گویا: با پایمال شدن حقوق مدنی اولیه انسان ها از جمله آزادی بیان، عدالت اجتماعی، حقوق مربوط به خانواده و … در کشورهای درحال توسعه از جمله ایران مشکلات متعدد و گسترده ای در این کشورها به وجود آمده و فعالان اجتماعی به عنوان دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان در این کشورها فعالیت دارند. کیفیت و نحوه اثرگذاری حضور این افراد در جوامع اهمیت زیادی برای آینده این کشورها دارد. این زنان و مردان را می توان در سه گروه درنظر گرفت:
۱. دسته ای از این فعالان اجتماعی فعالیتی جز در این حوزه ندارند و در این مورد هم فقط به عضو شدن در انجمن ها و کمیته های گوناگون و انتشار اعلامیه و کارهایی از این قبیل مشغول اند.
۲. دسته دیگری از این افراد با عنوان اعضاء نهادهای اجتماعی علاوه بر کارهای گروه اول دست به اقدامات گوناگون از جمله گرفتن امضا از مردم و کمپین و … می پردازند.
۳. دسته سوم از این افراد که تعدادشان بسیار کمتر از گروه اول و دوم است به جای صرفا محدود کردن فعالیتشان به حوزه حقوق بشر و زنان به فعالیت در حوزه های گوناگون و متنوع اشتغال دارند.
این پرسش مطرح است که چگونه می توان در زمینه حقوق بشر و زنان موفق و تاثیرگذار بود؟ آیا صرفا فعالیت در همین دو حوزه برای اثر گذاشتن در فکر مردم کشورهای جهان سوم و نیز کشورهای توسعه یافته کافی است؟ اگر کافی نیست چه راهکارهایی باید به آن اضافه کرد تا هدف یک فعال اجتماعی از صرف وقت و انرژی برای احقاق حقوق مردم و نیز در حالت خاص احقاق حقوق زنان میسّر شود؟
پاسخ من به این پرسش ها به نوع فعالیت سه گروه یاد شده از فعالان اجتماعی مربوط است. با توجه به این که هر چقدر افراد از توانایی هایشان در عرصه های گوناگون بیشتر بهره برند می توانند در عرصه های مختلف موفق تر عمل کنند فعالان حقوق بشر و حقوق زنان نیز از این مورد مستثنی نیستند. این یک واقعیت است که صرفا حرف زدن و کار خاصی صورت ندادن در طی این سال ها نتوانسته تاثیر مثبتی در روند احقاق حقوق مردم و در حالت خاص حقوق زنان در کشورهای جهان سوم داشته باشد. علت این مورد این است که متاسفانه فعالان اجتماعی که بیشترشان از دو گروه اول و دوم هستند فعالیت خاصی به جز همین کارهای ابتدایی و بی تاثیر در زندگی شان ندارند بنابراین طبیعی است که مردم و دولت ها به این افراد اهمیت چندانی نمی دهند و سخنانشان بر آنها اثر محسوسی ندارد. وقتی یک زن یا مرد فعال اجتماعی هنوز نمی داند که محدود کردن نقش او در جامعه به امضاء گرفتن از مردم و عضویت در کمپین ها و … تاثیر منفی در فعالیت او در این عرصه دارد چگونه می تواند انتظار داشته باشد که فعالیتش در ذهن مردم اثر عمیق و ماندگار بگذارد؟ من معتقدم آینده حقوق بشر در دست کسانی که خودشان را محدود به این نوع فعالیت در اجتماع کرده اند نیست چون این افراد هنوز نتوانسته اند زندگی متعادلی برای خودشان درست کنند و با محدود کردن خودشان در فعالیت های حاشیه ای نقش چندانی نیز در اجتماع ندارند. زنان و مردانی در احقاق حقوق بشر و حقوق زنان موفق ترند که علاوه بر این زمینه ها در حوزه های گوناگون علمی، فلسفی، ادبی، هنری و … فعالیت گسترده داشته باشند.
این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که گستردگی فعالیت و تلاش در عرصه های گوناگون و تنوع خلاقیت و باروری استعدادها نقش اساسی در مفید بودن افراد در جوامع دارد و مسلّما کسانی که از همه توانایی هایشان برای رساندن محصولات فکری و ذهنی خود به مردم کشورهای مختلف و نه صرفا هم وطنانشان استفاده می کنند در فعالیت در عرصه حقوق بشر و جنبش زنان نیز موثرتر و مفیدترند. متفاوت بودن فعالان اجتماعی در ایجاد شعار جدید برای حقوق بشر و یا حقوق زنان نیست بلکه تفاوت اصلی میان آنان در متفاوت بودن خودشان نسبت به دیگران است. متاسفانه در طی سال های اخیر که فعالیت انجمن ها و کمپین ها و … در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه گسترش یافته فعالان اجتماعی از این نکات غافل مانده اند و به همین دلیل اینان که در چرخش به دور یک دایره بسته افتاده اند نه در این عرصه ها پیشروی قابل ملاحظه ای داشته اند و نه تاثیر چندانی در ذهن مردم کشورها گذاشته اند.
حلقه گمشده موفقیت فعالان اجتماعی چه در عرصه حقوق بشر و چه در عرصه حقوق زنان استفاده از توانایی ها در عرصه های دیگر است. با پیوند این حلقه گمشده به سایر فعالیت های فعالان اجتماعی روند اثرگذاری در جوامع تغییر بارز خواهد کرد و در این صورت مردم خواهند دید که این افراد می توانند با خارج کردن خود از محدوده فعالیت صرف در این عرصه فایده بیشتری برای آنان داشته باشند.
به امید آن که آینده حقوق بشر و جنبش زنان در کشورهای خاورمیانه از محدود شدن عقاید و باورها به شعارها و تبلیغات موجود در این دو عرصه رهایی یابد و فعالان اجتماعی رویکردی نوین به نحوه زندگی با مردم کشورها بیایند.
+ There are no comments
Add yours