عصر نو (سامناک آقایی) : طی روزهایی اخیر بیست و یکمین همایش سالیانه بنیاد پژوهش های زنان ایرانی در پاریس با شرکت گسترده پژوهشگران اجتماعی و فعلان حقوق زنان از طیف های مختلف برگزار شد.در این همایش سخنرانان مباحث و دیدگاه های مختلف و متنوعی را در مورد حقوق و مبارزات زنان و جایگاه کنونی جنبش زنان در جنبش دمکراسی خواهی و همراهی و همصدایی با جنبش سبز در داخل کشور ارئه دادند. در پیوند با این مسئله با آزاده دواچی کنشگر حوزه زنان و عضو مدرسه فیمینستی گفتگویی انجام داده ام. وی که یکی از سخنرانان این همایش بود با تشریح بخشی از مبارزات جنبش زنان طی سال های اخیر، بر این باور است که: فعالیتهای زنان در طول سه دهه ی گذشته در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی هویت تازه ای از زن ایرانی را خلق کرده است؛ هویتی که سرکوب را نمی پذیرد و از آگاهی سیاسی،مدنی و اجتماعی بالایی دارد. آن چه در پی می آید متن کامل گفتگوی روز با این فعال حوزه حقوق زنان است.
اخیرا بیست و یکمین سمینار سالیانه بنیاد پژو هش های زنان ایرانی در پاریس برگزار شد، شما یکی از سخنرانان این همایش بودید، چه مباحثی به عنوان محورهای اصلی این همایش مطرح شد و کدام یک از بحث های ارئه شده بیشتر مورد توجه وتاکید قرار گرفت؟
موضوع اصلی کنفرانس مبارزات دموکراتیک زنان ایران بود و این مبارزات شامل مبارزات زنان ایران از انقلاب تا خیزش اجتماعی اخیر بود که حول محورهای متفاوتی مانند مذهب ، لائیستیه و نقش آن در جنبش های زنان و همینطورمبارزات طیف چپ جنبش زنان ودر چند مورد در جنبش سبز و جنبش زنان و راهکارهای پیشنهادی برای چالشهای جنبش اخیر بود. بحث های این کنفرانس عموما از جانب افرادی مطرح شد که سالها فعالیت سیاسی و حقوق زنان در خارج از کشور دارند اما بیشترین مبحثی که مورد تأکید قرار گرفت سرکوبهای دولت ایران درچند سال گذشته وبه ویژه در مورد زنان مطرح شد و مباحث راهکار برای ادامه ی مبارزات در شرایط کنونی و همچنین نقش زنان در این مبارزات بیشتر از مباحث دیگر مورد توجه قرار گرفت.
این همایش به طور کلی چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا مباحثی غیر از حقوق زنان نیز در آن مطرح شد؟
به طور کلی این همایش برای بیان دیدگاهها و مباحث مختلف پژوهشگران وفعالان حوزه های مختلف زنان در زمینه ی حقوق زنان در ایران است. و هدف آن طرح مسائل پژوهشی در حوزه ی زنان و پیداکردن راهکار برای جنبش زنان در داخل ایران ودر خارج از ایران است. شاید بتوان گفت عمده ترین هدف این کنفرانس در این سالی که برگزار شد ارتباط میان طیفهای مختلف فعالان حقوق زنان است که با توجه به اتفاقات اخیر از اهمیت زیادی برخوردار است.عموما تمرکز این کنفرانس بر مبحث حقوق زنان است و چون اکثر اعضای شرکت کننده فعالان و پژوهشگران در این زمینه هستند این زمینه بیشتر مورد تاکید قرار می گیرد.
در این همایش دیدگاه های مختلفی در خصوص مطالبات اصلی جنبش زنان مطرح شد، به نظر می رسد بین دیدگاه های فعلانی که عمدتا فعالیت های شان در داخل کشور بوده با فعالان خارج از کشور در مواردی تفاوت اساسی وجود داشته، تفاوت ها و یا اختلاف نظر را شما در چه موارد خاصی می بینید؟
بله دیدگاههای مختلفی در این کنفرانس مطرح شد که از طیفهای مختلف سیاسی و قومی بودند. لزوما حضور فعالان زن در خارج از ایران به معنای تفاوت با فعالان داخل نیست. ما بسیاری از فعالان زن در خارج از ایران داریم که همگام و دریک طیف با افراد داخل ایران هستند. برای مثال دکتر نیره توحیدی سالهاست که در آمریکا هستند با این حال با بسیاری از جریانهای ایران از جمله جنبش سبز دریک خط مشی فکری هستند ویا بعضا فعالان جوانی که هم اکنون درخارج از ایران هستند هم خطمشی های مشابهی با فعالان زن در داخل ایران دارند از سوی دیگربسیاری از فعالان باسابقه زنان اکنون دور از ایران هستند مانند خانم عباسقلی زاده که خط مشی ایشان هم با افراد داخل ایران در یک جهت است. درهمایش اخیر اختلاف نظر بیشترسخنرانان با افراد داخل ایران و بعضی فعالان خارج از ایران عمدتا در حمایت از جنبش سبز بود. همینطور زمینه ی اصلی این اختلاف به این واقعیت برمیگشت که متاسفانه عده ای از این فعالان خارج از ایران اصلا به فعالیت زنان در داخل جمهوری اسلامی معتقد نبودند وآن را مردود می دانستند. حتی یکی از سخنرانان براین باور بود که در این مدت در ایران چیزی به نام جنبش زنان نداشته ایم که به نظرمن بی انصافی است.آن چیزی که من به عنوان نسل جوان از فعالان زن در این کنفرانس و در مورد این اختلاف متوجه شدم عدم درک فعالان زن از شرایط داخل ایران بود.ایده آلهای طراحی شده توسط این عده ورای واقعیتهای کنونی جامعه ی ماست بنابراین عدم درک صحیح از شرایط فعالان زن در داخل ایران مهمترین عامل این اختلاف بود. از سوی دیگر عده ای هم بر سر جنبش سبز به عنوان جنبش دموکراسی خواهی مردم مشکل داشتند و به عقیده ی آنها جنبش سبزهم خواهان برقرار ی همین نظام بود حال آنکه ما می دانیم هدف اصلی این جنبش نجات ایران از وضعیت فعلی و سیستم دیکتاتوری است. من فکر میکنم تفاوت اساسی در ایدئولوژی است تا زمانی که ایدئولوژی خاصی برفعالیتهای جنبش زنان حاکم باشد این اختلاف وجود خواهد داشت بسیاری از فعالان زن در داخل ایران و حمایتگران آنها در خارج براین باورند که اصلاح از درون باید صورت بگیرد واین عمل تدریجی و بابالارفتن آگاهی های مردم است درصورتی که بعضی ا ز سخنرانان تنها راه نجات جنبش زنان را براندازی جمهوری اسلامی می دانستند وبه هر فعالیتی در چهارچوب جنبش کنونی اعتقاد نداشتند.
به طور کلی عملکرد این همایش و مباحث مطرح شده را چگونه ارزیابی می کنید؟ برگزاری چنین همایش هایی در خارج از کشور چه تاثیری بر حرکت روبه رشد جنبش برابری خواهی زنان در داخل کشور می تواند داشته باشد؟
به نظرم مباحث مطرح شده در بعضی از موارد خوب بودند .اما در مواردی هم مباحثی بودند که از سالها مطرح شده اند ودرواقع مباحثی تکراری بود که با جریانهای روز جنبش زنان در ایران هماهنگ نبودند منظورم این هست که کنفرانس باید در جهت به روز کردن مباحث گام بردارد و به دنبال یافتن راههای جدید برای مواجه با چالشهای زنان باشد این همایشها اگر اجازه حضور افراد با افکار متفاوت را بدهند واگر مباحث طرح شده با جریانهای روز و رایج جامعه هماهنگ باشند مؤثر خواهند بود در این همایش هم مباحث خوبی مربوط به آموزش زنان ؛ حجاب و تبعیض ها ی جنسیتی ، مسئله کمپین یک میلیون امضاء و همینطور مشکلات بر سر راه جنبش زنان و جنبش سبز به ویژه در یک سال اخیر مطرح شد که می تواند راهگشای بسیاری از چالشهای امروز ی باشد. این راهکارها که در همایشهای این چنینی مطرح می شوند اگر درجهت به روز کردن با جنبش زنان و همینطور دادن راهکار و رسیدن به توافق تئوریکی و عملی در مورد فعالیتهای زنان و جنبش زنان ایران باشد بسیار می تواند موثر واقع شوند.جنبش برابری خواهانه ی زنان اکنون وارد مرحله ی جدید ی شده است که نیاز به چهارچوب های تئوریکی و بنیادهای نظری قوی دارد. بنابراین اگر این همایش ها در پی محکمتر کردن این بنیانها و حمایت از طرحها و استراتژ ی ها ی نوین جنبش های زنان در داخل ایران نداشته باشد، نمی تواند راهگشاهی چالشهای جدی جنبش زنان در ایران باشد . چیزی که اکنون جنبش زیان به آن نیاز دارد اصول تئوریکی جدید و مفاهیم نوینی است که با حرکت رو به رشد جنبش زنان هماهنگی داشته باشد و آنها را دراین فرآیند روبه رشد راهبری کند.
به دنبال حوادث پس از انتخابات پر مساله ریاست جمهوری سال گذشته در کشور و اعتراضات گسترده مردمی و شکل گیری جنبش سبز، جنبش زنان خیلی زود توانست در متن و بطن این جنبش قرار بگیرد، آن گونه که خود فعالان و کنشگران حوزه حقوق زنان و سایر حوزه های مدنی هم می گویند، حضور زنان در جنبش سبز، به این جنبش توان و تحرک ویژه ای بخشیده، چه عواملی باعث شد که جنبش زنان به شکلی که امروز دیده می شود یکی از ستون های اصلی جنبش سبز باشد؟
عوامل زیادی برحضور مؤثر زنان در این جنبش تأثیر گذار بودند که از مهمترین این عوامل می توان حضور نسل جوان و آگاه زنان را نام برد که با آگاهی و آشنایی با جنبش های آزادی خواهانه وارد عرصه مبارزه شدند اتفاقاتی که در طول این چند سال افتاده است از جمله تبعیض های جنستیتی ، سرکوب زنان و فشاربر فعالان حوزه ها ی مختلف زنان از جمله کمپین یک میلیون امضاء انگیزه ی بیشتری را برای زنان و حضور گسترده در این اعتراضات به وجود آورد.وجود قانوهای تبعیض آمیز و نا برابر ، همینطور فعالیتهای زنان در طول سه دهه ی گذشته در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی هویت تازه ای از زن ایرانی را خلق کرده است. هویتی که سرکوب را نمی پذیرد ، آگاهی سیاسی و مدنی و اجتماعی بالایی دارد. این هویت اکنون روزبه روز تقویت می شود و پشتوانه ی آن هم چندین سال فعالیت خستگی ناپذیر فعالان حقوق زنان در عرصه های مختلف برای بازپس گیری حقوق از دست رفته و مبارزه برای برابر ی بوده است.همه ی این عوامل باعث شد جوششی در زنان در ایران وبه ویژه نسل جوان که چندین سال است که شاهد سرکوب و رفتارهای تبعیض آمیز از سوی حکومت است به وجود آید که عامل اصلی حضور پرشور زنان در جنبش اخیر بود. با این حال جنبش سبز فرصتی فراهم آورد تا زنان برای اعتراض به این رفتارها و با تأکید برحقوق مدنی و شهروند ی خود در کنار سایر افراد جامعه وارد مبارزات جنبش سبز شوند.
فکر می کنید جنبش زنان با حرکت در متن جنبش سبز بتواند بهتر و بیشتر مطالبات خود را دنبال کند؟
جنبش سبز یکی از جنبش های در جریان ایران است که هم در داخل وهم در خارج از ایران از حمایت زیادی برخورداراست.این جنبش شناخته شده با تأکید بر حقوق شهروندی و مبارزات آزادی خواهانه پیش رفته است گرچه طیفها ی مختلفی هم در این جنبش وجود دارد اما فکر می کنم هدف اصلی همه ی آنها رهایی ایران از وضعیت فعلی ؛دیکتاتوری و تک صدایی و نادیده گرفتن حقوق مردم؛ است . از طرف دیگر در طول این یک سال می بینیم که فشاربر فعالان حقوق زنان افزایش یافته است بسیاری از آنها با احکام سنگین زندانی شده اند ، عده ای هنوزدر انتظار حکمهایشان هستند و عده ی بسیار زیادی از کشور خارج شده اند عده ای هم که اکنون در ایران هستند نمی توانند به طور مشخص فعالیت داشته باشند و مدام تحت فشاراز سوی حکومت هستند درطرف دیگر ماجرا می بینیم که حمله های مختلفی به فعالان حقوق زنان از طریق رسانه ، تریبونهای نماز جمعه ، وضع قوانین جدید و به طور کلی اصرا ر در حذف فعالان زن از عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی صورت گرفته است. در نتیجه ما با یک بحران در این حوزه مواجه شده ایم که با اصرار تمام سعی در به حاشیه راندن فعالان زن دارند با توجه به همه ی این موارد من فکر می کنم جنبش زنان اگر در کنار جنبش سبز حرکت کند هم قدرت بیشتری برای مبارزه و مقابله در به حاشیه راندن کسب می کند و هم می تواند فعالان حوزه ی جنبش سبز را به خود جذب کند و یک نوع تعامل استراتژیکی میان جنبش سبز و جنبش زنان برقرار شود . از سوی دیگر می توان در کنار این جنبش مطالبات خود را با هویت مستقل مطرح کرد و دامنه ی این تعامل استراتژیکی را گسترش داد . این جنبش اجتماعی فرصت را به فعالان زنان می دهد تا بر نقطه های مشترک با یکدیگر تاکید کنند و راه را برای فعالیتهای بعدی هموار کنند به خصوص که ما در جنبش سبز زنان فعال بسیاری داشته ایم و داریم و مهمتراین که زنان یکی از اصلی ترین پتاسنیلهای فعال این جنبش بودند بنابراین حرکت درکنار جنبش سبز نه از مطالبات حقوقی زنان می کاهد و نه آنها را تضعیف می کند بلکه به آنها قدرت بیشتری برای ادامه ی مبارزه با طرح هویت مستقل می دهد. موقعی که اصلی ترین حق یعنی حقوق شهروندی و دموکراسی به دست آمد مطالبه ی دیگر خواستها هم امکان پذیر می گردد من فکر می کنم در شرایط کنونی جدا شدن از این جنبش و به تاکید بر حرکت مستقل با سرکوب بیشتر مواجه می شود البته که خواستهای زنان فراتر است ولی تاکید من بیشتر در شرایط کنونی و به منظور جذب نیروهای بیشتر است به هرحال فعالان حقوق زنان هم می توانند از جنبش سبز حمایت کنند و هم می توانند مطالبات خود را مطرح کنند و چه بسا که این دو بتوانند تأثیر مستقلی هم بر یکدیگر بگذارند.
به طور مشخص فکر می کنید خواسته مشترک جنبش زنان و جنبش سبز را در چه موارد خاصی می بینید که بتواند اولویت های اصلی یک جنبش فراگیر اجتماعی باشد؟
همانطور که قبلا هم اشاره کرده بودم نخستین خواسته ی مشترک حقوق شهروندی و تاکید بردموکراسی و ازادی های فردی و اجتماعی است. اینکه در ایران مردم از کمترین حقوق شهروندی برخوردارند چه زن و چه مرد و برای رسیدن به کمترین حقوق خود در جنبش سبز در تلاشند اولین خواسته ی مشترک این گروه همین حقوق از دست رفته است . دومین ویژگی مشترک این دو جنبش تاکید بر عدم خشونت است چیزی که هر دو جنبش در ایران برآن به طور گسترده می توانند برآن تأکید کنند عدم خشونت است . همانطور که در این یک سال دیدیم حکومت ایران تمامی قوای خود را برای استفاده از ابزارهای خشونتی به طرق مختلف به کار گرفت حکومت ایران با استفاده از خشونت در برابر مردم ایستاد حتی زنان هم از این خشونتها در امان نبودند بنابراین عدم خشونت هم یکی دیگر از اولیوتهای مشترک هردو جنبش است که می تواند به صورت یک جنبش وسیعتر اجتماعی با دربرگرفتن گروههای مختلف اجتماعی باشد نکته ی دیگر می تواند توجه به اقلیتهای قومی و مذهبی باشد که میتواند از اولویتهای اصلی هر دو جنبش برای جلب اقشار مختلف اجتماع باشد این نوع رویکرد ؛ توجه به اقلیتهای قومی و مذهبی ؛ اگر از اولیتهای اول هر دو جنبش باشد شرایط را برای وسعت بخشیدن به دامنه ی فعالیتهای جنبش سبز و هم جنبش زنان فراهم می کند. به نظرم این سه اولیت در هر دو جنبش مشترک هستند وباید در هردو مورد توجه قرار گیرند تا بتوانند زمینه های یک جنبش فراگیر را فراهم کنند و دربرابر سرکوبهای حکومتی مقاومت بیشتری بکند.
ادامه همراهی و همگرایی جنبش زنان با جنبش سبز، به نظر شما می تواند با چالشی هایی در آینده روبرو شود؟
مسلما این اتفاق می افتد همینطور که در یک سال اخیر افتاده است.به هرحال اکنون وارد مرحله ی جدیدی از جنبش های اجتماعی شده ایم که با چهارچوبها و گفتمانهای محوری گذشته قابل توجیه نیست. با ظهور جنبش سبز و زنان در این جنبش این چالشها بیشتر شده است ، همین الان هم با ضعف دراین حوزه روبه رو هستیم و باید تمامی قوای خود را برای رفع چالشهای برسرراه این همراهی به کار بریم.من بر استفاده از گفتمان های جدیدی تاکید دارم که تمامی این چالشها را در نظر بگیرد وبدون اینکه به تئوریها و گفتمان های گذشته بازگردد چالشهای موجود را جدی گرفته و راه حلی برای این بحران بیابد. دولت ایران برای کم کردن قوای این جنبش اجتماعی مسلما از تمامی امکانات خود استفاده می کند و مخصوصا در تلاش است تا این همراهی را به هر نحوی که ممکن است متوقف کند بنابراین از تمامی امکانات خود دراین راه استفاده خواهد کرد. خیلی بعید نیست که اقدامات تازه ای هم در این زمینه با فشار بیشتر بر فعالان این جنبش به انجام رساند.این اقدامات شامل فشار بیشتری بر فعالان زن و محدود کردن تمامی امکانات آنهاست. چالشهای برسرراه فعالیتهای زنان با ظهور جنبش سبز وسعت بیشتری پیدا کرده است و نیاز به نگاه دوباره به زمینه های مختلف داریم تا از تمامی فضاهایی که داریم به نفع خود استفاده کنیم و بتوانیم این همگرایی را حفظ کنیم.
به نظر می رسد دکتر زهرا رهنورد نقش تاثیر گذاری در همراهی و پیوند دو جنبش سبز و زنان داشته، فکر می کنید که نقش ایشان را نه به عنوان یک فعال حقوق زنان، بلکه به عنوان یک زن بانفوذ که جایگاه خاصی در اجتماع دارند چقدر می تواند در حرکت آتی زنان در جنبش سبز موثر واقع شود؟
بلکه دکتر زهرا رهنورد در طول این یک سال با بیاینه ها ی مختلف همراه مردم بوده اند و همینطور در دیدارهایی که داشته اند پیوندی میان دو جنبش برقرار کرده اند. به نظرم دکتر رهنورد جدا از علایق سیاسی و مذهبی که ممکن است با گروههای مختلف داشته باشند اما توانسته اند درطول این یک سال در پیشبرداهداف جنبش نقش مهی داشته باشند. همینطوربا جایگاهی که ایشان دارند و به خاطر نقوذی که در بدنه ی جنبش سبز دارند می توانند به عنوان یکی از راهبران اصلی این جنبش باشند بیانیه های هم که ایشان نوشته اند حاکی از توجه آنها به زنان به عنوان یکی از پتانسلهای جنبش سبز است و با توجه به نفوذ ی که در میان دانشگاهیان و اقشار مختلف در داخل ایران دارند می توانند در بعضی ا ز موارد و به خصوص برای زنان فعال در جنبش سبز مؤثر واقع شوند و صدای آنها را رساتر به گوش تریبونها برسانند. همانطور هم که در یک سال گذشته نشان دادند و از مواضع خود پایی نیامدند و حتی دیدارهایی که با فعالان جنبش زنان داشته اند و همین اتحاد می تواند راه را برای فعالیتهای بعدی زنان و جنبش سبز هموار کند.
آینده جنبش زنان را با توجه با دستاوردهای مفیدی که این جنبش تاکنون داشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظرمن جنبش زنان وارد مرحله ی تازه ای شده است که نتیجه دستاوردهای چندین سال تلاش و مبارزه فعالان زن در داخل و درخارج از ایران است. دستاوردهای زیادی را ما شاهد بودیم که مهمترین آن همین شرکت پرشورو حضور آگاه زنان در طول یک سال اخیر است. گرچه اکنون با تشدید عقاید و بحران در گفتمان های محوری جنبش زنان مواجه شده ایم اما با مرور زمان و با تقویت بنیانهای فکری من فکرمی کنم جنبش زنان راه مستقل خود را پیدا خواهد کرد. مرحله ای که اکنون درآن هستیم گذراز گفتمان های قبلی ورسیدن به آگاهی های اجتماعی و فرد ی است .زنی که اکنون سرکوب را بر نمی تابد ، خانه نشین نمیشود و دربرابر هرنوع ظلم و ستمی قد علم خواهد کرد. با بالارفتن آگاهی های زنان و با ادامه ی استمرار و حرکت این مبارزات چه درداخل وچه در خارج مطمئن هستم که به زودی این جنبش به ثمر خواهد رسید و امیدوارهستم که زنان ایران بتوانند حقوق از دست رفته شان رابازپس گیرند این جنبش خاموش شدنی نیست و با تقویت گفتمانهایش ، مداومت و صبر می تواند جنبشی تأثیر گذار باشد و به عنوان جنبشی تاثیر گذار هم پیش رود. آنچه که من از آینده ی جنبش زنان می بینم برپایه همین دستاوردها آینده ای مبتنی بر بینش و آزادی خواهی با طرح هویت مستقل خودخواهد بود.
+ There are no comments
Add yours