هر ساله 8 مارس روز جهانی زن است. خاستگاه این روز فقط رویدادهای تاریخی نیست، هر چند که زمینهی اجتماعیاش در مبارزات زنان برای بهبود شرایط کاری خود قرار دارد. این روز در روند اعتراضات و فعالیتهای سیاسی زنان شکل گرفت و نمادی شد برای تجلیل زنان از سوی همهی کسانی که از مبارزات زنان برای بهبود شرایط زندگیشان دفاع میکنند. در آغاز قرن بیستم، زنان بسیاری در کشورهای صنعتی با دستمزد اندک، شرایط کار ناانسانی و بدون هیچگونه امکانی برای پیشرفت به بازار کار وارد شدند. چنین شرایطی منجر به مبارزات صنفیای شد که زنان کارگر را نیز هم به شکل سازمان یافته و هم خودبهخودی به تحرّک وا داشت. مبارزات آنان بود که زمینهی شکلگیری روز جهانی زن شد.
در مراحل آغازین، این روز به پاس مبارزات کسانی برگزار شد که برای خاتمه بخشیدن به وضعیت کاری فلاکتبار زنان کارگر در کارگاهها و کارخانههایی بدون رعایت استاندههای عادلانهی کاری تلاش کردند. اکنون، روز جهانی زن نه تنها برای تجلیل از آنانی است که مبارزه را آغاز کردند بلکه برای گرامیداشت کسانی است که به منظور شناخت و دگرگونی همهی امکانات در راستای بهبود زندگی زنان، این راه را چه در سطح منطقهای و چه جهانی ادامه دادند و ادامه میدهند.
طی دو قرن گذشته زنان به پیشرفتهای زیادی نایل شدهاند: در اکثر کشورها دارای حقرای هستند، از حق داشتن مایملک، حق نگهداری از فرزندان و امکان کنترل باروری خود برخوردار شدهاند. زنان هم چنین به عنوان نیروی کار موفقیتهای زیادی کسب کردهاند. ولی دستیابی به این حقوق مانع از آن نیست که در برخی از کشورها از جمله افغانستان مورد ستم نباشند. و یا حتا کشته نشوند، و یا در افریقا با جراحی ختنه تا آخر عمر با خطر ابتلا به بیماریهای گوناگون مواجه نباشند. زنان هنوز به عنوان غنیمتهای جنگی مورد تجاوز قرار میگیرند؛ هنوز در معرض انواع خشونتهای خانگی هستند و از شوهرانشان کتک میخورند. حتا در امریکا زنان کارگر به ازای کار یکسان 6/0 مردان دستمزد میگیرند.
زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. با مجموع 23 ساعات کار، 110 درآمد جهانی را به خود اختصاص میدهند و کمتر از 1100 دارایی جهان را در اختیار دارند (گزارش سازمان ملل ـ 1980).
بالطبع صرف نامیدن روزی به نام روز جهانی زن در جوامعی که تبعیض و بیعدالتی در آنها بیداد میکند راهگشا نیست. این روز، روز آگاه شدن از و تامل بر شناختها و دستاوردهایی باید باشد که در طی یک سال در نهادهای مدنی و سیاسی مربوط به فعالیتهای زنان یا سازمانهای غیردولتی و دولتی به وجود آمده است. حتا در کشورهایی که زنان از آزادی و استقلال نسبتاً بالایی برخوردارند، قضاوتها و پیشفرضهای جنسیت گرایانه به طرز عمیق و ریشهداری در آنان درونی شده است و این روز برای آنان نیز میتواند فرصتی برای شناخت واقعیتها باشد، واقعیتهایی که از سوی قدرتهای موجود لاپوشانی میشوند.
در تأکید بر ضرورت وجود روز جهانی زن، قطعنامهی عمومی سازمان ملل به دو مورد اشاره میکند: نخست، درک این حقیقت که حفظ صلح و پیشرفت اجتماعی و کاربرد فراگیر حقوق بشر و آزادیهای بنیادی در هر جامعهای منوط به مشارکت فعال، برابری و پیشرفت زنان است. و دوم، شناخت نقشی که زنان در تحکیم صلح و امنیت جهانی ایفا میکنند. (سازمان ملل/ بخش توسعه زنان 1996)
فرازهایی از روند شکلگیری روز جهانی زن
در انقلاب فرانسه در سال 1789، زنان پاریسیِ خواهانِ «آزادی، برابری، برادری»، ضمن یک راهپیمایی به سوی ورسای برای نخستین بار خواستار حق رای برای زنان شدند. نخستین فعالیت سازمان یافتهی زنان کارگر جهان در نیویورک در 8 مارس 1857 به وقوع پیوست. در این اعتصاب صدها زن کارگر کارگاههای نساجی در اعتراض به دستمزد اندک، ساعات کار طولانی، شرایط ناانسانی کار و نداشتن حق رای شرکت داشتند. در 1866 در نخستین کنگرهی انجمن بینالمللی کارگران قطعنامهای در مورد کار تخصصی زنان به تصویب رسید و در آن، سنتی که جایگاه زنان را در خانه میدانست، صریحاً به چالش گرفته شد. در 19 جولای 1889 ، کلارا زتکین (Clara Zetkin) در کنگرهی انترناسیونال دوم در پاریس، نخستین سخنرانی خود را در مورد مسایل زنان ایراد کرد. او داشتن حق کار برای زنان و حمایت از مادران و کودکان و در عین حال مشارکت زنان در امور ملی و بینالمللی را خواستار شد. در 1889، کنفرانس زنان علیه جنگ در هلند، نقطهی شروع جنبشی ضد جنگ بود. در 8 مارس 1908 ، 51 سال پس از نخستین اعتصاب سازماندهی شدهی زنان کارگر صنایع نساجی نیویورک، مجدداً زنان کارگر این صنایع در اعتراض به ساعات کار طولانی، شرایط نامساعد کاری و کار کودکان دست به راهپیمایی زدند. این راهپیماییها به دخالت پلیس انجامید. در اواخر سال 1908، بنا به درخواست جمعی از زنان از حزب سوسیالیست امریکا، آخرین یکشنبهی ماه فوریهی هر سال از 1909 به بعد به منظور برگزاری تظاهرات در حمایت از حق رای زنان «روز ملی زن» نامیده شد. مبارزات ادامه یافت. از نوامبر 1909 تا اواسط فوریهی 1910، اعتصاب فراگیر کارگران نساجی علیه اخراج و ارعاب اعضای اتحادیهی بینالمللی کارگران پوشاک زنانه از سوی کمپانیها به درازا کشید. 20000 کارگر از 500 کارگاه که 75% آنان زن بودند، در این اعتصاب شرکت داشتند. اعتصاب با خشونت پلیس شکسته شد و بیش از 700 نفر دستگیر شدند و شرایط ناانسانی کار بیتغییر ماند. مدت کوتاهی پس از اعتصاب یکی از کارگاههای نساجی دچار آتشسوزی شد. درها بسته بود و از 500 کارگر کارخانه، 154 زن در آتش سوختند.
در 1910، در دومین کنفرانس زنان سوسیالیست در کپنهاک، کلارا زتکین پیشنهاد کرد روزی به نام «روز جهانی زن» برای گرامیداشت مبارزات همهی زنان با آرمان برابری تعیین شود. زنان شرکت کننده در این کنفرانس از 17 کشور، پیشنهاد او را پذیرفتند. در پی تصمیم اتخاذ شده در کنفرانس کپنهاک، روز جهانی زنان برای نخستین بار در 19 مارس 1911 در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس برگزار شد و بیش از یک میلیون زن و مرد در راهپیماییهای این روز شرکت کردند. علاوه بر حق رای و تصدی مشاغل دولتی برای زنان، آنان خواستار حق کار، آموزشهای حرفهای و پایان بخشیدن به تبعیضات شغلی بودند. در 1912، این راهپیماییها در فرانسه، هلند و سوئد نیز برگزار شد. در 1913، تاریخ روز جهانی زن به پاس بزرگداشت اعتصاب زنان کارگر نساجی نیویورک در دههی 1850 به 8 مارس تغییر پیدا کرد. در روسیه از 1913 روز جهانی زن را جشن گرفتند. در 1914 روز جهانی زن زیر پرچم مبارزه برای صلح و به منظور اعتراض علیه جنگ در اروپا برگزار شد. از 1913 تا 1915 ـ کم و بیش ـ روز جهانی زن در 8 مارس و به رهبری سوسیالیستها با انجام راهپیمایی و تظاهرات در برخی از شهرهای اروپایی جشن گرفته شد. پس از 1915، مراسم روز جهانی زنان بهصورت اتفاقی در برخی از کشورها از قبیل اسپانیا و چین و هم چنین در بخشهایی از امریکا از سال 1916 تا اواخر دههی 1930 برپا میشد. در 23 فوریهی 1917 (8 مارس مطابق تقویم اروپایی) زنان پتروگراد، روز جهانی زن را مستقل از خواستهای رهبری جنبش کارگری آن زمان برگزار کردند و تظاهرات زنان کارگر نساجی به شورش برای نان و سپس به انقلاب فوریه انجامید. پس از پیروزی انقلاب اکتبر 1917، روز جهانی زن در شوروی از 1922 تعطیل رسمی اعلام شد. بعد از خاتمهی جنگ جهانی دوم، در امریکا مراسم روز جهانی زن برگزار نمیشد چرا که شرایط جنگ سرد سبب شد زمینهی شکلگیری تاریخی این روز «کمونیسم» یا «دارای منشأ روسی» نمایانده شود. اگرچه در این ایام هم چنان به صورت پراکندهای، مراسم این روز در اروپا برگزار میشد. در 1945 منشور سازمان ملل، نخستین توافقنامهی بینالمللی بود که برابری جنسیتی را به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر اعلام کرد. در امریکای شمالی در اواخر دههی 1960 ، روز جهانی زن، همراه با آغاز موج دوّم فمینیستی جشن گرفته شد. در اوایل دههی 1970 در انگلیس مجدداً، این مراسم برگزار شد. در 1977، مجمع عمومی سازمان ملل از طریق تصویب قطعنامهای که در آن از تمامی کشورها خواسته بود روزی را طبق رسوم ملی و تاریخی خود برای تجلیل از حقوق زنان و صلح جهانی اعلام کنند، ضرورت وجود این روز را رسماً اعلام کرد. روز 8 مارس در این قطعنامه تعیین نشده بود، گرچه در بسیاری از کشورها از گذشته این روز به عنوان روز جهانی زن رسمیت یافته بود.
کلارا زتکین، مادر روز جهانی زن
در فراز و نشیبهای تلاش برای به تحقق پیوستن خواستهای زنان، بسیار کسان نقش داشتند ولی این کلارا زتکین سوسیالیست آلمانی بود که مادر واقعی روز جهانی زن شناخته شده است. زتکین با نام کلارا ایسنر (EISSNER) در 1857 در ایالت ساکسونی آلمان به دنیا آمد. در دوران جوانی در انستیتوی آموزش معلمان لایپزیک با مسایل سیاسی آشنا شد. در 1878 گرچه برای زنان پیوستن به احزاب سیاسی غیرقانونی بود ولی او به حزب سوسیالیست دموکرات آلمان ( DSD ) پیوست. زمانی که اتوفن بیسمارک (صدراعظم آهنین) حزب DSD را غیرقانونی اعلام کرد، او درگیر فعالیتهای زیرزمینی حزب شد. ضمن فعالیتهایش با اسیپ زتکین ( Ossip Zetkin )، یک کارگر نجار روسی در لایپزیک آشنا شد و هنگامی که او ناگزیر به مهاجرت به پاریس شد، کلارا نیز همراه او رفت. در آن جا صاحب دو پسر شدند. زندگی در فقر، کلارا و همسرش را به سل مبتلا کرد. در 1886 کلارا، با فرزندانش به آلمان بازگشت. علیرغم فشارها و مسئولیتهای مادری حدود 300 سخنرانی در طی سال برگزار کرد که در هر یک احتمال دستگیریاش وجود داشت. او در سخنرانیهایش با تکیه بر شناختش از وضعیت زنان کارگر، به 14 ساعت کار روزانه آنان 6 روز کار در هفته و گذران زندگی با نان سیاه و سیب زمینی اشاره میکرد. محور سخنان او مبتنی بر نقش زنان در صنعت، شرایط مشقتبار تحمیل شده به آنان و ضرورت سازماندهی زنان کارگر بود. زتکین موافق نظریات انگلس بود که ستم بر زنان را ناشی از ظهور مالکیت خصوصی میدانست. او عمیقاً تحت تأثیر این گفتهی آگوست ببل بود که « هیچ گاه آزادی نوع بشر بدون برابری زن و مرد و عدم وابستگیشان نمیتواند وجود داشته باشد.»
زتکین در کنگرهی انترناسیونال دوم در پاریس در 14 جولای 1889 نماینده بود. او یکی از 8 زن نماینده در بین 400 نماینده از 19 کشور بهشمار میآمد. در سخنرانی خود کنگره را به پذیرش حقوق یکسان برای زنان شامل حق رای و دستمزد یکسان برای کار یکسان فرا خواند. کنگره قطعنامهای را در این مورد تصویب کرد که کارگران مرد موظفند زنان را بر مبنای حقوق برابر و مزد یکسان بدون تبعیض قایل شدن از لحاظ ملیت هم سطح خود قرار دهند. در 1890 بیسمارک از کار برکنار شد و زتکین به آلمان بازگشت. در 1892 او سردبیر مجلهی برابری (Die Gleichheit) شد و تا 1917 در این سمت باقی ماند. زتکین، مجله را به بلندگوی دفاع سرسختانه از جنبش زنان جهان تبدیل کرد. در 1914 تیراژ مجله 125000 بود. زتکین در بسیاری از اتحادیههای کارگری فعال بود. در نخستین کنفرانس زنان سوسیالیست جهان در 1907 که 59 زن از 15 کشور در آن شرکت داشتند به سمت دبیر دایرهی بینالمللی زنان انتخاب شد. در 1910، زتکین در کنفرانس دوم زنان سوسیالیست جهان در کپنهاک برای بزرگداشت مبارزات زنان تعیین روزی به عنوان روز جهانی زنان را پیشنهاد کرد که مورد قبول قرار گرفت. در 7 نوامبر 1914، زتکین در مجلهی «برابری» از زنان سوسیالیست همهی کشورها خواست که به منظور بسیج مخالفین جنگ جهانی اول در سوئیس گرد هم آیند. در زمان تشکیل کنفرانس در سوئیس در مارس 1915، 28 نماینده از بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان، روسیه، هلند و سوئیس شرکت داشتند. این نخستین اپوزیسیون سوسیالیستی علیه جنگ بود. زتکین در این کنفرانس ابراز داشت: «فقط زمانی که بخش اعظم زنان با اعتقادی راسخ از شعار «مقاومت در برابر جنگ» حمایت کنند، میتوان به استقرار صلح جهانی مطمئن شد.» مدت کوتاهی پس از کنفرانس، زتکین دستگیر شد. در دسامبر 1918 زتکین و یاران حزبیاش، حزب کمونیست آلمان (KPD) را بنیان گذاشتند. زتکین به سمت دبیر بینالمللی حزب انتخاب شد. او از 1920 تا 1933 نمایندهی حزب کمونیست در رایشتاک (مجلس ملی آلمان) بود. گرچه مریض و نابینا بود، بدون توجه به تهدیدات نازیها اجلاس رایشتاک را در 30 اگوست 1932 افتتاح و به مدت یک ساعت در محکومیت فاشیسم سخنرانی کرد. او گفت: آرمانهای ضدفاشیستی نباید مانعی بر سر راه مبارزات میلیونها زنی باشد که هنوز زنجیرهای بردگی جنسی را تحمل میکنند و در معرض بیشترین بردگی طبقاتی قرار دارند. با شروع جنگ جهانی دوم زتکین به شوروی پناهنده شد و در 22 جولای 1933، 9 سال قبل از حملههای هیتلر به شوروی در نزدیکی مسکو درگذشت.
اهداف و دستاوردها
اهداف :
دورهی اولیه شکلگیری روز جهانی زن ـ از اوایل دههی 1900 ـ متأثر از فمینیسم موج اول (1920-1860) بود. در این دورهی نخستین با تاکید بر مواضع سوسیالیستی و رادیکالی جنبش زنان، تشکلهای صنفی ـ سیاسی زنان سازماندهی شد. موضوعی که به خودی خود باعث شد زمینهی سوسیالیستی و رادیکالی در دورهی نخستین روز جهانی زن تقویت شود. با توجه به این که موج اول فمینیسم شامل جنبشهای اصلاحطلبانه و با هدف کسب حقوق برابر بود، خواستههای زنان در این دوره نیز معطوف به موضوعاتی از قبیل حق رای، حق کار، آموزشهای حرفهای، کاهش زمان کار، بهبود شرایط کار و عدم تبعیضات شغلی و دستمزد بود. بدیهی است توجه اجتنابناپذیر به مشکلات زنان فرودست جامعه به دلیل شرایط نامساعد زندگی و کارِ این گروه از زنان، باعث شده بود تا مسایل زنان اقشار و طبقات دیگر چندان مورد توجه سازماندهندگان روز جهانی زن نباشد.
اما مرحلهی دوم جنبش جهانی زنان همراه با آغاز فمینیسم موج دوم (اواخر دههی 1960) است. جنبشهای فمینیستی این دوره به دو جریان تقسیم میشود. اولین جریان به عنوان جنبش اصلاحطلبانه بر محور کسب حقوق یکسان و از بین بردن تبعیض علیه زنان مطرح شد. جریان دوم با گرایش به آزادیخواهی زنان خواهان دستیابی به برنامهی هر چه رادیکالیتر تغییر اجتماعی بود. در پی این دگرگونی، اهداف و غایاتی افزون بر خواستههای پیشین برای روز جهانی زن در نظر گرفته شد تا در حد ممکن، زنان همهی اقشار و طبقات را در سطح جهان دربر گیرد.
اکنون توجه به جهانی بودن مشکلات و راهکارها جای خود را به سنجش مشکلات و ارائهی راهحلهای منطقهای و در عین حال پیوندش با راهحلهای جهانی داده است. به همین دلیل در شرایط حاضر اهداف متفاوتی برای این روز مطرح شده که از جملهی آنهاست:
ـ به برنامه درآوردن مسائل و مشکلات زنان و رفع آنها
ـ تأثیر گذاردن بر افکار عمومی در خصوص مشکلات زنان
ـ اشاعهی موضوعات فمینیستی
ـ دفاع از حقوق و شایستگیهای زنان
ـ درخواست تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی
ـ شناسانیدن کار خسته کنندهی وظایف خانگی که زنان بدون هیچ گونه دستمزد انجام میدهند
ـ تجلیل از فعالیتهای موفقیتآمیز فردی زنان
ـ یکپارچه کردن توانمندیهای زنان در سطح ملی و بینالمللی
ـ پایان بخشیدن به فقر و بیخانمانی زنان
ـ سهیم شدن عادلانهتر در ثروت ملی
ـ مبارزه علیه نژادپرستی، جنسیت گرایی، خشونت جنسی و خانگی و ترغیب به احترام گذاردن به شرف و کرامت همهی زنان جهان
ـ تأکید مجدد بر اهداف گذشته
دستاوردها:
در چند دههی اخیر، زنان جهان به پیشرفتهای زیادی در عرصههای زندگی خصوصی و عمومی دست یافتهاند. امکان دسترسی زنان به آموزش و بهداشت مناسب، حضور در بازار کار ـ به ویژه مشاغل تخصصی ـ افزایش داشته است. قوانینی که فرصتهای برابر برای زنان و احترام به حقوق انسانی آنان را زمینهسازی میکند، در بسیاری از کشورها علاوه بر این که مورد پذیرش رسمی قرار گرفته، تا حد قابل تأملی برد اجتماعی داشته است. در چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن (1995) با حضور 189 کشور با مجموع آرا تایید شد که نابرابری بین زنان و مردان در بسیاری زمینهها هم چنان باقی است و موانع اساسی برای بهبود شرایط زندگی همهی انسانها نیز هم چنان وجود دارد. در این کنفرانس تایید شد که: «پیشرفت زنان و نایل شدن به برابری بین زنان و مردان موضوعی مربوط به حقوق بشر و شرایطی برای ایجاد عدالت اجتماعی است و نباید به عنوان موضوعی خاص زنان به آن نگریسته شود.»
تا زمانی که همهی حقوق و اختیارات زنان متحقق نشود، بعید است راهحلهای همیشه تکرار شده دربارهی مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در مجموعهی کشورهای جهان به طور مؤثری نتیجهبخش باشد. از این منظر، «تلاش برای بهبود زندگی زنان به طور اعم به معنای تغییر اساسی همهی جامعه به سوی پیشرفت است. در تلاش جمعی برای صلح و پیشرفت، گسترش و تثبیت حقوق و اختیارات زنان مهم است. موفقیت در این مورد به معنای پیشرفت هر کس از پیر، جوان، زن، مرد و کودک محسوب میشود.» (دبیر کل سازمان ملل. 1995).
اما به طور مشخص میتوان موارد زیر را از جملهی دستاوردهای زنان در عرصههای خصوصی و عمومی دانست:
ـ کاهش نابرابری حقوق بین زنان و مردان
ـ کاهش زمان کار و بهبود شرایط کار برای زنان
ـ کاهش فشار کار خانگی به دلیل پیشرفت تکنولوژی و اختراع لوازم خانگی
ـ تشکیل و گسترش اتحادیهها و سازمانهای غیردولتی در دفاع از حقوق زنان و سازماندهی مبارزات زنان
ـ ترویج خواستههای زنان و این نظریه که رهایی جامعه به رهایی زنان بستگی دارد
ـ جهانی شدن حق رای زنان
ـ کاهش نرخ بیسوادی زنان و رشد آموزشهای تخصصی زنان و تصدی مشاغل مهم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
ـ تقویت و همبستگی میان زنان کشورهای مختلف جهان از طریق تشکیل کنگرهها و اجلاسهای جهانی زنان
ـ برانگیختن نفرت و انزجار عمومی نسبت به خشونت جسمانی، آزارها و سوءاستفادههای جنسی و حرمتشکنی زنان در محیط خانواده و کار
ـ گسترش تظاهرات، راهپیماییها، اعتصابات و… به منظور دفاع از حقوق و آزادیهای زنان
ـ افزایش نقش زنان در مبارزه برای صلح جهانی
ـ تعیین سال 1975 به عنوان سال جهانی زنان و به رسمیت شناختن روز جهانی زنان از سال 1977 از سوی سازمان ملل
معضلات قدیمی اما هم چنان در پیش رو
در اِعمال خواست زنان برای برابری در جامعه پیشرفتهایی حاصل شده است. در برخی کشورها، حداقل بر روی کاغذ ـ حق دستمزد یکسان با مرد برای کار یکسان ـ به رسمیت شناخته شده است. هر چند در اغلب جوامع به طور متوسط زنان بین 30 و 40 درصد کمتر از مردان دستمزد دریافت میکنند. این در حالی است که زنان نسبت به گذشته آگاهی بیشتری پیدا کردهاند و میل مبارزه برای آنان، عینیتر و اَشکال مبارزه برایشان مشخصتر شده است. زنان به تواناییهای خود بیشتر وقوف یافتهاند و در عرصههای عمومی و آکادمیک و زندگی جمعی پیشرفت زیادی داشتهاند. در سطح جهان، زنانِ بسیاری، از وابستگی اقتصادی به مردان و کار شاق خانگی رها شدهاند. اختراع لوازم خانگی، زمانی را که زنان برای انجام امور خانگی و مراقبت از کودکان اختصاص میدادند کاهش داده است، امّا در عین حال این امکانات در اختیار کسانی قرار میگیرد که امکان تهیهی آن را دارند. متأسفانه در کشورهای در حال توسعه به دلیل کمبود امکانات مالی برای استفادهی هرچه گستردهتر از دستاوردهای تکنولوژیکی، روند رهایی زنان از ستم مضاعف به کندی صورت میگیرد. شغلهای جدیدی در کشورهای در حال توسعه به وجود آمده که اکثر آنها خاص زنان جوان است ولی از آن جایی که این شغلها نقش عمدهای در تولید واقعی کالاهای اساسی ندارند، پیشرفت تکنولوژیکی در این زمینهها نیز نمیتواند بر بحرانهای سرمایهداری در این بخشهای تولیدی فائق آید. در عین حال با خطمشی نئوـ لیبرالی، حقوق و اختیارات کارگران پیوسته در مخاطره قرار میگیرد. زنان شاغل به ویژه کارگران نسبت به مردان هم شغل خود از امنیت شغلی و امکانات آموزشی و بهداشتی کمتری برخوردار میباشند. پایین بودن استاندههای زندگی آنان با افزایش چشمگیر استثمار جنسی همراه است. در برخی از کشورهای پیرامونی، تکنولوژی نوین در زندگی اکثر زنان نقشی ایفا نمیکند. آنان به سختی وارد قرن بیستم شدهاند. قرن بیست و یکم هنوز بسیار دور است! سرمایهداران در این کشورها در خدمت مؤسسات مالی و چند ملیتی هستند و قادر نیستند بر بحرانهای متعدد ناشی از بازپرداخت وامهای خارجی، سقوط پول رایج، کاهش قیمت محصول، زیرساخت نامناسب اقتصادی و اجتماعی و فقدان امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی لازم غلبه کنند. حدود نیمی از مردم جهان از امکان استفاده از لوازم خانگی پیشرفته محرومند. دیگر استفاده از اینترنت جای گفتوگو ندارد.
اکثر بیخانمانها و پناهندههای جهان زنان و کودکان هستند و از جنگهای منطقهای و داخلی و بلایای طبیعی میگریزند. گریز برخی از آنان به کمپهای پناهندگان است که هر نامی میتوان بر آن کمپها گذاشت جز بهشتی امن. صدها زن کوزوویی که به دنبال پناهندگی به آلبانی بودند طعمهی سهلالوصولی برای قاچاقچیان انسان شدند که آنان را به آمستردام و شهرهای دیگر منتقل کردند. هم چنان که هزاران زن از اروپای شرقی و آسیا که به دنبال شغلهای آسان و پردرآمد در اروپای غربی و امریکا بودند، به دام باندهای قاچاق افتادند و مجبور شدند برای بازپرداخت بدهیهای خود به عنوان کارگران جنسی در فاحشه خانهها مشغول به کار شوند. دهها هزار از زنانی که در فیلیپین و سریلانکا در فقر زندگی میکنند برای انجام «خدمات خانگی» با تطمیع مالی به کشورهای حوزهی خلیج فارس مهاجرت کرده و به کار شاق میپردازند. بسیاری از آنان به علت قراردادهایی که در آنها تمامی حقوقشان در مقابل «کارفرما» نفی شده است، دست به خودکشی میزنند. گزینهی دیگر برای کار کردن زنان در خارج از کشور، هنگامی که در محل زندگی خود کاری پیدا نمیکنند، مهاجرت به مناطق تجاری «آزاد» (Free Trade Zone) است. در چنین مناطقی غالباً اتحادیههای کارگری غیرقانونیاند و 10 ساعت کار در روز معمول است. شرایط خوابگاهها بسیار نامناسب بوده و در صورت باردار شدن زنان یا مبارزه برای احقاق حقوقشان، کارفرما بلافاصله راهی برای اخراج آنان پیدا میکند.
بعید است کشوری در جهان باشد که زنان آن بتوانند ادعا کنند حقوق و فرصتهای یکسان با مردان دارند. در دههی آخر قرن بیستم، تعداد افرادی که روزانه با کمتر از یک دلار گذران میکنند از 3/1 میلیارد به 5/1 میلیارد نفر رسید. امّا حدود 70 درصد مردم فقیر جهان زن هستند. حدود 34 از 960 میلیون بیسواد جهان زن هستند. این، تبعیضی آشکار است.
کنفرانس بینالمللی سازمان ملل در زمینهی جمعیت و توسعه (ICPD) در قاهره، با حضور 179 کشور نقطهی عطفی در رویکرد جهان به موضوع جمعیت بود و توجه بر نیازهای انسانی معطوف شد؛ نه بر شمارهی انسانها. در این کنفرانس تصویب شد که کارآیی برنامههای جمعیت و توسعه با بهبود وضعیت آموزشی، احقاق حقوق و جایگاه اجتماعی زنان در جامعه بستگی مستقیم دارد.
امّا تاکنون علیرغم حصول برخی موفقیتها در تحقق پیمان قاهره، نابرابری زنان به عنوان مانعی کلیدی بر سر راه توسعه هم چنان باقی است. هنوز عوامل بسیار مؤثری در نابسامانیهای زندگی جنسی و زادآوری زنان وجود دارد که بهبود چندانی نیافته است. در زیر به مواردی از مشکلات قدیمی در زمینههای بهداشت زایمان و تنظیم خانواده که هم چنان پیش روست اشاره میشود:
ـ در جهان در هر دقیقه یک زن به دلیل مشکلات حین بارداری یا زایمان میمیرد؛ مرگی که به سادگی قابل پیشگیری است.
ـ فقط 53 درصد زایمانها در کشورهای در حال توسعه توسط کادر متخصص پزشکی انجام میشود
ـ تفاوت چشمگیری در مورد مرگ و میر حین زایمان در بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارد. یک نفر از هر 48 نفر در کشورهای در حال توسعه در مقایسه با یک نفر از هر 1800 نفر در کشورهای توسعه یافته در خطر مرگ ناشی از بارداری قرار دارند.
ـ هنوز 40 درصد زنان جهان به خدماتی که در راستای برنامهی تنظیم خانواده است دسترسی ندارند.
ـ هر دقیقه 380 زن باردار میشوند که 190 مورد آن بدون برنامهریزی یا ناخواسته است.
در کنفرانس قاهره بر امکانات لازم به منظور گسترش حقوق جوانان در زمینههای بهداشتی و آموزش نیز تأکید شده است ولی متاسفانه هنوز :
ـ سالانه بیش از 15 میلیون کودک از مادران نوجوان متولد میشوند
ـ مشکلات بارداری یکی از عمدهترین دلایل مرگ دختران در سنین 15 تا 19 سال است
ـ بیماریهای آمیزشی و ایدز به صورت فزایندهای بین جوانان خصوصاً دختران شیوع پیدا کرده است. نیمی از موارد مبتلایان جدید ایدز در سنین بین 10 تا 24 سال قرار دارند. این همه نمونههایی از همهی کاستیهایی است که از جمله از طریق فعالیتهای معطوف به روز جهانی زن میباید مورد توجه قرار گیرد.
توانمند کردن زنان، برابری جنسیتی و برابری حقوق فردی و اجتماعی نیز بخشی از برنامهی کاری آتی را تشکیل میدهد که با همکاری با سازمانهای غیردولتی، دولتی و نهادهای جامعهی مدنی باید نقش عمدهای را در مبارزات زنان داشته باشد.
منابع :
* – این مقاله در فصلنامه «جنس دوم»، شماره 9، 1380 منتشر شده است.
1- Common wealth office of the status of women, IWD
2- Mrian Sawer, IWD, Canberra Times, Feb.17.1997
3- Julie Devaney & Kim Walker, The class origion of IWD, Socialist worker 327, MAR 1, 2000
4- United Nations, IWD, 1996
5- IPPF & Cairo+5 , Focus on IWD, 1999
6- Roy Rydell, IWD: Remembering Clara Zetkin, People’s Weekly World, Mar. 7. 1998
7- CWI, IWD , 8 March 2000
88 SOCIAL THOUGHT, WOMEN’S MOVEMENT, 1996
+ There are no comments
Add yours