در آستانه هشتم مارس روز جهانی زن: اندیشه گران برابری خواه ایرانی از آرزوهای خود سخن می گویند / فرزانه طاهری، پرتو نوری علاء، نیره توحیدی، مهناز افخمی، نوشابه امیری، شهلا شفیق، هایده مغیثی، سهیلا وحدتی، شهلا عبقری، ژاله گوهری، ناهید توسلی، فرنگیس حبیبی، رضوان مقدم، شیرین فامیلی، ایراندخت امیدوار، فریبا داودی مهاجر، صبریه نجفی، رویا صحرایی، کاظم علمداری، مهرداد مشایخی، مهرداد درویش پور، اکبر مهدی، رضا معینی، محمد برقعی، نریمان رحیمی، کریم پورحمزاوی

مدرسه فمینیستی: در آستانه هشتم مارس، روز جهانی زن، و زیر بار سنگین فضای کنترل و محدودیت های هر دم فزاینده، با تکیه بر امید و آرزوهای حیات بخش و تخیل زنانه مان (که فارغ از هرگونه فشار و تهدید، همچنان در پی نقش زدن «جهانی دیگر» هستند) فکر کردیم که شاید جمع آوری و سپس بازتاب آرزوهای قابل تحقق و نیز پیشنهادات راهگشای یاران جنبش زنان، گرما بخش و راهنمای کنشگران این جنبش در داخل کشور باشد.

بدین سبب یک پرسش کلی و واحد را با برخی از حامیان و یاران جنبش زنان در میان گذاشتیم تا اگر پاسخی بگیرد، انتشار این آرزونبشت ها و پیشنهادات، آینه ای باشد تا آینده جنبش زنان را در سال پیش رو، زندگی بخش تر از گذشته به تصویر کشد. آن پرسش این بود:

در آستانه روز جهانی زن قرار داریم. جنبش زنان در ایران طی دو دهه اخیر، روندی رو به گسترش را تجربه کرده است. هرچند با موانع بسیاری روبرو شده، اما با همه این مشکلات، جنبش زنان در دو – سه ساله اخیر به اوج فعالیت های خود (نسبت به دهه های گذشته) رسیده است. به رغم این «اوج گیری» اما، با توجه به شرایط اجتماعی _ سیاسی موجود، به نظر می رسد که سال های آینده، سال های سخت و دشواری برای این جنبش خواهد بود. شما به عنوان یکی از هموطنان ایرانی که همیشه نسبت به سرنوشت جنبش زنان حساس بوده و در تجربه ها، غم ها و شادی های آن شریک بوده اید، در آستانه 8 مارس 1387، چه آرزوی قابل تحققی را برای این جنبش در قلب تان دارید و چه پیشنهادی برای تداوم بهتر حرکت در سال دشوار پیش رو (تا 8 مارس سال آینده) برای فعالان این جنبش آرزو می کنید؟

و اما آنچه ورود سایت مدرسه فمینیستی را به آستانه «یکصدمین سالگرد روز جهانی زن» مزین ساخت، پاسخ های پرامید اندیشگران ایرانی بود که با لطف بسیار برایمان ارسال داشتند. برخی از پاسخ های کوتاه را در زیر می آوریم و البته پاسخ های بلندتر را آذین بخش، قسمت های دیگر سایت مدرسه فمینیستی کرده ایم. در این میان هنوز پاسخ های رسیده ای مانده است که تا روز 8 مارس آنان را به تدریج در سایت مدرسه منتشر خواهیم کرد.

ایستادم و از خودم پرسیدم آرزویت چیست؟ / فرزانه طاهری



چند روز است که از من این پرسش را کرده اید و من نتوانسته ام چیزی بنویسم. فرصتم هم تمام شده، می دانم. کلمۀ آرزو راستش مشکلی بود که داشتم. خیلی سخت است حقوقی ابتدایی را که حق مسلم هر فرد انسانی است به نام آرزو بخواهم مطرح کنم. یعنی مثل وقتی است که هیولایی سر به دنبال تان گذاشته و می دوید، فقط می دوید بی که فرصت کنید به پشت سر نگاه کنید. مقاطعی هست در زندگی که آدم می ایستد و به پشت سر نگاه می کند. یادم هست وقتی قطعنامه را ایران پذیرفت، همین وضعیت برایم پیش آمد. ایستادم و به پشت سر نگاه کردم. به سال 67، به تمام دهۀ شصت، انگار پیشترش فقط می دویدم. کلمۀ آرزو در متن پرسش تان باز متوقفم کرد. یعنی ایستادم و از خودم پرسیدم آرزویت چیست. کجا زندگی می کنی که آرزویت شده حق تجمع مسالمت آمیز بدون هراس از ضرب و شتم و دستگیری و اهانت و دادگاه هایی که بیشتر قاضیانش انگار از ناموس خود در برابر خیره سری مشتی لچک به سر و بدآموزی هایشان به اندرونی حفاظت می کنند. بگویی و بنویسی و مطالبه کنی، بدون هراس از دست دادن حقوق مسلمی چون سفر و کار و… یعنی خواست تغییر قوانین تبعیض آمیز که نه، توهین آمیز در حق نیمی از جمعیت، حق داشتن فضایی در جهان مجازی حتی، و ارتباط و اطلاع رسانی. یعنی آرزوست این که زنان بچه دار را پس از مرگ شوهر نتوان از خانه اش بیرون انداخت یا از او اجاره گرفت چون فقط یک هشتم از منواکسیدکربن این شهر خراب شده را صاحب است ـ که گویی به تازگی اندکی تعدیل شده ـ ثمن اعیانی! یا آرزوست که راهی بماند برای زن تا به زندگی مشترکی که جز زجر و خفت و… برایش ندارد پایان دهد، راهی برای پایان که از ریختن بنزین بر سر و آتش زدن خود عبور نکند. و هزاران واقعیت خلاف حرمت انسان که همان هیولا می شود که می ایستی و برمی گردی نگاهش می کنی. می فهمی که باید بدوی، بدوی حتی اگر ماه ها و سال ها فقط ذره ذره راه را طی کنی، باید بدوی، ذره ذره طی کنی، و زمین بخوری و زمینت بزنند و بلند شوی و گرد از تن بتکانی و باز بدوی، آن قدر که هیولا را خسته کنی، و دود بشود، مثل قصه های پریان، و بتوانی دور و برت را نگاه کنی و بسازی، جهانی بسازی که شایستۀ حرمت آدمی باشد. همین!

با خویشتن داری، روشمندی و تمرکز نیرو، به پیش / دکتر اکبر مهدی



ابتدا هشتم مارس را به همه زنان ایران تبریک می گویم، بویژه به آنانکه برای رفع تبعیض و تضییق از جسم و جان و زمان و توان خود مایه گذاشته اند. بی شک در سال های اخیر زنان کوشنده موفقیت های درخشانی در رفع محدودیت ها و گشایش فضاها و تغییر بعضی از قوانین داشتنه اند که شاید در ترازوی زمان حال کم وزن تر از فداکاری ها و تلاش هایشان بنماید. لیکن نباید فراموش کرد که ارزیابی این تغییرات باید در ترازوی دراز مدت آینده و با توجه به حجم و وزن موانع انجام گیرد.

تاکنون مبارزات زنان در جهت رفع نابرابری ها از همت و جرات بیشتر و تمرکز و تنظیم کمتری برخوردار بوده است. با توجه به افزایش فشارها و محدودیت ها در فضای سیاسی درون و برون کشور، ساختار سیاسی وارد مرحله جدیدی شده است که نیروهای مدنی را به فراستی جدید می طلبد. اگر تدابیر جدیدی در جنبش زنان در جهت تمرکز و تعامل فعال و برنامه ریزی شده بوجود نیاید احتمالا هزینه مبارزات بیشتر و چشم انداز دستیابی به اهداف تیره تر خواهد شد. خلاقیت و پایداری زنان برای کسب حقوق شهروندی الگویی برای دیگر تلاش های مدنی شده و واکنش عصبی و همه جانبه ای را در مخالفان برانگیخته است. واکنشی که باید با خویشتن داری، روشمندی، و تمرکز نیرو و برنامه پاسخ یابد.

برای رهایی از ستم و تبعیض / رضوان مقدم



آرزوهای زنان برای رهایی از ستم و تبعیض، سابقه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. و البته همه این آرزوها، ساده و قابل تحقق اند: حق آموزش، حق رای حق تصمیم گیری نسبت به جسم و جان خود، حق طلاق و نگهداری فرزند، انتخاب پوشش و… در واقع هر خواسته ای که تاکنون از طرف زنان مطرح شده آرزوی محال و بلندپروازانه نبوده بلکه جملگی، دست یافتنی است. شاید وقتی نهضت سواد آموزی، 103 سال پیش آغاز شد کسی باور نمی کرد با وجود فتوای برخی از مراجع آن زمان که سواد اموزی را مخالف دین و دستورات قرآن می دانستند 6 سال بعد، بیش از 56 مدرسه دخترانه در ایران ساخته شود.

در آستانه 8 مارس آرزویم رفع تبعض است. معتقد نیستم که حنبش زنان سال هایی سخت تر از آن چه داشته، پیش رو خواهد داشت. تنها چیزی که جنبش زنان و هر جنبش دیگری را آسیب پذیر می کند گسست است، و چه راهی بهتر از همبستگی و همدلی و گفتگوست؟

برای فعالان جنبش زنان آرزوی همبستگی می کنم، آرزو می کنم روزی دختر خانمی که در میدان هفت تیر کنار پله برقی پل هوایی ایستاده بود و باتوم به دست می گفت این جا را ترک کنید و به باطومی که در دستش بود اشاره کرد و گفت «و گرنه با این طرفید» روزی در جلسات هم اندیشی زنان تعریف کند که چه کسانی او را مقابل خواهرانش قرار دادند و یا آن خانمی که ژیلا را کشان کشان می برد تا روانه زندانش کند…

باور دارم که به یقین آینده ز ماست بی کم وکاست، آن روز که دیده ای نگرید فردا گذرش به خانه ماست. و بالاخره احیا و تقویت هم اندیشی در کنار دیگر فعالیت ها، راه تداوم بهتر حرکت زنان می دانم.

نمی دانم، شاید این آرزوها «قابل تحقق» باشد / شیرین فامیلی (سایت تهیه)



قبل از هرچیز هشت مارس روز جهانی زن را به تمام زنان ایرانی بویژه فعالان جنبش زنان در ایران تبریک می گویم زیراکه آنها شایسته بهترین قدردانی ها و ستایش ها هستند.

در سالی که پیش رو داریم، آرزویم این است؛ تمام فعالان جنبش زنان که در زندان هستند آزاد شوند، پیگرد و تعقیب آن ها متوقف و تمام احکامی که برای آنها صادر شده لغو و به طور کلی پروندهایی که برای آن ها تشکیل شده بسته شود.

و مایلم پیشنهاد کنم که با توجه به مجموعه شرایط اجتماعی و سیاسی موجود، این موضوع به خواست فراگیر زنان در روز جهانی زن تبدیل شده تا در سال آینده هم پیگیری شود.

همچنین امیدوارم که در سال آینده با تلاش بی وقفه فعالان کمپین یک میلیون امضا هر چه سریع تر یک میلیون جمع آوری شود تا کمپین پس از سه سال تلاش بی وقفه، وارد فاز دوم فعالیت خود شود.

نمی دانم شاید این آرزوها در سالی که پیش رو داریم “قابل تحقق” باشد. چون آرزوها و خواست های ما زنان خیلی زیاد است.

در آستانه هشتم مارس، آرزوی برابری زنان و مردان را دارم / ایراندخت امیدوار

آرزو می کنم که تمامی زنان و ملت ایران از بی عدالتی ها و نا عدالتی هایی که در حق زنان و در نتیجه عموم مردم ما می شود باخبر شوند. چرا که می دانم هیچ وجدان و عقل سالمی قدرت تحمل چنین درد هایی را ،دانسته، نخواهد داشت. آنچه بر ما می گذرد از بی خبری و بی اعتنایی است.

آرزو می کنم که زنان مبارز کشورم سال آینده را هم با استقامت، همبستگی و پایداری و همت به تلاشهای خود ادامه بدهند، که آنها در این لحظه تنها نقطه امید ملت ما هستند.

آرزو می کنم که جوانهای ما بیشتر بخوانند، مطالعه کنند، کنجکاو باشند و به دنبال سوالهای بی جواب مانده اشان بروند. برای زنان و مردان، مادران و پدران، خواهران و برادران و همسران، آرزوی نیروی نامیرا برای کمک به عزیزان معتادشان می کنم که آنها را در حمایت خود بگیرند.

من آرزوی آزادی و برابری زنان و مردان کشورم را دارم! آرزوی دیرینه ام این است که آنچه را به فرزندانم می آموزم روزی واقعیت پیدا کند. رویای ایرانی برای همه بدون توجه به جنسیت، نژاد و مذهب.

برای سال آینده زنان، همبستگی بیشتر میان گروه های مختلف فعال، وسعت دادن اطلاع رسانی به رسانه های عمومی داخلی و بین المللی، سازماندهی بیشتر در زمینه فعالان داخل و خارج از کشور. برگزاری فستیوال های مختلف با موضوعات و محتوای مدنی و اجتماعی و شرکت گسترده در این گونه برنامه ها در سطح بین المللی را پیشنهاد می کنم.
روز زن بر همه شما عزیزان گرامی باد. پایدار و پیروز یاشید.

«هشت مارس» و آرزویی که زنان ایران داریم؟ / کریم پورحمزاوی



در محفل های روشنفکری غیر ایرانی در خارج از کشور هنگامی که بحث بر پاشنه حقوق بشر در ایران می چرخد اولین گزینه ای که خارجی ها به آن می پردازند معمولا وضعیت حقوق زنان در ایران است.

این امر حتی کار من نوعی را نیز آسان می کند، مثلا اگر در چنین فضاهایی می خواستم تفاوت سیستم انتخابات در ایران را با یک سیستم دموکراتیک انتخاباتی در جهان شرح دهم، بی شک کارم به مراتب دشوارتر می بود تا اینکه قبل از سخن گفتن، مخاطب خارجی من پیشاپیش بگوید: «وضعیت زنان در ایران بسیار دشوار است» و من با تایید سخن او پاره ای از مسائل را نیز برایش شرح دهم و بگویم زن ایرانی با چه مشکلاتی در حوزه انتخاب نوع لباس و یا همسر و یا حق نداشته ی طلاق و یا هرگونه رابطه و پیوندی با جنس مخالف و یا حضور در جامعه، دست و پنجه نرم می کند.
و من همچنان معتقدم که زن ایرانی بیشترین سهم را از نقض حقوق بشر در ایران از آن خود کرده است.

هشت مارس روز جهانی زن، نزدیک است, روزی که جهان آن روز را برای زن اختصاص داده است تا از تلاش ها و آرزوهای او برای کسب حقوق اولیه و آزادی و برابری در نقاط مختلف جهان قدردانی کند. تلاش های زنان برای کسب برابری موجب اصلاح و بهبود مناسبات حاکم بر جوامع و پیشرفت آنها شده است و افکار عمومی جهان از این بابت احتمالا می تواند خود را مدیون این موجود ظریف و صبور بداند.

هشت مارس نزدیک است و زنان ایران همچنان پیگیر، صبور و استوار در تلاش برای کسب حقوق بدیهی و مشروع خود با شجاعت گام برمی دارند. البته این بار نمی توان تقصیر را بر گردن آنان نهاد که چرا خودشان فکری به حال خود نمی کنند! بلکه این بار فرصتی هم برای رفع تکلیف های این چنینی نیست. این بار زن ایرانی بی هیچ تکیه گاهی و کاملا مستقل به میدان آمده است و هشت مارس می تواند فرصت خوبی برای قدردانی از نماد صبر و صلح و تعقل زنان ایران زمین باشد.

مقاومت خستگی ناپذیر زنان ایران را در هشت مارس (و در تمامی ماه های سال) فراموش نکنیم و برای تک به تک آنان، آرزوی پیروزی و کسب خواسته های انسانی شان را طلب کنیم.

جهشی به قامت رویا / شهلا شفیق



آرزوی من این است که از آرزو کردن دست برنداریم، دریچه های ذهن و دل و جان مان را بر رویا نبندیم و به واقعیت موجود تسلیم نشویم. جنبش زنان در ایران توانسته در سه ساله اخیر جهشی به قامت رویا داشته باشد، یعنی به نیروی تخیل و اراده از مرز های تنگ باید و نباید ها فرا رود و خواست برابری را در عرصه جامعه مطرح کند و پیش ببرد. خواستی که با مبارزه برای آزادی و آزادی ها در ارتباط بنیادی است. امروز جنبش زنان در ایران در جلوه ها و چهره های گوناگونش، در کمپین ها و سایت ها و کانون های مختلف فعالیت اش به چشم من مثل باغی ست با صدها جوانه و قلمه در حال شکفتن، که وعده بهار در اوست اگر به تطاول زمستان پا ندهد.

هر شب با یاد آرزوهایم به خواب می روم / فریبا داودی مهاجر



در آستانه روز جهانی زن قرار داریم . اگر چه هر روز برای ما 8 مارس است، روزی برای اعتراض به بی حقوقی زنان، اما بزرگترین آرزوی من در آستانه این روز دستیابی زنان ایرانی به برابری حقوقی زنان با مردان در قانون اساسی و قانون مدنی است . این که روزی بیاید که شاهد خودسوزی و خودکشی هیچ زن و دختر جوانی به دلیل فشارهای فرهنگی جامعه نباشیم.

دلم می خواهد دختران ما از زندگی شان لذت ببرند، به آینده آمیدوار باشند و آزادانه برای زندگی خودشان تصمیم بگیرند. کسی برای آن ها باید و نباید نکند .و خشونت همه جانبه ای که بر ایران سایه افکنده است از کشورم رخت ببندد . و هیچ زنی مزه فقر را در زندگی نچشد . دلم می خواهد فعالان زن پشت به پشت هم بیاستند و هیچ کسی نتواند بین آنها اختلاف ایجاد کند . دلم می خواست به جای اینکه چادرم را در خارج از کشور بردارم روزی در یک تظاهرات که برای حقوق زنان برگزار می شد آن را برمی داشتم و بر سر نیروی انتظامی می کوبیدم، تا اعتراضی باشد بر سیستمی که با اجبار و زور و تزویر قدرتش را بر مردم اعمال می کند .

دلم می خواهد یک روز ببینم که دختران ما در خیابان دو چرخه سواری کنند . مسابقه فوتبال تماشا کنند. و بدون هراس پوشش خودشان را انتخاب کنند. دلم می خواهد یک زن که دلش برای ایران و زن ها و همه اقشار اجتماعی می تپد و حقوق بشر را باور دارد، رییس جمهور شود… آنقدر آرزو دارم که هر شب با یادآوری آن ها می خوابم، بیدار می شوم و زندگی می کنم. بیایید برای تحقق آرزوهایمان تلاش کنیم.

«برابری جنسیتی» فقط شعاری زیبا نیست / نریمان رحیمی

اول – این که به باور من برابری واقعی جنسیتی، یکی از مهم ترین و در عین حال دشوارترین گذرگاه های ما برای رسیدن به تجدد (مدرنیته)، فرهنگی مدرن و انسان محور و جامعه ای به راستی انسانی است. برابری که هم در زندگی اجتماعی و هم برداشت های فرهنگی ما نهادینه شده باشد.

دوم – سال هاست به این باور رسیده ام که تلاش و مبارزه برای برابری جنسیتی را نباید در سایه ی شعارهای کلی آن به اصطلاح “هدف های اصلی و دوران ساز” قرار داد. نباید موکول به تحقق آن باصطلاح “آرمان های بزرگ” کرد. به این باور رسیده ام که خود مبارزه برای برابری جنسیتی، آرمانی بزرگ است که تلاش و مبارزه ای آگاهانه، جدی و مداوم را طلب می کند.

آنچه در جنبش زنان کشورم همیشه مورد احترام عمیق من بوده، استقلال بخش مهم و تعیین کننده ی این جنبش از دستگاه قدرت و نهادهای آن است. بخش اصلی جنبش زنان، امروز تکیه گاه اصلی اش را در میان زنان و مردان جامعه جستجو می کند. جنبش زنان، حاصل همین تلاش و فعالیت های کوچک همه ی ماست نه چانه زنی های مبتذل پشت درهای بسته با حاکمان. یکی از آرزوهای من پایداری و تداوم این استقلال از قدرت است. و خوشحال ام که می بینم این استقلال از دستگاه قدرت، به بخشی از فرهنگ جنبش ما، به بخشی از طرز تفکر ما بدل شده است.

در آستانه ی 8 مارس امسال (1387) ، آرزوی من این است که مردان بیشتری را در صف تلاش و مبارزه برای برابری جنسیتی ببینم. این دیگر مثل معروفی شده است که در یک جامعه ی مردسالار، مردان نه تنها بخشی از مشکل که بخشی از راه حل هم هستند. برای نهادینه شدن برابری جنسیتی به قوانین و نهادها و ساختارهای اجتماعی نیاز داریم. اما علاوه بر این ها، نگاه برابری طلب ما باید در فرهنگ و رفتارهای شخصی مان ریشه بگیرد.

برابری جنسیتی فقط تعدادی ماده ی قانونی و شعارهای زیبا نیست. برابری واقعی جنسیتی از درون خود ما، از خصوصی ترین و شخصی ترین جاها شروع می شود. این که همه ی افراد خانواده ی من و تو صرف نظر از جنسیت شان از امکانات برابر برخوردار باشند. اینکه در محل کار یا درس من و تو، آدم ها صرف نظر از جنسیت شان از احترام و موقعیت های برابر برخوردار باشند.

برای مردان، پا گذاشتن روی عمیق ترین باورها و پیشداوری های اجتماعی و مذهبی پدرسالارانه، باورهای هزاران سالانه، باورها و رفتارهایی که از همان دوره ی نوزادی شکل می گیرند راحت نیست. مردی که به این پا گذاشتن روی باورهای سنتی می رسد، هم با خودش، با ناخودآگاه شکل گرفته اش در جنگ است و هم با پیشداوری های پیرامون اش، با پیشداوری های همان جامعه ی پدرسالار. همان جامعه ای که شکل و رفتار و ارزش های از پیش تعیین شده ای را برای مردان تعیین کرده است. آرزو کنیم که مردان بیشتری از ما جرات ایستادن در برابر این پیشداوری ها و ارزش های سنتی داشته باشند. کمک به چنین مردانی، وظیفه ی همه ی فعالان جنبش زنان، وظیفه ی همه ی ماست.

زنده باد آزادی و برابری زنان / صبریه نجفی



هنوز احساس می کنم انقلاب سال 57 ناتمام مانده و تا نابرابریهای قانونی و اجتماعی پایان نپذیرند، ما زنان آرام نخواهیم نشست. آخر مگر می شود با چنان امید و آرزوی دست در دست هم، ز ن و مرد، از طبقات مختلف اجتماع به خیابان ها رفت و یک صدا برابری خواهی و آزادی را فریاد کشید و یک حکومت را واژگون کرد و از هما ن شروع احساس جنس دوم بودن را تحمل کرد؟

با 8 مارس سال 79 دوباره فریاد عدالت طلبی زن ایرانی شنیده شد و هنوز هم ادامه دارد. کوشش در بر کنار گذاشتن زنان از فعالیت های اجتماعی به نظر یکی از ارکان انقلاب بود، انقلابی که با تمام نیرو در پیروزیش شریک بودیم و ناباورانه رویای زن ایرانی از انقلاب به ناامیدی بدل شد.

از دو سال و نیم گذشته نیروی جدیدی این راه را با اندیشمندی دنبال می کند، کمپین یک ملیون امضا و هواداران آن تا رسیدن به برابری از پای نخواهند نشست و با همدلی و همفکری، این جوی آرام را به اقیانوس آزادی و برابری رهنمونند.

باشد که صدای داد خواهیمان را به گوش همگان برسانیم و از حقوق ابتدایی مان تمامأ برخوردار گردیم.

ما در هر کجای دنیا که هستیم قلب و روح مان در ایران است. مادران، خواهران و فرزندان هر ایرانی مادران، خواهران و فرزندان ما هستند. ما همگی یک زن هستیم، زنی درد کشیده که با آگاهی و نیرومند در مقابل نابرابری ها ایستادگی می کنیم تا برابری ارمغان راهمان باشد و این راه چندان دور نیست.

و آروزهای دیگر «8 مارسی»

«کسی» نخواهد آمد تا برابری را «قسمت» کند! «ناجی» خود ما زنان هستیم / پرتو نوری علاء

به آینده درخشان زنان سرزمین ام، امید دارم / مهناز افخمی

زمین خوردن و امید داشتن / نوشابه امیری

کمپین یک میلیون امضاء، نمونه موجود تحقق آرزوی پیش روی ماست / سهیلا وحدتی

چالش های زنان برای دستیابی به برابری / شهلا عبقری

پاهایمان را محکم و استوار روی زمین نگه داریم / ژاله گوهری

آرزوی روزِ «انسان و انسانیّت» / ناهید توسلی

پذیرش دگراندیشی و اعتراف به اشتباهات خود، نشانه استقلال سیاسی جنبش زنان / هایده مغیثی

مدرن سازی «تئاتر خانگی» و «حمام زنانه» / فرنگیس حبیبی

نگذاریم سفتی زمین، ما را مقابل هم بکشاند / نیره توحیدی

سر برون آوردن گل از درون برف / رضا معینی

آرزوی 8 مارسی ام برای کمپین که به غربت من معنا داده است / رویا صحرایی

سرنوشت آرزوهای مدافعان حقوق برابر در روز جهانی زن / تفالی بر حافظ و سیمین و فروغ، با نفس گرم سیمین بهبهانی

و مقالات دیگر در مورد 8 مارس

یک دریچه آزادی بازکن به زندانم / سیمین بهبهانی

روز جهانی زن فرخنده باد! / کاظم علمداری

تاریخچه روز جهانی زن : نگاهی به گذشته / سمانه موسوی

در مورد وضعیت زنان و روز جهانی زن: چند کاریکاتور انتقادی منتشر شده در مطبوعات جهان عرب / سمانه موسوی

زنان ایران، جنبش اجتماعی را در جایگاه واقعی خود قرار خواهند داد / مهرداد مشایخی

یگانگی و چندگانگی منافع زنان ایران از دیدگاه نظریه پلورالیستی / مهرداد درویش پور

جهان در تب و تاب شورانگیز «روز زن» / ترجمه و تالیف سمانه موسوی

«دانشگاه و زنان از 8 مارس تا 8 مارس»: طرح هایی برای حذف فیزیکی دختران دانشجو / مریم رحمانی

اجرای مراسم «روز زن» حق ماست / فروغ سمیع نیا

به استقبال روز جهانی زن: چشمه آب حیات در ظلمات است / محمد برقعی

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours