مدرسه فمینیستی: «… در آستانه 8 مارس 1387، چه آرزوی قابل تحققی را برای این جنبش در قلب تان دارید…»
روز جهانی زن (8 مارس) امسال را با یاد عالیه اقدام دوست، زینب بایزیدی، روناک صفازاده، و شهناز غلامی گرامی می داریم. به خصوص عالیه که گفت: «هم زن هستم، هم کارگرم و هم معلم». و اولین آرزوی قابل تحقق ام اینست که این زنان حق طلب و دلیر هر چه زودتر از زندان آزاد شوند و دیگر، زن یا مردی به صرف حق خواهی، جمع آوری امضاء برای تغییر قوانین، یا به صرف شرکت درگرد همایی ها و تجمعات مسالمت آمیز حق طلبانه، یا نوشتن و گفتن حقایق مربوط به تبعیضات و ستمکاری ها علیه زنان دستگیر و زندانی نشوند.
«… و چه پیشنهادی برای تداوم بهتر حرکت در سال دشوار پیش رو (تا 8 مارس سال آینده) برای فعالان جنبش دارید….»
اولین پیشنهادم اینست که از دشواری های پیش رو نهراسیم و از مشکلات و سختی ها و موانع ناامید نشویم. حرکت تاریخ افت و خیز دارد و زیگزاگ وار است اما رو به جلو و بهتر شدن مناسبات انسانی بوده است. به آن مردان و زنان عقب مانده ای که هنوز معتقدند زن ضعیف است و نصف مرد ارزش دارد و نصف مرد حق دارد، باید یادآور شویم که سال هایی نه چندان دور اجدادشان حتی حق سوادآموزی و نوشتن برای زنان قائل نبودند و پدران شان با حق رای برای زنان مخالفت می کردند. امروز اما هیچ کدام از آن ها (حتا مرتجع ترین و کودن ترین آن ها) جرآت ندارند (اگر هم اعتقاد داشته باشند) بگویند که زنان نباید به مدرسه و دانشگاه بروند. امروز حتا در جامعه و فرهنگی که الگوی آموزشی این نوع جنسیت گرایان است، یعنی عربستان، وزیر زن در هیئت دولت می گذارند و به تدریج به بعضی تغییرات مثبت تن در می دهند.
مطمئن باشیم که دیر یا زود این مقاومت های زحمت افزا و خشونت بار علیه تساوی جویی و این ستمگری ها و سرکوب ها نیز به صفحات شرم آور در تاریخ خواهد پیوست. اگرچه امواج خشونت ها و عصبیت های تندروهای قشری گرای مذهبی چند دهه است که منطقه خاورمیانه را فرا گرفته است، اما این ها بی شباهت به امواج بنیادگرایان مسیحی در اوان قرن بیستم در آمریکا نیست که در واقع آخرین اوج گیری مقاومت ها در مقابل گسترش مدرنیت و دموکراسی در مناسبات جنسیتی، نژادی و فرهنگ سیاسی را به نمایش می گذاشت. این امواج خشونت با همه مهیبی که دارند خواهند گذشت چرا که از ارائه هرگونه بدیل منطقی و متعادل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی عاجز بوده و قادر به ایجاد جامعه ای همراه با رفاه، صلح و آرامش و امنیت و مداراجویی و مردم مداری نبوده اند.
نگذاریم روحیه قربانی و تسلیم طلبی بر ما غلبه کند. به حضور اجتماعی و فرهنگی خود در همه عرصه ها تا حد امکان تداوم بخشیم، اگرچه آهسته، اما پیوسته. با قدرت حضور زنانه و فراجنسی خود به حضور عشق و دوستی و انسانیت (در مقابله با خشونت و سلطه جویی) اقتدار بخشیم. یادمان باشد که ناامیدی و دلسری و بدبینی آغاز در جا زدن، انفعال و عقب ماندگی است. هیچ آدم بدبین، مایوس و منفی بافی عامل تغییر، اصلاح، و دگرگونی نبوده است. تحولات، اصلاحات و انقلاب ها را خوش بینان و امیدواران به وجود آورده اند. به قول باراک اوباما باید «جسارت امید» داشت و در امیدواری بی پروا بود.
و دیگر این که برای خودمان آرزوی همبستگی، پیوستگی، و همراهی بیشتری را دارم. دلم می خواهد از خود همت بیشتر و سعه صدر برای گفتگو و مدیریت بهتری در زمینه اختلافات درون گروهی و مابین گروهی را نشان دهیم. اصطلاح معروفی است که «وقتی زمین سفت و خشک می شود، گاوها به هم شاخ می زنند». نگذاریم سفتی زمین و سختی شرایط، خشم و استیصال برآمده از آن را به سوی همدیگرمان بکشاند.
همراهی، همکاری، ائتلاف و همبستگی مغایرتی با پذیرش و احترام به چند صدایی بودن و چندگونگی و کثرت گرایی ندارد. اتحاد، احترام و اعتماد به همدیگر را در عین قبول تفاوت ها و تکثر در جنبش زنان پاس داریم و به رغم همه فشارها و مشکلات، به سلامت و قدرت جنبش تاریخ ساز خود عمق و استحکام و پایداری بخشیم. آینده از آن تساوی جویان، دموکراسی خواهان و عدالت طلبان است و نه چندان دور، که لااقل این آرزوی بلند مدت اما قابل تحقق من است.
+ There are no comments
Add yours