یک چهارم زنان شاغل، کارکنان فنی و تخصصی هستند در حالی که این سهم برای مردان حدود 10درصد است.
این یکی از نتایج گزارشی است که کارشناسان دفتر امور فرهنگ و جوانان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری با بررسی آمارهای مربوط به شاخصهای پیشرفت زنان طی سالهای 1376 تا 1385 به آن رسیدهاند.
این گزارش به بررسی جایگاه زنان در روند توسعهء کشور پرداخته و تحولات شاخصهای حوزهء زنان و چالشهای پیش روی آنها را موردبررسی قرار میدهد.
براساس این گزارش، در برابر هر 100 زن، 106 نفر مرد وجود دارد و طی این دورهء 10 ساله تا سال 1385، میزان ازدواجها 3/61 درصد اما تعداد موارد طلاق 119 درصد رشد یافته است که در نتیجهء آن میزان رشد نسبت ازدواج به طلاق، رشد منفی 26 درصدی داشته است.
این گزارش همچنین نشان میدهد که در سهم درآمدی زنان و مردان رشد قابل توجهی رخ نداده است و در این دورهء 10 ساله، 88 درصد از سهم درآمدی کشور متعلق به مردان بوده است.
در زمینهء سهم دختران از دانشآموزان مقطع پیشدانشگاهی آنچه در این دورهء 10 ساله قابلتوجه به نظر میرسد این است که همواره سهم دختران از دانشآموزان مقطع پیشدانشگاهی بالاتر از پسران بوده است و این سهم با رشد 15 درصدی، از 54 درصد در سال 1376 به 62درصد در سال 1385 رسیده است.
همچنین براساس یافتههای این گزارش، سهم دختران از دانشجویان دانشگاه در این دوره در همهء رشتهها افزایش داشته است به طوری که بیشترین رشد در رشتهء کشاورزی و دامپزشکی به میزان 109 درصد و کمترین رشد نیز مربوط به رشتهء پزشکی با 28 درصد بوده است.
براساس همین گزارش طی این سالها میزان اشتغال مردان چهار درصد رشد داشته در حالی که اشتغال زنان 2/0 درصد کاهش یافته است و با این که بیکاری مردان 28 درصد کاهش داشته، بیکاری زنان 5/1 درصد رشد کرده است.
در همین سالها رشد اشتغال مردان در بخش کشاورزی 45 درصد و این رشد برای زنان 38 درصد بوده است و در حالی که میزان اشتغال در بخش خدمات برای مردان 25 درصد کاهش یافته، حضور زنان در این بخش 22درصد افزایش داشته است.
این تحقیق همچنین نشان میدهد که طی این سالها بیش از یک چهارم زنان شاغل را کارکنان فامیلی بدون مزد تشکیل دادهاند که این رقم در میان مردان کمتر از 10 درصد بوده است.
هفت برابر شدن میزان رشد تعداد سازمانهای غیردولتی زنان از یافتههای دیگر این تحقیق است که بیشترین رشد در این بخش مربوط به سازمانهایی با فعالیت فرهنگی و اجتماعی و به میزان 844 درصد بوده است. همچنین تعداد تعاونیهای زنان نیز در این دوره 200درصد افزایش یافته و به هزار و 868 تعاونی یا سه برابر تعداد تعاونیها در سال 76 رسیده است.
رشد 67 درصدی تعداد زنان ناشر و رشد 300 درصدی زنان اهل قلم نیز از دیگر نتایج این تحقیق است.
در ادامهء این گزارش، چالشهای پیش روی زنان در فرآیند توسعه موردبررسی قرار گرفته است.
یکی از این چالشها افزایش جمعیت زنان طی سالهای آتی است که نشاندهندهء پایینآمدن فرصت ازدواج برای آنها، افزایش تعداد فارغالتحصیلان زن و نیاز بیشتر به امور اجتماعی و زیرساختی مربوط به زنان است که در سطوح کلان کشور باید در این باره تصمیمگیری شود.
از سوی دیگر راس هرم در هر دو گروه جنسی، 15 تا 24 سال است که طی پنج سال آینده این راس به 20 تا 29 سالگی منتقل میشود و این به معنای جمعیت بزرگی از جوانان است که نیازمند امکانات آموزشی، فرصتهای اشتغال و ازدواج هستند.
یکی دیگر از پیشنهادهایی که در این گزارش با توجه به افزایش طلاق مطرح شده، تدوین برنامههای اصلاحی برای پیشگیری از آن است.
در بخش دیگر این تحقیق، رشد 56درصدی فعالیت زنان طی سالهای 1990 تا 2000 در کشورهایی با سطح متوسط توسعه با رشد 29 درصدی این فعالیتها در ایران مقایسه شده که حکایت از فراهم نبودن شرایط و امکانات برای زنان جامعه دارد.
براساس این گزارش، یکی از راهکارهای افزایش مشارکت زنان در جامعه، سرمایهگذاری در فعالیتهای فرهنگسازی است تا با بالا رفتن سطح عمومی فرهنگ در جامعه، فرصتها به صورت عادلانهتر در اختیار زنان قرار گیرد. برای مثال هنوز در جامعه بعضی مردان بنا به مشکلات روزمره و آموزههای نامناسب فرهنگی از ادامهء تحصیل فرزندان دختر خود جلوگیری میکنند.
این تحقیق همچنین یکی از راههای تحقق توانمندسازی زنان و افزایش توان اقتصادی آنها را استفاده از طرحهای مالی کوچک میداند، طرحهایی که با وامهایی کمبهره و کسب و کارهای کوچک با مدیریت زنان به توانمندسازی آنها کمک کند.
این تحقیق همچنین نبود عدالت جنسیتی به دلیل باورهای تعصبآمیز و نهادینهشدن تبعیض علیه زنان در برخی مراکز تصمیمسازی کشور را از مشکلات پیشروی حضور زنان در عرصهء اجتماع میداند.
در پایان، این گزارش تنها راه دستیابی به اهداف یاد شده را مشارکت زنان و ضرورت شکلگیری این امر در اذهان آحاد جامعه عنوان میکند.
+ There are no comments
Add yours