مدرسه فمینیستی: در هفته های جاری ناظر بهم پیوستن گروهها و گرایشها در جنبش زنان بودیم که پیوستگی فوق، در قالب «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات زنان در انتخابات» اعلام موجودیت نمود. طرح مطالبات صنفی و معیشتی در قالب گفتمان مطالبه محور، بعد از اینکه محمود احمدی نژاد به قدرت رسید بوسیله جنبش زنان، تقریبا به گفتمان اصلی در سپهر جامعه تبدیل شد. این در حالی بود که این گفتمان جدیدالولاده باعث نزدیکی خیلی زیاد دستجات سیاسی با جنبش های مدنی هم بود. مشکلات سخت معیشت اقشار جامعه ایران و بدتر شدن امور اقتصادی مردم حتی پیش از به قدرت رسیدن دولت احمدی نژاد، سرلوحه حرکتهای گروههای صنفی معلمان بود. چنین مصداقهایی در دوره دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی بوجود آمد چون که این مطالبات معیشتی و صنفی بوسیله طبقه معلمان، زنان و کارگران و پرستاران و کلا طبقات حقوق بگیر ایران چندین بار در تجمعات و متینگ ها شعار داده شد. کانون صنفی معلمان چندین بار مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرد و از مجلس و رییس جمهور مطالبات صنف معلم را درخواست کرد ولی مورد توجه مسئولین و احزاب اصلاح طلب قرار نگرفت.
در آن زمانی که مطالبات اقتصادی و حقوقی اقشار محروم و پایین دست جامعه خاصه معلمان به اشکال گوناگون در جلوی مجلس یا در مکانهای دیگر تهران و کلیه استانهای کشور شعار داده می شد یادمان نرفته که چطور افراد و احزاب سیاسی و جناحهای اصلاح طلب، حرکات معترضانه معلمان را با بی اعتنایی نگاه می کردند و تلویحا محکوم هم می کردند. دلیل شان هم این بود که توسعه سیاسی نسبت به مسایل صنفی و معیشت مردم، افضلیت و ارجحیت دارد. بی اعتنایی این احزاب نسبت به مطالبات معیشتی و حقوقی اقشار محذوف و پامال شده ی جامعه، بواقع یکی از علل بی توفیقی این اقشار در دستیابی به مطالبات شان بود.
جای شکرش باقیست که گذشت زمان و دیدن حوادث دلخراش در چهارسال گذشته عبرت آموز بود و کم کم بعضی از افراد و احزاب سیاسی را از خواب غفلت بیدار کرد. آنها متوجه اشتباه فجیع خود گردیدند و درک کردند که مطالبات معیشتی و حقوقی و صنفی مردم نبایست دستکم گرفته می شد چون که این مطالبات، بواقع «اصل» قضایا است.
بعد از بیداری از خوابهای زمستانی شان، بعضی از دستجات سیاسی آمدند و مطالبات خود و سایر اقشار خلق را لیست کردند و در بیانیه هایشان به سمع و نظر مردم رسانیدند. با این بیداری و کار و کوشش های مفیدی که انجام داده و می دهند تا بلکه گذشته را جبران نمایند ولی هنوز که هنوز است اقشار محروم کشور که مطالباتشان در واقعیت زندگی شان قرار دارد به این افراد و احزاب، اعتماد لازمه را ندارند به همین علت است که توده مردم به فراخوانهای شان بسیج نمی شوند. علت العلل بی اعتمادی آن است که احزاب و دستجات فوق، از طرز حرکات و تصمیمات گذشته شان با شفافیت انتقاد نمی کنند و توضیح هم نمی دهند به مردم که بواقع چه علتی داشت که در زمان خاتمی، توسعه سیاسی را افضل بر مشکلات معیشتی و نان و آب سفره مردم می دانسته اند؟
اگر که آنها برای افکار عمومی مردم توضیح می دادند که بنا به چه عللی به این شعار مطالبه محوری که شعار اصلی معلمان و زنان و اقشار حقوق بگیر است پیوسته اند شاید که اعتماد عمومی را برای خودشان می خریدند و جایگاه متناسب خود را مثل قبل از این حوادث برای خود ایجاد می نمودند.
این تنها یک تذکر ضروری و مشفقانه بود به این دوستان و به هیچ وجه مخالفت با این رویکرد مطالبه محوری شان نیست زیرا که به نظر من باید از این حرکت جدید احزاب و دستجات سیاسی با خوشبینی و خیلی دوستانه، استقبال نمود.
+ There are no comments
Add yours