ندای سبز آزادی: باز هم سالگرد مشروطه باز هم پرسشی مکرر و جستجویی دوباره زنان کجایند؟
امسال اما سالگرد جنبش سبز هم سپری شده ، دیروز یک همگرایی سبز، تاریخ مشروطه را ورق زد در جستجوی «زن»
«زن» ؟
آری! همان والده فلانی و صبیه فلانی و زوجه فلانی و همشیره فلان «زن» که دیروز فقط با یک کسره وصل می شد به مردان خانه اش تا هویت یابد، در مشروطه و پس از آن بعضی از این کسره ها افتادند و نام هایی بر سر زبان افتاد
دیروز مینو سروده ها خواند از زن برای ما و پروین باز هم از خون بی گناهِ سبز، از خون سهرابش گذشت در ازای صلح
زهره رنگین کمان را ستود در جنبش سبز و فریده از عاشقانه سرودهای زنان سبز گفت ، دیروز نوشین از شکاف ها گفت و فاصله ها و پیوند مبارک سبز با سبز ، ژیلا غمین، آزاده زنانِ سبز را آورد یادمان همراه نوحه یاران در قفس
با روزه های مداوم برای شکستن حرامیان لجوج ، یک فاطمه از هجرت گفت که ناگزیر فاصله انداخته میان ما
آن دیگری ولی فاصله ها را با سرخ و سبز واژه های شعر خویش پر کرد باز سبز بودیم ما سبز و زهرا سختی راه را نمود باز و من از خوف افتادن به ورطه خطا عینک امروز را برداشتم از چشمان دیروز مشروطه پیروز شد و زن ها!
و زن ها اگر چه با کسره های اضافه اما با تمام توان راه را گشودند برای ما امروز در رنگین کمان سبز، نام ها ثبت می شوند، نام های مینو وپروین و فریده و شهلا و زهره و نوشین و ژیلا و فاطمه و زهرا و پرستوهای سینه چاک و نام همه زنان حاضر و شاهد و گویا در کنار نام «ندا» و کسره ها تنها مضاف الیه را جلا می دهند مانند: مادر«سهراب» همسر «حسین» خواهر «علی» دختر «داود» امروز نام های ما ثبت است در جریده ایامِ سخت و تلخ با خاطرات تقلای نسل من برای تنزیه آن چه کرده است.
با خاطرات تلاش نسل نو برای تبیین آن چه می خواهدش کنون با خاطرات نحس تشبّث اهریمنان به حشیش ( الغریق یتشبثّ بالحشیش ) مشروطه چه خوب نشست در دل مادران ما حتی به قیمت نادیده گرفتنشان حالا سالها گذشته از آن روزهای خوب حالا ما تاریخ را ورق به ورق خوانده ایم و آسیب ها را در آن کنکاش کرده ایم.
امروز ما خود را ثبت کرده ایم در جنبشی دگر چهره سبز سترگ روزگار ما مردانه نیست انسانِ برابری است که خود را آن به آن تصویر می کند در برابر چشمان حریص نسل نو نسل آزادی خواهِ عدالت طلب ، نسل پرسش و فریاد اعتراض نسل منزّه بی غشّ و بی ریا عریان شده حقیقت در پیشگاه نسل نو حالا مادران صلح آغوش خود گشوده اند به روی نتیجه ها و نتیجه ها یک چشم در گذشته و یک چشم بازِباز ، فردای سبز را برای وطن جستجو می کنند.
و من متأثر از لحظات زیبای همگرایی سبز مبتدیانه باز هم دست به قلم می برم برای مشق برای ثبت لحظه ها و برای پاسداری از آن چه خلق می شود توسط هم جنسانم توسط فرزندانم.
من ثبت می کنم با سوگند به «قلم» و سطر سطر آن چه می تراود از این قلم مانند خود او توتم من است
و ما بازتکثیر می شویم:
◀️ جاوید یاد لاله های سرخ وطن
+ There are no comments
Add yours