حضور بی رمق زنان در اتحادیه های کارگری

۱ min read

زینت مرزبان-10 اردیبهشت 1388

مدرسه فمینیستی: مبارزه صنفی و دستمزدی کارگران و حرفه مندان سابقه ای بس دراز و طولانی در کشور ما دارد. بنابراین تشکیل سندیکاها و فعالیت اتحادیه های کارگری به همان اندازه ی عمر مبارزه صنفی کارگران، دارای سابقه و پیشینه است.

تاریخ فعالیت فعالان کارگری در قالبهای صنفی و جنبش سندیکایی همانند تاریخ جنبش ملی نه تنها درازمدت بلکه با افت و خیز و امیدواری و ناامیدی در ادوار مختلف همراه بوده و بنا بر مقتضای زمان، گاهی هم در اوج فعالیت قرار داشته است همانند فعالیت صنفی کارگران در سالهای 1308 ـ 1281 شمسی، یا سالهای 1325 ـ 1320 و اوج مجدد آن تا سال 1327. و بعد هم در سالهای 1333 تا اواخر سال 1336، که پس از یک دوره چندین ساله سکوت انفعالی، بار دیگر با شروع زمزمه های انقلاب در سال 1356 آغاز و تا نیمه های سال 1363 شمسی فعالیت های صنفی و سندیکایی کارگری در کشور، پر رنگ و نسبتا قوی بوده است.

سندیکا و اتحادیه و انجمن صنفی درست مثل یک اهرم قدرت می ماند در خدمت کارگر. این اهرم یا همان اکسیر مشکل گشا، که تنها پشتیبان و حامی کارگر به حساب می آید، در تامین خواست های رفاهی کارگر، نقش خیلی مهمی دارد. جمع شدن کارگران و دستمزدبگیران در پوشش انجمن های صنفی و در اتحادیه های کارگری قطع مسلم دستاوردهای زیادی برای همه اقشار و طبقات کارگری اعم از مردها و زن های کارگر، در چنته داشته است. برای نمونه و بر طبق اسناد نوشته شده در کتاب های تاریخ معاصر، فعالیت های صنفی کارگران موجب تدوین لایحه ای در سال 1323 شمسی شد که بنا بر مفاد لایحه مذکور، شش هفته مرخصی به همراه دستمزد و مزایا برای زنان کارگر که حامله هستند، هشت ساعت کار در طول روز، تضمین دو هفته مرخصی سالیانه با استفاده از حقوق و مزایا، منع استفاده از کار کودکان زیر دوازده سال، و برقراری تامین بیمه های اجتماعی به مثابه حق مسلم کارگران لحاظ گردید. از طرف دیگر همین تلاش های صنفی و سراسری اتحادیه های کارگری کشورمان نهایتا تصویب قانون کار در سال 1325 را موجب شد.
با یک محاسبه ساده در این زمینه و با بررسی این دستاوردها می توان گفت که منافع بدست آمده از فعالیت های صنفی، برای بهبود زندگی زنان کارگر و احقاق حقوق مسلم آنها، واقعا قابل تقدیر بوده و به نتیجه رسیده است. نتایجی که برای نسل های بعدی کارگران هم، منافع خوبی در چنته داشته و به آسایش و تامین نسبی زن هایی که شاغل هستند کمک نموده است. پس به چه علتی است که زنان کارگر علی رغم این دستاوردهای خوب تاریخی، به فعالیت های صنفی و مشارکت نمودن در انجمن های صنفی در محیط کار، رغبت نشان نمی دهند؟

زنان کارگر در جلسات مربوط به مسایل حقوق صنفی و رفاهی مربوط خودشان کمتر شرکت می کنند یا اگر گاهی اوقات هم شرکت کنند فعال برخورد نمی کنند. یک نوعی از دلسردی و رفتار انفعالی در زنان کارگر و برخورد شان نسبت به مشارکت در امورات صنفی و رفاهی به چشم می خورد. آمد و شد زنان کارگر در همه ی سی سال گذشته به «خانه کارگر» هم بسیار کم رمق بوده است.

در تشکل های مستقل کارگری هم خیلی این حضور ناچیز است. یک نمونه اش، زحمات دلسوزانه آقای منصور اسانلو و همکارانش در چند سال پیش در سندیکای کارگران شرکت واحد برای گسترش فرهنگ حضور زنان در انجمن های صنفی گوناگون، بود که دیدید آخرش بی نتیجه ماند.

بعضی از دوستان فعالیت های اخیر صنف زحمتکش پرستاران را به رخ من کشیده اند و ایرادات مرا زیر سوال برده اند. از سوی این دوستان به ناامیدی متهم شده ام. ولی باید به این دوستان گفته شود که اولا صنف پرستاران با صنوف دیگر فرق می کند و یک حالت خاصی دارد. در این صنف که از صنوف مشمول قانون مشاغل سخت و زیان آور است تعداد شاغلین زن به نسبت مشاغل و حرف دیگر، نسبتا بالا است. دوما چه آماری الان وجود دارد که بتواند به ما ثابت نماید که در مبارزات اخیرشان، فعالیت زنان پرستار از پرستاران مرد خیلی بیشتر بوده؟ از خود جناب آقای مهدی محرری که رییس انجمن پرستاری هستند بگیرید تا دهها نفر از پرستاران مرد که من نبایست اسم آنها را در این جا ذکر کنم، برای مطرح شدن لایحه کم کردن ساعات کاری پرستاران در صحن علنی مجلس شورای اسلامی خیلی زحمت کشیدند و فعالیت و سازماندهی کردند. سوما با یک گل که بهار نمی شود. اگر در صنف پرستاران، زنان شاغل این صنف برای تامین خواست های رفاهی شان تلاش نموده اند ـ که واقعا دست شان درد نکند و جا دارد از آنها قدردانی بشود ـ ولی این دلیل نمی شود که در همه صنوف، این وضع امیدوار کننده برقرار باشد.

صورت مسئله واقعا چه می تواند باشد؟

واقعیت این است که حضور زن کارگر در تمام طول تاریخ جنبش سندیکایی ایران، نسبت به همکار مرد خود، خیلی خیلی کم رنگ بوده و در سالهای اخیر حتی کمتر هم شده است. این موضوع فقط به ایران خلاصه نمی ماند چونکه در سراسر دنیا، پایین تر بودن میزان حضور زنان کارگر نسبت به مردان کارگر در اتحادیه های کارگری، وجود دارد. اما واقعا چرا چنین است؟ مگر زن کارگر با سایر کارگران مرد، همتراز نیست؟ یا منافع مشترک ندارد؟ اگر دستاوردی از مبارزات صنفی به دست آمده، آیا واقعا به زن کارگر سهمی نرسیده است؟

زنان فعال طبقه متوسط خیلی سریع انجمن های خاص خودشان را تشکیل می دهند و یا به انجمن های موجود جذب می شوند و به صورت جمعی و گروهی برای کسب حقوق شان فعالیت می کنند ولی زنان طبقه کارگر برعکس عمل می کنند و از انجمن های کارگری و سازمانیابی در صنف خودشان معمولا دوری می کنند. دوری کردن از مبارزات صنفی با آوردن هر بهانه ای هم که باشد ولی رفتاری به قول معروف محافظه کارانه است. شما خودتان ببینید و قضاوت کنید که چطور این محافظه کاری و تمکین، ضایعات بسیار زیادی بر زندگی فرد به فرد زنان کارگر وارد نموده است.
زنان کارگر در کارخانجات بزرگ و متوسط، علاوه بر خواست های مشترک صنفی با کارگران مرد، یک سری خواست های مخصوص به خودشان (مخصوص به زنان) هم دارند بنابراین، مطالبات زنان کارگر خیلی بیشتر از مردان همکار آنها است. این جا است که باز هم با یک مانع بزرگی به نام محافظه کاری و ترس و روحیه تمکین پذیری زنان کارگر برخورد می کنیم. و در نظرمان این علامت سوال به وجود می آید که دلیل این همه محافظه کاری واقعا چه می تواند باشد؟

زنان کارگر واقعا با چه توجیه راضی کننده ای نسبت به کارهای جمعی برای گرفتن حق و حقوق شان دلسردی نشان می دهند و از ما دوری می کنند؟ طبیعی است که حق، گرفتنی است و نه دادنی. ما نمی گوئیم و انتظار هم نداریم که بلند شوند بروند بغل دست کارگران نیشکر هفت تپه و کنار آنها مبارزه کنند ولی لااقل انتظار هست که در همین محیط کاری خودشان یک تلاشی بکنند. باور کنید که هیچ مقام و مسئولی داوطلب نمی شود که حق و حقوق ما زنان را دو دستی توی سینی نقره ای بگذارد و به ما صدقه بدهد. تا کی می توان پشت صحنه ماند و خود را از انظار قایم کرد؟ تا کی باید به غیبت کردن و نق زدن وقت بگذرانیم، و چشم بدست آقایون مسئولین داشته باشیم؟

این جا فقط و فقط خود زنان کارگر هستند که باید آستین بالا بزنند و برای حضور خودشان و گرفتن خواست های رفاهی، ترس و محافظه کاری را دور بریزند و وارد صحنه بشوند. تا وقتی زنان کارگر کنار دست هم ننشینند و با یکرنگی و اتحاد برای گرفتن حق و حقوق مسلم خود در تشکل های صنفی و مستقل، کوشش نکنند وضع معیشتی شان از این هم که هست بدتر خواهد شد. «کس نخارد پشت من / جز ناخن انگشت من.»

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours