است پس از آگاهشدن از مواد لایحه حمایت خانواده شروع به جمعآوری نامههای زنان محله خود علیه این لایحه کرد. ویژگی دیگر حرکت اخیر زنان این بود که سه قوه نظام را بهطور همزمان درگیر چارهجویی کرد و حتی سبب شد مسوولان قوه قضائیه و دولت چندینبار مواضعی را علیه یکدیگر اتخاذ نمایند و در نهایت نیز مجلس سرافراز و البته دولت ناکام در برابر این حرکت شد بهگونهای که رئیس دولت با لحنی گلایهآمیز گفت آمدیم ثواب کنیم، کباب شدیم. و اما جنبش زنان توانست در این کارزار تجربه موفقیتآمیزی از مذاکره با نمایندگان مجلس به دست آورد که برای تداوم کار این جنبش قابل استفاده است. یکشنبه 10 شهریورماه 87 نقطه عطفی برای فعالان جنبش زنان بود که تنها پس از گذشت اندکی از زمان حضور خود در مجلس و دیدار با نمایندگان بشنوند که لایحه بهطور رسمی و به دلیل آنچه رئیس مجلس نگرانی تعدادی از بانوان اعلام کرد، از دستور کار مجلس خارج شده است. بدینترتیب ائتلاف زنان ایران علیه لایحه حمایت از خانواده به خواستههای حداقلی خود در مورد حذف مواد 23 و 25 این لایحه رسید.
بودن یا نبودن، مسئله این نیست
در دهه اخیر بحثهای زیادی در مورد بودن یا نبودن جنبش زنان شکل گرفته است. هرچند که بسیاری معتقدند پاسخگویی به این سوال از اهمیت زیادی برخوردار نیست و حرکت زنان ایران صرفنظر از این پاسخ رو به پیش است، اما دستاورد اخیر زنان ایران پارامترهای جدیدی را برای پاسخگویی به این سوال پیش روی ما قرار داده است. کسانی که معتقدند حرکتهای زنان ایران را نمیتوان جنبش نامید، به ویژگیهای مشترک جنبشهای اجتماعی اشاره میکنند و معتقدند که حرکت زنان در ایران فاقد این ویژگیهاست. از جمله اینکه جنبشهای اجتماعی از شبکهای غیررسمی از روابط متقابل میان تعدادی از افراد، گروهها و سازمانهای فعال تشکیل میشود. دوم جنبشهای اجتماعی از طریق یک گفتمان آگاهی بخش در حامیان خود، روشنگری، هویت، شور و امید برای رسیدن به هدفی مشترک ایجاد میکنند. سوم جنبشهای اجتماعی در فرآیند تغییرات اجتماعی از لحاظ سیاسی یا فرهنگی با مخالفان خود وارد مبارزه میشود. همچنان که مشخص است، حرکت زنان ایران در ائتلاف علیه لایحه حمایت خانواده در بطن خود ویژگیهای مذکور را دارا بود و توانست به مدد آنها به موفقیت برسد. در حال حاضر دیگر نمیتوان ادعا کرد که در میان زنان ایرانی فرآیند آگاهیبخشی، هویتبخشی و فعالیت فرهنگی فراگیری شکل نگرفته است و آنها همچنان یا با شرایط تبعیضآمیز به صورت انفرادی مبارزه میکنند یا همچنان با شرایط نابرابر موجود میسازند.
جنسیت عامل هویتبخش
جنسیت در کنار مقولههایی مانند قومیت، نژاد، رنگ و… از بنیانهای اولیه هویتبخش محسوب میشود اما هویت جمعی به نام زن در هر شرایطی شکل نمیگیرد و وجود پیشزمینهها و قرار گرفتن در یک نقطه پیوند تاریخی برای ایجاد این هویت مشترک لازم است. به بیان دیگر تعلقات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… در کنار تعلق به جنس مونث مانع از آن میشود که هویت زنانه به سهولت برساخته شود اما بروز یک نارضایتی مشترک به بر ساخته شدن این هویت مشترک میانجامد. در سالهای اخیر به دلایل مختلف از جمله موقعیت متعارض زنان در ساختار اجتماعی و اقتصادی (اخذ تواناییهای تحصیلی و حرفهای اما مواجه شدن با درهای بسته در اشتغال و مدیریت و همچنین عدم تطبیق قوانین با نیازهای زنان) و آگاهی زنان نسبت به قابل تغییر بودن این موقعیت متعارض، زمینه بروز نارضایتی مشترک فراهم شده است. این مسئله در ائتلاف اخیر علیه لایحه حمایت خانواده به اوج رسید و سبب شد زنان فعال با دیدگاههای مختلف از زنان اصولگرا تا سکولار تنها بر اساس هویت جنسیتی و فارغ از هویتهای سیاسی خود در کنار یکدیگر قرار بگیرند؛ امری که پیش از این نیز در زمان مطرح شدن اعمال سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاهها بروز کرد. حتی در انتخابات مجلس هشتم هم زنان اصولگرا و اصلاحطلب هر دو خواهان اختصاص سهمیه به زنان در لیستهای انتخاباتی شدند و تهدید کردند در صورت عدم پاسخگویی به خواستههایشان خارج از جناح مطلوبشان و بر پایه هویت جنسیتشان در انتخابات شرکت میکنند. بنابر این به نظر میرسد در سالهای آینده بیش از گذشته شاهد حرکتهای جمعی و شکلگیری ائتلافهای زنانه باشیم. هویت به مثابه عامل شکلگیری جنبش زنان این ویژگی را در خود دارد که قابل اخذ نیست و همواره در طول زندگی یک زن همراه اوست. نمیتوان به یک زن گفت که در دورههایی از زندگیاش دیگر زن نباشد. بنابراین یک زن در تمامی مراحل زندگی تبعیضهای ناشی از جنسیتش را حس میکند و از انگیزه بالفعل برای مقابله با این تبعیضها برخوردار است. این مسئله جنبش زنان را از جنبشهای کارگری و دانشجویی که بر اساس منفعت جمعی شکل میگیرد و نه هویت جمعی متمایز میکند و سبب میشود که جنبش زنان بتواند حتی در شرایطی که ساختارهای سیاسی و اجتماعی از شرایط مطلوب برخوردار نیست امکان ظهور بیابد. بنابراین اینکه در سالهای اخیر بر خلاف افول سایر جنبشهای اجتماعی شاهد شکوفایی جنبش زنان هستیم به دلیل عامل انگیزشی قدرتمندی به نام جنسیت است.
مذاکره، راهکاری مطلوب
زنان در ائتلاف علیه لایحه حمایت خانواده راهکار گفتگو با نمایندگان مجلس را برگزیدند (راهکاری که مورد توافق همه فعالان جنبش زنان نبود) تا هم آنها را متوجه دغدغههایشان کنند و هم نشان دهند که به دنبال غوغاسازی نیستند و تنها میخواهند راهی برای حل معضل پیش آمده بیابند. این راهکار پاسخ مناسبی نیز دریافت کرد که البته نمیتوان نقش پررنگ اعتراضات اجتماعی را در آن نادیده گرفت. بهطور کلی برخی از فمنیستها همواره هرگونه گفتگو با نهادهای سیاسی را با این عنوان که این نهادها ساختاری مردسالار دارند و گفتوگو با آنان زنان را نیز درگیر این ساختار میکند نهی میکنند که البته بسیاری از دغدغههای آنها قابل توجه است اما این مسئله زنان را به حاشیه میراند و امکان اثرگذاری آنها بر نهادهایی که تصمیمگیرنده اصلی در سیاستگذاریهای مربوط به زنان را کاهش میدهد ضمن اینکه در این نهادها هستند کسانی که در صورت آگاهشدن از خواستههای زنان و رفع سوءتفاهمها با آنان همراهی می کنند چنانکه در ارتباط با لایحه دولت این اتفاق افتاد البته این ارتباط تنها در صورتی موثر خواهد بود که فعالان جنبش زنان به عنوان واسطه پایگاه اجتماعی خود و به پشتوانه آنها با نهادهای مسوول سخن گویند چراکه در صورت حذف پایگاه اجتماعی لابی با مسوولان نتیجه مطلوب نخواهد داشت و جنبش زنان را به سرنوشت جنبش اصلاحات دچار میکند. زنان در سالهای اخیر که رنگ و بویی حقوقی به فعالیتهای خود دادهاند توانستهاند از گفتوگو با برخی علما و روحانیان خوشفکر نتایج مطلوبی به دست آورند.
جنبش زنان مدافع نهاد خانواده
یک تلقی نادرست نسبت به فعالان جنبش زنان این است که آنها خانواده را به عنوان یکی از ارکان اصلی سازنده جامعه برنمیتابند و درصدد تضعیف آن گام برمیدارند این در حالی است که انتقاد زنان به خانوادههای مردسالاری است که بر اساس ریاست و برتری مرد و فرودستی و تابعیت زنان و فرزندان بنا شده است این شکل از خانواده یک محصول تاریخی است که در طول تاریخ بر اساس ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته است اینکه به چه دلیل برخی این محصول تاریخی را به مانند یک مقوله مقدس غیرقابل نقد میدانند، باید در منافعی که برای آنان دارد، یافت. اما بسیاری از زنان فعال خانواده مشارکتی و دموکرات را به عنوان بدیل خانواده مردسالار مطرح کردهاند که در آن همه اعضای خانواده احساس وظیفه میکنند و کارهای خانه با توافق و رضایت تقسیم میشود و نه بر اساس جنسیت و تصمیمگیریها نیز به صورت دموکراتیک انجام میشود و مرد حقی بیشتر در آن ندارد. در ائتلاف اخیر، جنبش زنان به دفاع از نهاد خانواده پرداخت و توانست نشان دهد که برخلاف تبلیغات جایگاه ویژهای برای خانواده قائل است.
یک گام به پیش
حذف ماده 23 و 25 لایحه حمایت خانواده گامی به پیش بود هم برای جنبش زنان و هم برای مسوولان و این امیدواری را به وجود آورد که در آینده نیز تعاملات مناسب نتایج مطلوبی را برای زنان ایران به ارمغان آورد.
+ There are no comments
Add yours