مدتی است مسئولین درجه اول ایران دیدگاههای خود درباره زنان بویژه در حوزه آموزش را با بی پرده و با شفافیت کم سابقهای در برابر افکار عمومی مطرح میکنند و یا از طرحهای جدیدی سخن در زمینه گسترش سیاستهای تبعیض جنسیتی به میان میاورند. احمد جنتی در جریان خطبههای نماز جمعه ۸ آذر ماه ۱۳۸۷ نارضایتی خود از گسترش حضور دختران در دانشگاه به این گونه بیان داشته است. «بدبختی این است که یکی از مشکلاتی که دانشگاه و دانشجو شدن خانمها برای ما درست کرده، این است که وقتی کسی برای خواستگاری میرود شاید اولین سوالی که مطرح میشود این است که چقدر درس خوانده است. واقعاً انسان بهتش میزند. یعنی درس چند درصد در سلامت زندگی و آرامش زندگی نقش دارد؟ آنچه نقش دارد اخلاق، دین، صبوری و سازگاری است. این مسائل درجه دوم است که مثلاً اگر احیاناً این خانم دکتر بود و آن آقا لیسانس امکان ندارد آن خانم قبول کند. بدانید که روزگار خود را دارید سیاه میکنید و مملکت هم در اثر بالا رفتن سن ازدواج مشکلاتی پیدا میکند.».
چند روز پیش از این حرفها، مصاحبه بسیار پرسش برانگیز در روزنامه کارگزاران چاپ شده بود با علی ذوالعلم، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی. ایشان در این مصاحبه بطور رسمی نه تنها صحبت از آغاز اقدامات عملی برای تفکیک جنسیتی کتابهای درسی میکند که حتی بحث کشف جدیدی هم درباره دوره آموزشی جنسیتی پیش میکشد : “. آنچه که در دنیا وجود دارد این است که دخترها و پسرها را از این جهت مساوی دیدند. کشوری را سراغ دارید که آموزشهای رسمی دختر و پسر از نظر مدت زمان با هم فرق کند؟ نه نداریم ولی اگر به این جمعبندی برسیم یک نوآوری خواهد بود و ممکن است بقیه را هم متوجه این نکته کند”. منظور مشاور وزیر البته از این تفاوت کوتاه شدن دوره آموزشی برای دختران است. علی ذوالعلم از جمله وعده تدوین کتابهای درسی جداگانه (حتی در درس ریاضی) برای دختران و پسران را هم میدهد (سخنی که بارها پیش از این توسط وزیر نیز مطرح شده است.
با آنکه برخوردهای علیه زنان به امر آموزش محدود نمیشود و دیگر عرصههای زندگی اجتماعی را در بر میگیرد (از جمله طرح لایحه خانواده با محتوای مردانه آن بویژه در زمینه چند همسری)، اما فشارها بیشتر متوجه نظام آموزشی است چرا که در تحلیل آقایان درس خواندن دختران و موفقیتهای تحصیلی چشمگیر آنها ریشه همه “گرفتاریها”ست در حوزههای اجتماعی از پایین آمدن رشد جمعیت تا حضور زنان در بازار کار و عرصههای فرهنگی و علمی تا بالا رفتن “توقع” آنها در سطح خانواده و در رابطه با مردان.
نظام آموزشی ایران هم اکنون هم بسیار تبعیض آمیز است و مطالب درسی، زن را بگونه شهروند ثانوی و فرد نیمه اجتماعی طرح میکنند. با وجود این آموزش مبتنی بر تبعیض آشکار میان زنان و مردان، دختران جوان ایران جز در پوشش ظاهری خود شباهت بسیار کمی با تصویر زنان کتابهای درسی دارند. مسئولین اما به جای اندیشیدن درباره علت مقاومت دختران در برابر نظام ارزشی کتابهای درسی کنونی و یا تبلیغات رسمی بیشتر به تشدید سیاستهایی متوسل میشوند که خود دلیل وضعیت کنونی هستند.
تصویر زن در کتابهای ایران
بر پایه پژوهشی که در سال ۲۰۰۸ بروی مجموع کتابهای درسی ایران در سال تحصیلی ۱۳۸۶-۱۳۸۷ انجام شده است نوعی سیاست تبعیض جنسیتی آشکار در گفتمان آموزشی ایران وجود دارد. این پژوهش که حدود ۱۰۰ کتاب درسی کلیه سالهای تحصیلی دوره ابتدایی، راهنمایی و نظری (حدود ۱۱۰۰۰ صفحه مطلب درسی و ۳۱۱۵ تصویر) را در بر میگیرد موضوعات مربوط محتوای ایدئولوژیک مطاب و بویژه اشکال و مصداقهای تبعیض و عدم تحمل را بررسی کرده است (س پیوندی، ۲۰۰۸).
در بررسی تفاوتهای جنسیتی در مطالب درسی پرسش مهم جامعه شناسی این است که زن و مرد دارای چه جایگاه و تصویری هستند و نظام آموزشی آنها را برای به عهده گرفتن کدام نقشهای اجتماعی آماده میکند. مدرسه یکی از نهادهای اصلی است که در ابعاد شناختی، اجتماعی و فردی در درونی کردن جنسیت افراد مشارکت میکند.
در یک نگاه کلی تحلیل کتابهای درسی ایران در رابطه با تفاوتهای جنسیتی حکایت از وجود نوعی “ایدئولوژی جنسیتی” میکند که بر مبنای فرهنگ و بینش مذهبی بنا شده است و بسیاری پژوهشهای سالهای گذشته درباره نظام آموزشی ایران هم به آن اشاره میکنند . اصلی ترین شاخص این “ایدئولوژی جنسیتی” تلاش برای ارائه و توجیه یک الگوی رفتاری خاص زنانه و مردانه در جامعه است که ابعاد مختلف زندگی آنها را، از حوزههای خصوصی و فردی تا مشارکت و نقشهای اجتماعی، در بر میگیرد. برای درک بهتر دستگاه فکری مطالب درسی نخست باید به خصوصیات اصلی این “ایدئولوژی جنسیتی” در مطالب درسی اشاره کرد :
◀️ زن و مرد در گفتمان کتابهای درسی افرادی برابربا یکدیگر نیستند. نظام آموزشی ایران نه تنها این نابرابری را بوضوح در محتوی درسها منعکس میکند که برآن است در چهارچوبهای مذهبی به توجیه آن هم دست زند و به آن “مشروعیت” بخشد.
◀️ نکته مهم دیگر قائل شدن نقشهای جنسیتی برای زن و مرد در عرصههای مهم زندگی اجتماعی و خصوصی است. در نگاه کتابهای درسی زن و مرد بیشتر بصورت دو فرد اجتماعی متفاوت مطرح میشوند که “مکمل” یکدیگرند و نقشهای آنها خودویژه و جنسیتی است. مرد آشکارا “جنس برتر” است و زن “جنس دوم” و شهروند ثانوی. از نظر کتابهای درسی «این تفاوتها به معنی برتری ذاتی یکی بر دیگری نیست، بلکه برای ایفای نقش تکمیلی در خانواده و جامعه، بر اساس ویژگیهای زیستی و روان شناختی و بهره مندی مناسب و به جا از توانمندیهای متفاوت آن دو است.» (تعلیمات دینی، سال سوم دبیرستان، صفحه ۱۷۴). الگوهای انتخاب شده در میان زندگی شخصیتهای مرکزی کتابهای درسی در جهت تقویت این فرهنگ جنسیتی است : «زندگی مشترک حضرت علی بن ابی طالب و حضرت فاطمه ی زهرا نمونه ی جالبی از روابط در یک خانواده ی مقدس و محترم و اسوه و سرمشق زندگی خانوادگی است. پیامبر کارهای خانه را بین این دو بزرگوار تقسیم کرده بود؛ کارهای خارج از منزل را بر عهده ی علی بن ابی طالب و کارهای داخل منزل را بر عهده ی زهرا گذاشته بود. حضرت زهرا از این تقسیم کار بسیار خوش حال بود و میفرمود : “از این که کار خارج از منزل بر عهده ی من نیفتاد، یک دنیا خوش حال شدم…”» (تعلیمات دینی، سال سوم راهنمایی، صفحه ۸۳).
◀️ نکته سوم در تحلیل کلی اولیه این است که زن در کتابهای درسی ایران بطور کامل سنتی و زندانی در خانه و محدوه زندگی خانوادگی نیست. شاید بتوان گفت که در مقایسه با جایگاه زن مدرن که از حقوقی برابر با مردان در همه زمینهها برخوردار است ما با تصویری به قهقرا رفته از زن سر و کار داریم که نه بطور کامل از فرهنگ سنتی جدا شده و نه ویژگی زن برابر حقوق و آزاد شده جامعه مدرن را پذیرفته است. به عبارت دیگر زن در گفتمان درسی “نیمه-اجتماعی” و “نیمه-مدرن” است، میتواند به همه مدارج تحصیلی دست یابد، بطور محدود در بازار کار حضور داشته باشد، رای دهد و یا در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کند. اما همزمان نقش اصلی زن کماکان در رابطه با وظایف مادری و خانوادگی تعریف میشود، مرد سرپرست اوست و بخش مهمی از رفتارهای فردی و اجتماعی او تابع هنجارهای دست و پاگیر سنتی است که به وی اجازه نمیدهد از خودمختاری پایهای که لازمه ظهور فردیت مدرن است برخوردار شود. زن در کتابهای درسی پیش از آنکه خود شخصیت مستقلی داشته باشد مادر، خواهر، دختر و یا همسر این یا آن مرد است و فردیت او فقط در سایه تعلق به مردان میتواند معنی پیدا کند.
تحلیل آماری ۳۱۱۵ تصویرموجود در کتابهای درسی نشان از تفاوتهای فاحش میان میزان و نوع حضور زن و مرد در کتابهای درسی دارد. در مجموع زنان فقط در ۳۷ درصد تصاویر حضور دارند. به عبارت دیگر ۲ تصویر از ۳ تصویر موجود در کتابهای درسی فقط مردانه است. نتایج بررسیهای آماری همچنین نشان میدهد که حضور زنان و مردان رابطه مستقیمی با سن افراد حاضر در تصاویر دارد. زنان بیشتر در مواردی حضور دارند که به گروههای سنی پائین تر مربوط میشود.
زمینه و موضوع تصاویر تاثیر مستقیم و مهمی بر میزان حضور زنان و مردان در آنها دارند. غیبت زنان در تصاویر مربوط به محیطهای کار و حرفه (۷۹ درصد) و نیز در حوزه نظامی (۹۳ درصد) بسیار محسوس است. بویژه آنکه عدم حضور زنان در محیطهای کاری را کتابهای درسی با نشان دادن آنها در خانواده و محیطهایی که در رابطه با وظایف مادری و خانه داری است “جبران” میکنند. بر اساس آمار بدست آمده خانواده (زنان در ۷۷ درصد تصاویر مربوط به خانواده حاضرند) و آموزش (۴۶ درصد تصاویر زنانه) دو محیط اصلی را تشکیل میدهند که در آنها زنان بیش از سایر فضاها مشاهده میشوند. نتایج بررسیهای آماری هم چنین نشان میدهد که در مجموع حدود نیمی از ۱۱۴۷ تصویری که در آن زنان حضور دارند مربوط به دو بخش آموزش و خانواده میشود و محیطهای کاری کمتر از ۷ درصد تصاویر زنانه را در بر میگیرد.
نوع حضور زن در کتابهای درسی را میتوان همچنین از میزان اختلاط جنسیتی هم بررسی کرد. بر اساس نتایج آماری فقط در ۱۸ درصد تصاویر دو جنس مذکر و مونث (زن و مرد و یا دختر و پسر) همزمان حضور دارند، ۶۳ درصد تصاویر فقط مردانه (مرد، پسر) و ۱۹ درصد تصاویر فقط زنانه (زن، دختر) هستند. این سه داده از بعد دیگری نوع حضور زن و مرد را در کتابهای درسی و رابطه میان آنها و تفکیک منظم فضاهای مردانه و زنانه را نشان میدهد.
تفاوتهای پیش گفته میان زن و مرد در تصاویری که به شخصیتهای شناخته شده مربوط است به بالاترین میزان میرسد. زنان تصاویر کتابهای درسی بیشتر افراد ناشناس و چهرههای عام هستند و زنان شناخته شده حوزههای فرهنگی و علمی، سیاسی، ورزشی بندرت در عکسها و نقاشیها نشان داده میشوند. در مجموع از زنان معاصر میتوان فقط از تصویر پروین اعتصامی، فریبا مقصودی (خوش نویس متون قرآن) و دورتا یا هدی (دختر آلمانی که از مسیحیت به اسلام روی آورده است) یاد کرد. تصاویر زنان شناخته شده دیگر به دورههای تاریخی گذشته تعلق دارد (ملکه سبا، سمیه اولین شهید زن مسلمان، حضرت زینب). میزان حضور زنان در میان شخصیتهای نام برده در متون درسی حکایت از ادامه همین تبعیض میکند. در مجموع در ۴۱۲ دروس فارسی سالهای دبستان، راهنمایی و دبیرستان نام ۳۸۶ شخصیت فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی و یا مذهبی سخن به میان آمده است که زنان فقط حدود ۷ درصد آنها را تشکیل میدهند.
فعالیتهای اقتصادی از دید کتابهای درسی بیشتر به دنیای مردانه تعلق دارد و زنان فقط به صورت حاشیهای و بویژه بر حسب نیاز میتوانند به بازار کار راهی پیدا کنند «معمولاً پدر بیرون از خانه کار میکند. او وظیفه دارد برای همسر و فرزندانش خوراک، لباس و سایر وسایل زندگی را تهیّه کند. در بعضی از خانوادهها، مادر در بیرون خانه نیز کار میکند.» (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم دبستان، صفحات ۱۱۲ و ۱۱۳). مطالب کتابها حتی تلاش میکند از نظر “اجتماعی” و “دینی” این جدایی جنسیتی نقشها در حوزه بازار کار را برای دانش آموزان توضیح دهد : «زن، با محبت مادری، فرزندان را رشد دهد و مرد با کارکردن خود نان آور خانواده باشد. اگر امروزه برخی افراد ارج و منزلت لازم را برای نقش مادری قائل نیستند و بر کار اقتصادی بیش از نقش مادری تأکید میکنند، ناشی از این اشتباه بنیادی است که میپندارد فضیلت و قدر و منزلت آدمها به قدرت اقتصادی آنهاست.» (دین و زندگی، سال سوم دبیرستان، صفحه ۱۷۵).
آموزش، درمان و بهداشت، کشاورزی و صنایع دستی چهار حوزه فعالیت اصلی اقتصادی را تشکیل میدهند که در آنها کار زنان در کتابهای درسی بیشتر مطرح شده است. در زمینه آموزش و درمان و بهداشت که به بخشهای مدرن اقتصاد مربوط هستند کار زنان در رابطه با “نیمه دوم” جامعه در دنیای ارزشی کتابهای درسی اجتناب ناپذیر است (نیاز به معلم، پرستار و پزشک زن). کار زن در این حوزه مهم که در آن در برخی موارد تفکیک جنسی هم رعایت میشود با نظام ایدئولوژی جنسیتی در تضاد قرار نمیگیرد. به جز ایندو حوزه مربوط به بخش خدمات عمومی جامعه، زنان در کشاورزی و صنایع دستی از گذشتههای دور نقش فعال و گاه کلیدی را در اقتصاد روستایی ایران ایفا میکنند. در نتیجه میتوان گفت که کتابهای درسی بطور تلویحی با تاکید بر حوزههای “ترجیحی” بازار کار زنانه در چهارچوب حداقلهای ممکن میماند. اتفاقی نیست که در کتابهای درسی تقریبا هیچ تصویری خارج از این چهار حوزه “ترجیحی” از کار زن به دانش آموزان نشان داده نمیشود.
کتابهای درسی تا حدودی سیاستهای دولتی بازار کار ایران که بسیار مردانه است را منعکس میکند. بررسی نتایج سه سرشماری آخر ایران (۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵) نشان میدهد که زنانه شدن بخشهای مختلف بازار کار ایران روندی رو به رشد دارد و زنان علیرغم قوانین و موانع فرهنگی و هنجاری رسمی بتدریج به بخشهای بسیار مردانه بازار کار ایران راه مییابند . یکی از دلایل مهم حضور فزاینده زنان در بازار کار رشد چشمگیر شمار دخترانی است که آموزش عالی را به پایان میبرند.
تفاوتهای جنسیتی میان زن و مرد در نحوه برخورد به بدن انسان و نیز موضوع حساس “پوشش” نیز چشمگیر است. بدن انسان، زیبایی فیزیکی، لذت و هوس جنسی در گفتمان مطالب درسی ایران حوزه ممنوعه زندگی جمعی است و موضوعی است که با، “عفت” سنتی، “اخلاق عمومی” و هنجارهای مذهبی در ارتباط قرار میگیرد. بدن و لذت بردن از آن در این فرهنگ چنانچه از حوزه بسته و خصوصی درون خانه بداخل جامعه کشانده شود میتواند به “گناه” و در نتیجه به گسترش آنچه که کتابهای درسی “فساد اخلاقی” مینامد منجر شود. از این منظر کتابهای درسی تلاش میکند در جهت تقویت فرهنگ رسمی، دانش آموزان را به لگام زدن به “نفس سرکش” و مهار امیالی که میتواند هنجارهای دینی را مورد تهدید قرار دهد تشویق کنند : «برای نگهبانی از بقای خانواده و صلاح اجتماع، اسلام به مردان و زنان و پسران و دختران سفارش میکند که به نامحرمان نگاه ناروا ندوزند؛ زیرا این نگاه شهوت و هوس را به هیجان میآورد و فتنه و فساد ایجاد میکند. » (تعلیمات دینی، سال سوم راهنمایی، صفحه ۸۲).
زن باید حجاب داشته باشد و از نگاه “نامحرم” پنهان بماند. در بسیاری از مطالب درسی رعایت حجاب زن هم سنگ مسلمان بودن و اسلام قلمداد شده است : «…زمانی که [رضا خان] به سلطنت رسید دین را مانع پیشرفت کار خود دانست. از جمله اقدامات او در این زمینه وادار کردن زنان به کنار گذاشتن حجاب بود که با مقاومت مردم و درگیری آنان با ماموران رضا خان روبه رو شد.» (تاریخ، سال سوم راهنمایی، صفحه ۶۲)
بی حجابی در فرهنگ کتابهای درسی نوعی “انحراف” و “کجروی” و رفتار نابهنجار به شمار میاید و همزمان آزادیهای پوشش برای زنان در کشورهای دیگر همه جا بعنوان نشانهها و عامل “فساد اجتماعی” طرح شده است. در جای دیگر غ حداد عادل تمدن غرب را متهم میکند که انسان را «برهنه ساخته است… و حاصل این همه مد و پارچه و چه و چه، برهنگی انسان است.» (فارسی اول نظری، صفحه ۱۱۴).
از فراز دادههای آماری و تحلیل محتوایی میتوان گفت که کتابهای درسی ایران دارای یک گفتمان کم و بیش منسجم درباره زن و مرد، نقشها و جایگاههای اجتماعی هر یک در جامعه هستند. این گفتمان بر پایه تفاوت و جدایی زن و مرد در محیطهای اجتماعی و خانوادگی بنا شده است. فضاهای مردانه و زنانه هم با دقت فراوان از یکدیگر جدا شدهاند و برای هر یک تعاریف و معنای اجتماعی مشخص ارائه میشود. بر پایه این فرهنگ و درک رابطه زن و مرد بر پایه برتری “طبیعی” و “مشروع” جنس مذکر تعریف میشود و فرودستی زن داده اساسی در بیشتر کتابهای درسی است که به اشکال گوناگون در تصاویر و مطالب خود را نشان میدهد. در کتابهای تاریخ فقط شبحی از زنان قابل رویت است و نظم مردانه همه جا بر حضور آنها سایه افکنده است. این گفتمان آشکارا خصلتی ایدئولوژیک دارد و در رابطه با یک پروژه سیاسی و حکومتی است. از این دیدگاه جایگاه و نقشهای زن و مرد نه بعنوان یک پدیده اجتماعی رو به تحول که در چهارچوب هنجارها و کدهای دینی تغییرناپذیر مورد توجه قرار میگیرند. شخصیتهای زنانه کتابهای درسی گاه به گذشتههای دور تعلق دارند و ارتباط چندانی با واقعیتهای دختر جوان و یا زن امروزی ندارند. در نتیجه کمتر میتوان نشانی از چهرههایی یافت که بتوانند برای دختران جوان بعنوان الگوی رفتاری و شخصیتی مطرح شوند.
حال مسئولین به این میزان تبعیض و نابرابری هم راضی نیستند و در صدد تحمیل محدویتها به جامعه زنان هستند. در ماههای گذشته بحث مربوط به تعیین سهمیه جنسیتی برای دانشگاهها، بومی کردن پذیرش دانشجو با هدف جلوگیری از جابجایی جغرافیایی دختران و یا جدا کردن دختران و پسران در محیطهای دانشگاهی در سطح گسترده مطرح شدند. این برخوردها نشان میدهند که برخورد با زنان و تغییر روندهای سالهای گذشته بطور جدی در دستور کار نهاد سیاسی ایران قرار دارد.
برای مطالعه متن کامل گزارش پژوهشی بعد به این آدرس مراجعه کنید:
http://www.gozaar.org/freeform.php?…
سایت شخصی نویسنده:
+ There are no comments
Add yours