مدرسه فمینیستی: مریم شبانی، از فعالان با سابقه در جنبش دانشجویی است که امروز بیشتر به عنوان یک روزنامه نگار شناخته می شود. با وی درباره جنبش زنان و سیاست های تبعیض آمیز جنسیتی در حوزه دانشگاه گفتگویی انجام دادم. شبانی، تصویر جالبی از چالش های جنبش زنان ارائه می دهد: «به گمان من زنان با دو چالش اصلی مواجهه هستند. اول چالش با حکومت برای قبولاندن حرف و برنامه های خود به ساختار حکومت و دوم نیز چالش با زنان ایرانی به عنوان جماعتی که باید از نقش و قالب سنتی خارج شوند و حقوق خود را بشناسند. البته غلبه بر این دو چالش نیز تنها زمان می طلبد و کار مداروم و خستگی ناپذیر و برنامه ریزی های پی در پی. حرکت زنان نشان داده که در پیشبرد اهداف خود پیگیر است و این خود نشانه مثبتی است حتی اگر نتیجه اقدامات کمی دیر خود را نشان دهد.»
وی، مصداق بارز این پیگیری و تداوم را در جریان کنش اعتراضی ائتلاف بزرگ جنبش زنان علیه لایحه ضد زن و خانواده، مثال می زند، و می گوید: «نقش و تاثیر فعالان حقوق زنان در مبارزه با تصویب لایحه حمایت از خانواده، مصداق بارز تلاش برای روشنگری بود و این روشنگری مورد نیاز نیز تاثیرگذار شد و لایحه از دستورکار خارج شد. مسلماً اگر زنان به مخالفت با این لایحه برنمی خاستند، این مسئله ابعادی اجتماعی نیز پیدا نمی کرد و احتمالاً در سکوت مصوبه ای می شد از صدها مصوبه مجلس. پس بدون اغراق می توان نقشی مهم و بنیادی برای فعالیت های زنان در رد این لایحه لحاظ کرد.»
سیاست های تبعیض آمیز جدیدی که در حوزه دانشگاه، جدیداً توسط بلوک تندرو حاکمیت پیگیری می شود، از جمله دیگر موضوعاتی است که باعث شده فعالان جنبش زنان و دانشجویی سکوت خود را بشکنند و زبان به اعتراض بگشایند. تا جایی که برخی طرح هایی از قبیل سهمیه بندی جنسیتی و بومی گزینی جنسیتی را نوعی انقلاب فرهنگی دوم نام نهاده اند. شبانی در این باره می گوید: «هرگونه اعمال محدودیت برای تحصیل دانشگاهی جوانان در مخالفت صریح با قانون اساسی است. حال می توان عنوان های مختلف هم بر آن حمل کرد و یا با وقایع تاریخی نیز آن را همسان به شمار آورد.»
وی در ادامه، به عوارض و پیامدهای ناگوار چنین طرح هایی در زندگی دختران و زنان جوان اشاره می کند و می گوید: «متاسفانه به دلیل فرهنگ ویژه حاکم بر روابط اجتماعی ایرانیان، دانشگاه از جمله مکان هایی است که دانشجویان فارغ از قید و بندهای بیرونی می توانند روابط اجتماعی خود را گسترش دهند و شخصیت اجتماعی خود را ترسیم کنند. مسلما محروم کردن دختران از ورود به دانشگاه در رشد فکری و اجتماعی آنان تاثیرگذار خواهد بود. اجرای این طرح حضور اجتماعی دختران را کاهش می دهد و این کاهش حضور هم به معنی کند شدن روند رشد اجتماعی آنان خواهد بود.»
اگرچه برخی مدافعان چنین طرح هایی ادعا می کنند که این طرح ها موجب کاهش آسیب و فساد اجتماعی می شود، اما مریم شبانی با نگاهی نقادانه بر این نظر است که «خاستگاه آسیب های اجتماعی را دانشگاه دانستن بزرگترین توهین به دانشجویان و جامعه دانشگاهی است. فراگیر شدن آسیب های اجتماعی نه مسئله امروز، که بی درایتی دیروز مسئولین نظام را به نمایش می گذارد. برخورد با این مسئله هم مطالعه و درایت نیاز دارد و با شیوه های دستوری و برخورد نمی توان به مقابله با این پدیده رفت». وی در همین راستا، در اشاره به طرح ساماندهی مد و لباس می گوید: «اصولاً هرگونه طرح ساماندهی و یکسان سازی خاص جوامع توتالیتر و بسته است. در جامعه دموکراتیک انسان ها آزاد فرض شده و خود حق انتخاب دارند. طرح ساماندهی مد و لباس هم یکی از تناقض های بزرگ این نظام است. وقتی مد هنوز برای آنها تابویی است که نباید شکسته شود، کاربرد نمایشی آن نیز دردی را دوا نمی کند و تنها بر دردهای پیشین می افزاید.»
و در پایان، شبانی با اشاره به تحولات درونی جامعه، چنین طرح هایی را به نوعی عامل ایجاد آسیب اجتماعی می داند، و می گوید: «این گونه محدودیت ها شکل جدیدی به روابط اجتماعی خواهد بخشید که چندان مناسب و مورد انتظار نخواهد بود. ایجاد مانع در مسیر طبیعی رشد اجتماعی، سیلی را تدارک می بیند که به وقت جاری شدن هر آنچه سخت و استوار است را نیز دود می کند و به هوا می فرستد.»
+ There are no comments
Add yours