احمد بهزادی: شبکههای اجتماعی به مجموعهای از انجمنها ، نهادها و سازمانهای غیردولتی گفته میشود که در جوامع مدرن به شکل حلقههای واسط میان دولتها و مردم نقش آفرینی میکنند
و دارای کارکردهای اجتماعی هستند. در واقع آنچه شبکههای اجتماعی به آن میپردازند ، توجه به ارتباطات و مناسبات افقی با یکدیگر و بسط حوزههای ارتباطی با حاکمیت و مردم میباشد.در این راستا زنان نیزبا توجه به شرایط و تحولات دنیای مدرن، به یکی از نقش آفرینان اصلی این حوزه مبدل شده اند ، به طوری که تغییر نقش آنها از حوزه روابط خویشاوندی به حوزه روابط قراردادی و خروج از انفعال یا تماشاگربودن ، به عرصه بازیگری باعث افزایش مشارکت زنان در جامعه مدنی شده است. در این خصوص با سعید مدنی پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت و گویی را انجام داده ایم که در زیر میخوانید.
· با توجه به شرایط امروز جامعه ایران نقش زنان در شبکههای اجتماعی تا چه حد حائز اهمیت است؟
شبکههای اجتماعی در هر جامعه ای، کارکرد مشخص دارند که این کارکردها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد یکی کارکردهای عمومی است به این معنا که شبکهها در کل روابط درون یک جامعه به دنبال آن هستند که خواستهایی را دنبال کرده و اقداماتی را صورت دهند که عمدتا متمرکز بر مطالبات عمومی جامعه است. اما همچون دیگر حوزههای مسائل اجتماعی، شبکهها نیز رویکردهای متفاوتی دارند به این معنا که بخشی از مطالبات آنها به ساختار روابط اجتماعی مبتنی بر جنسیت وبه طور مشخصتر تبعیض جنسیتی مربوط میشود. در واقع شبکهها بسته به اینکه در چه چارچوب و گفتمانی حرکت کنند، ممکن است در مواردی رویکردهای عمومی و در موارد دیگر رویکردهای خاص مثلا در حوزه مسایل زنان ،حقوق بشر ، جوانان داشته باشند.بدیهی است که نقش زنان در شبکههای فعال در حوزههای کاملا خاص و مرتبط با زنان بیشتر و در حوزههای عمومیتر محدودتر است. البته این به معنای کاهش اهمیت نقش زنان در شبکههای با رویکردهای عام و فراگیر نیست. لااقل میتوان چنین جمع بندی کرد که از یک سو زنان در شبکههایی اجتماعی یک کارکرد و نقش عام دارند و در کنار مردان به این وظایف میپردازند و از سوی دیگر گروه خاصی از زنان نیز با حساسیتهای ویژهای مسایل زنان را دنبال میکنند و در درون شبکههایی به دنبال اهداف خاص برای بهبود وضعیت جامعه زنان هستند . این دو کارکرد در تعارض با هم نیستند و حتی به نظر بنده کارکرد خاص ذیل کارکرد و نقش عام زنان قرار دارد . درست به همین دلیل خرده جنبش زنان ذیل جنبشهای اعتراضی عام مثل جنبش برای تغییر قرار میگیرد.
· این مساله بستگی به دوران خاصی هم دارد؟چون مثلا در جامعه مدرن شکل شبکههای اجتماعی تغییر کرده اند و از عرصه خانوادگی بیرون آمده و به عرصههای عمومیتر وارد میشود.
بله، همین طور است. در واقع شبکههای اجتماعی در جوامعی مثل ایران که جامعهای در حال گذار است، هم میتواند اشکال سنتی داشته باشد و هم اشکال مدرن . به همین دلیل در تمام نهادهای اجتماعی میتوان سراغی از این نوع شبکهها گرفت یعنی از شبکهها در نهادهای سنتی فامیلی و خانوادگی گرفته تا شبکهها در نهادهای مدرنتر همکاران و انجمنها و سازمانهای سیاسی و اجتماعی. در واقع در جوامعی مثل ایران قدرت بالقوه و وزن شبکهها در حوزههای مختلف بسیار زیاد است. به دلیل اینکه شبکههای سنتی گذشته، حذف نشده و از بین نرفته اند و همچنان کارکرد قوی دارند، شبکههای درون آنها نیز به همان میزان تحرک دارند و از سوی دیگر چون نهادهای مدرن نیز در آن تشکیل شده در نتیجه شبکههایی با مضامین جدید نیز به وجود آمده و پیوندهای بین هستههای درون شبکهها شکل گرفته اند . بنابراین اشکال مختلفی از فعالیت شبکهها را میتوان در جامعهای مثل ایران مشاهده کرد.
· فکر نمیکنید با توجه به اینکه زنان در تحولات امروز ایران، حضوری پررنگ دارند، زنان از شبکههای سنتی و فامیلی فاصله گرفته و بیشتر میخواهند که در شبکههای مدنی وارد شوند؟
یکی از ویژگیهای جنبشهای اجتماعی جدید این است که فرایند تحول در جامعه را سرعت میبخشد و این بدان معناست که شبکههای اجتماعی نیز در بستر یک جنبش اجتماعی به سرعت دگرگون شده، تغییر کرده ، حوزهها و حساسیت هایشان تفاوت پیدا کرده، شبکههای قدیمیتر به تدریج ضعیف شده و شبکههای مدرنتر قدرت پیدا میکنند. در این میان طبیعی است که کارکرد و نقش زنان در شبکهها نیز دچار تغییر میشود بنابراین اگر تا پیش از وقوع جنبش اجتماعی جدید، سهم زنان در نهادهای سنتی بیشتر از نهادهای مدرن بوده است، با وقوع جنبش اجتماعی عدم تعادلی به سوی نهادهای مدرنتر ایجاد میشود و به همین نسبت نیز شبکههای اجتماعی در درون نهادهای مدرن با قدرت بیشتری شکل میگیرد.
· آیا این مساله به ایجاد یک فشار هنجاری در جامعه منجر نمیشود؟
اصطلاح بهتری را که میتوان در این مورد به کاربرد همان تغییرات هنجاری است. یعنی تغییرات ارزشی که در متن جنبش اجتماعی رخ میدهد. خاطر نشان میکنم که یک وجه عمده تحولات اجتماعی، تغییر ارزشهای اجتماعی است. یعنی به دلیل مجموعه تغییرات اجتماعی که قبل از وقوع جنبش صورت میگیرد، ارزشها دگرگون شده و این دگرگونی ارزشها امکان وقوع یک حرکت اجتماعی نوین را فراهم میکند و بستر مناسبی برای آن ایجاد میکند. در همین حال خود تحولات اجتماعی نیز دائما در حال تعامل با فضای اجتماعی است و به همین دلیل نیز ارزش ها، هنجارها ، فرهنگ و در نهایت هویت خاص خود را به وجود میآورد. مثلا به طور مشخص در طول چهار ماه گذشته که جنبش سبز تحرک داشته و پویا بوده است، در واقع هویت جدیدی شکل گرفته و بسیاری از ارزشهای پیشین را پشت سر گذاشته است و این بدان معناست که اگر جنبش اجتماعی از قوت و قدرت و توان کافی برخوردار باشد، به سرعت میتواند تغییرات ارزشی ایجاد کند و این تغییرات ارزشی در واقع صف بندیهای اجتماعی را به سرعت دگرگون میکند. یکی از این صف بندیهای اجتماعی نیز کلیشههای جنسیتی است که به سرعت دستخوش تغییر میشود. اما نکته مهم این است که تغییرات ایجاد شده در دل یک جنبش اجتماعی به سرعت در درون جامعه هضم شود. در حقیقت جنبش اجتماعی مثل یک قابلهای عمل میکند که زایمان را برای جامعه آسانتر میکند. به همین علت زمانی که در متن یک جنبش اجتماعی تغییرات ارزشی به وجود میآید، خیلی سریعتر توسط جامعه پذیرفته شده و همسانی با آن صورت میگیرد و در بازتولید ارزشهای کل جامعه نقش پیدا میکند.اصلا به همین دلیل معتقدم جنبش بستر مساعدی را برای خرده جنبشها از جمله جنبش زنان فراهم میکند و فعالان این حرکت نباید در موضع مقابله یا حتی رقابت با این جنبش فراگیر قرار گیرند بلکه برعکس باید موید، همراه و همدل آن باشند. این تاکید از آنجا ضرورت پیدا میکند که اخیرا برخی تحلیلهای بی پایه تلاش دارند فعالان خرده جنبشها را دعوت به کناره گیری از جنبش سبز و پیش بردن حرکتهایی در عرض و گاه در برابر آن نمایند.
· شما فکر میکنید با توجه به تحولات اخیر ایران، شرایط جدید برای ایجاد یک همبستگی نظام یافته مدرن برای زنان پدید آمده و به نوعی بازتولید اجتماعی شده است؟
بحثی در مورد جنبشهای اجتماعی مطرح است و آن نسبت بین خرده جنبشها و یک جنبش اجتماعی است. یعنی بررسی اینکه اگر یک جنبش اعتراضی در متن جامعه وجود دارد که فراگیر و عام است، جنبشهایی که متعلق به گروههای اجتماعی است چه ارتباطی با آن میتوانند برقرار کنند؟ تقریبا تجارب مختلف نشان داده که خرده جنبشها به تدریج هارمونی و نظم خود را با جنبش اجتماعی اصلی هماهنگ میکنند. به همین دلیل هم اگر کسی معتقد است که تا پیش از آنچه که جنبش نامیده میشود، در ایران خرده جنبشی وجود داشته است به نام جنبش زنان، امروز اتفاقی که افتاده این است که عملا این خرده جنبش زنان، خواستهها و مطالبات خود را در دل این جنبش سبز بیان، تفسیر و پیگیری کرده است. به همین دلیل هم نسبت بین خرده جنبشها و جنبش اجتماعی اعتراضی مثل نسبت بین سرمایه اجتماعی درون گروهی و سرمایه اجتماعی پیوندی در کل جامعه است. در درون خرده جنبشها که معمولا شامل جنبشهایی میشود که خواستهها و مطالبات جنسیتی، قومی و مذهبی و صنفی را دنبال میکنند معمولا میزانی از اعتماد وجود دارد که حاصل آن سرمایه اجتماعی درون خرده جنبش میشود و به تدریج اعتمادی که بین خرده جنبشها (از خرده جنبشهای زنان تا کارگری) به وجود میآید سرمایه اجتماعی ارتباطی را تقویت میکند که مثل روغن تعاملات بین فعالان اجتماعی در حوزههای مختلف را تسهیل میکند . اما کار به اینجا ختم نمیشود و این ارتباطات بین انجمنها و خرده جنبشها و سرمایه اجتماعی ارتباطی حاصل از آن به سرمایه اجتماعی کل جنبش فراگیر پیوند میخورد که قدرت زیادی را در عرصه عمومی باز تولید کرده و فرایند تحول جنبش برای تغییر را بسیار سرعت میبخشد. بنابراین دامنه و عمق ارتباطات درون خرده جنبشها نیز گسترش یافته و در نهایت میزان اثر بخشی و کارآیی را در همه حوزهها افزایش میدهد.البته در این میان نباید فراموش کرد که خرده جنبشها و خصوصا جنبش زنان نیز از تاثیرات جنبش اعتراضی عمومی در امان خواهند بود . برعکس جنبشهای اجتماعی جدید مثل یک موجود زنده هم اثر پذیرند و هم اثر گذار. این موضوع اختصاص به ایران ندارد . درست به همین دلیل جنبشهای فمینیستی دایره حساسیتها و توجهاتشان را گسترش دادند .
کلمن معتقد است که «افراد برای منافع شخصی خود وارد جریانی میشوند اما در نهایت این اقدام به همکاری باعث شکل گرفتن سرمایه اجتماعی میشود.» با در نظر گرفتن این مطلب میتوان گفت که ورود زنان به عرصههایی که تا حدودی ناخواسته بوده، به صورت خودجوش شکل گرفته و همکاری و الزامی را میان کنشگران ایجاد کرده و در قالب جنبش اجتماعی امروز شکل داده است؟
این مطلب درست است. یعنی در واقع فاصله بین دیگرخواهی و خودخواهی در خرده جنبشها تا حدی تعدیل میشود یعنی خودخواهی تبدیل به دگرخواهی میشود اما این دیگران شامل افرادی است که درون خرده جنبش حضور دارند و بعد از آن دگرخواهی وسیع و وسیعتر میشود تا به حدی که نوعی همگرایی عمومی در کل جامعه شکل میگیرد. پس در دل این دگرخواهی، امکان شکلگیری هنجارهای مشترک به وجود میآید و این بدان معناست که از این پس منافعی عمومی به وجود میآید که حاکم بر منافع فردی و گروهی و جنسیتی میباشد و در این زمان “دین مدنی” شکل میگیرد که دورکیم به آن اشاره داشته است. یعنی ارزشهای مشترک و فراگیری که جدید هستند زبان مشترکی را بین تمام فعالان جنبش اجتماعی فراگیر ایجاد میکنند.بنابراین پس از طی شدن چنین فرایندی دایره محدود فعالان اجتماعی در خرده جنبشها بسیار وسیعتر میشود وبه قول مائو هزاران گل میشکفد.
برخی از جامعه شناسان از جمله آلن تورن در تعریف جنبش اجتماعی بر بعد معناسازی و تفسیری آن تاکید دارد و جنبشهای اجتماعی را به عنوان «تعاملات دارای سمتگیری هنجاری» میان طرفین متخاصم میبیند. براین اساس جنبشهای اجتماعی در فرآیند شکل گیری و تحول خود هویتهای جدید را ایجاد میکنند .به این ترتیب از دیدگاه تورن جنبشهای اجتماعی «توان تولید تجربهای تاریخی از طریق الگوهای فرهنگی یعنی تعریفی جدید از طبیعت و انسان»؛ را به دست میآورند و جوامع به تدریج به سمتی پیش میبرند که خود را بر اساس کنش خود جامعه تعریف میکنند و نه تابعیت از یک قانون یا سامان متعالی. در این مسیر شکل گیری هویت جمعی بی شک نوعی تاثیر پذیری و تاثیر گذاری متقابل همه گروههای اجتماعی از جمله زنان را درگیر میکند .
· ارتباط با حاکمیت چگونه است یعنی میتواند قدرت چانه زنی بیشتری را با حاکمیت پیدا کنند؟
برخی قرار گرفتن خرده جنبشها در ذیل یک جنبش اعتراضی را مبتنی بر اصل بقا میدانند .یعنی به این ترتیب فعالان خرده جنبش ها، از امنیت نسبی ،قدرت مقاومت بیشتر و توانایی برای پی گیری موثرتر برخوردار میشوند و موانع دستیابی به نتایج بیشتر را در سایه قدرت بیشتر از طریق همدلی و همسویی عمومی پیدا میکنند . بنابراین به این اعتبار خرده جنبشها وارد این جریان میشوند و به تدریج قدرت در جامعه مدنی با پیوندهای میان خرده جبنشها بیشتر و بیشتر میشود و با قدرت گرفتن جامعه مدنی، قدرت چانه زنی ، مذاکره آن بیشتر و آینده نیز امیدوار کنندهتر میشود.
· تصور میکنید تحولات اخیر که مثلا با انتخاب چند وزیر زن در کابینه دولت صورت گرفته میتواند ناشی از فراگیری همین جریان شکل گرفته باشد؟
ببینید این جریان دارای دو وجه است یک وجه مثبت آن این است که زمانی که دولت اصرار بر داشتن وزیر زن دارد یعنی پیامهایی را از درون جامعه شنیده است و تایید میکند که مطالبهای به نام مطالبه حقوق برابر وجود دارد و از این جهت میتوان خرسند بود که صدای جامعه مدنی به حدی بلند بوده که به گوش کم شنوا و سنگین ساختار سیاسی نیز رسیده است. این وجه مثبت قضیه است اما از سوی دیگر ارزیابی منفی نیز وجود دارد و آن اینکه این وضعیت درست مثل پدر و مادری است که فرزندشان دارای مشکلات عدیده جسمی بوده، در معرض موت قرار دارد و فریادهای بلندی از درد سر میدهد و در این هنگام والدین آب نباتی را در دهان او قرار میدهند تا خفه شود . در واقع این نوع پاسخها به مطالبات جدی جامعه در نهایت ناشی از عدم تامین خواستها است یا امکان دارد انحراف باشد.
· عدهای نیز معتقدند انتخابهایی به این شکل شاید در راستای احقاق حقوق زنان بازدارنده نیز باشد و چه بسا حضور مردان در این زمینه مثمرثمرتر است؟
این قضیه کاملا درست است. در واقع نوع نگرش اهمیت دارد، ممکن است که 20 وزیر دولت نیز از میان زنان انتخاب شود اما وزیران زنی انتخاب شوند که خود محصول اندیشه و تفکر مرد سالارانه عهد عتیق باشند و رویکرد کاملا تبعیض آمیز جنسیتی داشته باشند و نه اصلا در پی تامین حقوق مردان باشند تا حقوق زنان ، بدیهی است این گروه زنان خود موضوع و سوژه هدف جنبش علیه تبعیض هستند. بنابراین اصل مساله این است که آیا تغییر نگرشی ایجاد شده یا نه؟ اما به طور کلی جنبش اجتماعی پاسخی است به یک بحران اجتماعی و معنای بحران اجتماعی آن است که جامعه مطالبات، خواستهها و مشکلاتی را دارد که این مشکلات در دل ساختار و رویکردهای موجود قابل حل نیست و جامعه به یک تغییر ساخت و نگرش نیازمند است. حال اگر حاکمیتی بخواهد بدون توجه به تغییر ساختار تصور کند که آنچه شنیده میشود یک نق یا گلایه سیاسی اجتماعی یا شعاری بدون پشتوانه است، یعنی هنوز درک نکرده که در متن یک مشکل قرار دارد. در واقع مثل فردی که درون جنگل است موفق به دیدن جنگل نمیشود و به همین دلیل نیز قادر به پاسخگویی مناسب نمیباشد . هر چند در بسیاری از مواقع نیز منافع او اجازه نمیدهد که پاسخ در خوری به مسئله موجود بدهد اما در نتیجه به پاسخ حداقلی در گرایش و خواست موجود اکتفا میکند در چنین شرایطی میتوان گفت که پاسخ داده شده فاقد ارزش است. در مورد معرفی وزیران زنی که اتفاقا رویکرد مردسالارانهای دارند میتوان گفت که دولت صدا را شنیده اما معنای آن را بهطور کامل ادا است.
· میتوان این گونه نتیجه گرفت که جنبش قدیم زنان بیشتر در راستای احیای سنت شکل گرفته بود و چیزی که امروز اتفاق افتاده برای حرکت به سوی شکل گیری مدرنیته ایرانی است؟
در انقلاب 57 شما علایقی از تمایل به سوی مدرن شدن نیز میدیدید از جمله این که زن میتواند در فعالیتهای اجتماعی حضور داشته باشد که خود به نوعی حرکت به سوی مدرنیته است. هر چند مشارکت شغلی و حرفهای در آن دوران کم شد و بعد در دوره اصلاحات تاحدی افزایش یافت ولی همچنان نرخ مشارکت زنان در وضعیت مورد قبولی نیست، اما آنچه که مدنظر من است در واقع مشارکت و ماهیت مشارکت درون جنبش است. یعنی در حقیقت چون جنبشهای اجتماعی قدیم و جدید به خودی خود تفاوتی ماهوی دارند، نقش زنان نیز درون این دو نوع جنبش تفاوت میکند و میتوان گفت که این شکل از مشارکت در عین حال که پیوندی با سنت و گذشته دارد اما رویکرد آن رو به جلو و مدرن است یعنی این که خواستها و تمایلاتی که دنبال میکند، تمایلاتی نیست که تنها وضعیت عمومی جامعه را بهبود دهد بلکه در وضعیت زنان نیز به طور قطع تاثیرگذار خواهد بود. تاکید جنبش جدید بر برابری حقوق یا تصریح بر تامین حقوق مطرح شده در فصل 3 قانون اساسی که میتواند در کاهش تبعیض جنسیتی جامعه نیز اثرگذار باشد شواهد این مدعا است. ضمن اینکه جنبشهای اجتماعی جدید هویتی عام و فراگیر و کثرت گرا دارد و لذا حضور زنان در این جنبشها با هویت مستقل صورت میگیرد نه ذیل هویت مردانه .شما حضور خانم زهرا رهنورد را مستقل از حضور مهندس موسوی احساس میکنید ، این پدیده را در بازداشت شدگان ، شهدا و فعالان جنبش میتوان مشاهده کرد .
· درانقلاب 57 ما شاهد شکل گیری جنبش اجتماعی بودیم که به نوعی زنان نیز در آن موثر بودند. امروز هم زنان به گونهای دیگر در جنبشهای اجتماعی و شبکهها فعالند، تفاوت این دو جنبش چیست؟
جنبشهای اجتماعی،به دو نوع قدیم و جدید تقسیم میشوند . جنبشهای اجتماعی قدیم، جنبشهایی اعتراضی بودند با ویژگیهایی خاص خود . ساختار سازمانی شان تا حد زیاد هرمی بود و نگاهشان به مسایل نیز متفاوت. مثلا به طور مشخص وجه احساسی و هیجانی آنها به بخش منطقی و عقلانی اشان غالب بود.جنبش اجتماعی جدید در واقع برآیند و حاصل روابط تولید در جوامع جدید بوده و به نوعی محصول جوامع جدید هستند. به این معنا که جامعه جدید خصایصی دارد که امکان بازتولید جنبشهای جدید را دارد که یک وجه آن به لحاظ ساختاری همان ساختار شبکه افقی است که وجهی غالب را دارد . به علاوه مهم ترین ویژگی آن این است که مبتنی بر عقلانیت و خرد جمعی است یعنی شبکه روابط افقی به آن اجازه تبادل نظر وفکر و بحث میدهد و بیشتر از آنکه متکی به یک رهبری باشد، متکی به یک خرد جمعی است که تا حدودی توسط فرد یا افرادی مدیریت میشود نه رهبری. یعنی بر خلاف جنبشهای قدیم به نوعی مدیریت جایگزین رهبری شده است . کسانی که در راس جنبشهای جدید قرار میگیرند، سعی میکنند که با بدنه جنبش تعامل داشته باشند . زنان در جنبشهای اجتماعی قدیم حامی جنبش و اهداف آن بودند اما میزان اثر گذاری آنها بر اهداف جنبش محدود و نزدیک به صفر بود . زنان در جنبشهای اجتماعی قدیم از جمله انقلاب 57، لشگری بودند در اختیار مردان و به عنوان عنصری برای تحقق اهداف جنبش اجتماعی. در مقابل در دوران جدید به ویژه در جنبش فعلی ،زنان نقش فعالی هم در ایده پردازی و هم در تبیین و طرح مطالبات و خواسته هایشان دارند . از این رو اگر در گذشته زنان بیشتر نقشی رمانتیک و احساساتی و هیجانی داشتند این بار نقشی مبتنی بر عقلانیت و خرد دارند.
· در شکل گیری یک جنبش چه عواملی نقش دارند؟
دو دیدگاه در مورد جنبش اجتماعی ایران وجود دارد. یک دیدگاه اینکه این جنبش، جنبشی برون زا بوده است یعنی عواملی در بیرون از کشور وجود د اشته اند تا چنین جنبشی را بسازند و به اهداف خود از این طریق برسند. رویکرد دیگر این است که جنبش ایران، جنبشی درون زاست یعنی زائیده و حاصل تحولاتی است که در درون جامعه ایران از مدتها پیش شکل گرفته در واقع کیفیتی است که حاصل تغییرات کمی گسترده پیش از آن است .. شواهد بسیاری در رد نظر اول و تایید نظر دوم وجود دارد. . رفتار ایرانیان در طول سه دهه اخیر بسیار تغییر کرده و اگر چه در ظاهر کمتر دیده میشد ولی در لایههای درونی و زیر پوست جامعه تغییرات مهمی رخ داده است. در واقع جامعهای استعداد جنبش اجتماعی جدید را دارد که بتواند بر پایه عقلانیت و خرد جمعی حرکت کند . جامعه ایران سه دهه برای پوست اندازی فرصت داشت تا نگاهش را نسبت به نهادهای قدرت و سیاست تغییر دهد، این فرآیند به تدریج صورت گرفته و حاصل آن جنبش اجتماعی امروز است.این عامل همه حوزهها از جمله مسایل مربوط به زنان را دستخوش تغییر کرده و میکند . هنوز شناخت دامنه گسترده تاثیرات جنبش اجتماعی مردم ایران دشوار است.
منبع : روزنامه ارمان
+ There are no comments
Add yours