ایلنا (مرضیه نوری): نشست «طلاق،بحران یا راه حل؟» دیروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست سه تن از اساتید دانشگاهها به بررسی وضعیت طلاق در ایران پرداختند. این اساتید دانشگاه، در این مساله متفقالقول بودند که نباید نگاه منفی به طلاق در جامعه گسترش یابد،زیرا در برخی موارد طلاق واقعا یک راه حل است،اما زوجین به خاطر نگاه منفی که در جامعه نسبت به طلاق وجود دارند ،به آن تن نمی دهند. در این نشست نسبت به وضعیت طلاق عاطفی در کشور اظهار نگرانی شد و آمار طلاق عاطفی در حدود دو برابر آمار طلاق قانونی اعلام شد، این اساتید دانشگاه طلاق عاطفی را خطرناکتر از طلاق قانونی دانستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شهلا کاظمیپور، رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در نشست “طلاق، بحران یا راه حل” با بیان اینکه علت اصلی افزایش طلاق در ایران، ازدواج های نادرست است، گفت: با وجود اینکه مسئولان دولتی آمار و ارقامی ارائه می کنند که نشان می دهد ازدواج در ایران کم شده اما میزانهای خام ازدواج نشان میدهد که ازدواج در ایران رو به افزایش است ومهمترین علت افزایش ازدواج در کشورهم جوانی جمعیت است. یعنی چون جمعیت در معرض ازدواج در کشور افزایش یافته است بنابراین میزان ازدواج هم افزایش داشته است.
سرعت افزایش سن ازدواج در زنان بیش از مردان است
او در رابطه با تحول سن ازدواج در کشور گفت:آمارها نشان می دهد که سن ازدواج مردان از 25 سال در سال 45 به تدریج افزایش یافته است اما سرعت افزایش سن ناچیز بوده و به حدود 26 سال و نیم رسیده است، در سال 88 هم سن ازدواج مردان به 27 سال رسیده است . سن ازدواج زنان نیز در سال 45، 23 سال و نیم بوده و البته سرعت افزایش سن ازدواج در زنان خیلی بیشتر است و این یکی از پدیدههایی است که شاید بتواند باعث افزایش طلاق شود.
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه تصریح کرد: ازدواجهایی که در سال 88 اتفاق افتاده است، نشان میدهد که بیشترین درصد ازدواج ها در گروه سنی 15-19 و 20-24 ساله برای زنان و در گروه سنی 20-24 سال و 25- 29 ساله برای مردان اتفاق می افتد.
کاظمیپور گفت: در گروه سنی 15-19 سال درصد ازدواج برای مردان بسیار ناچیز است و در این گروه سنی ازدواج زنان نیز کاهش یافته است و در واقع به نوعی شاهد تاخیر در سن ازدواج هستیم.
او در رابطه با دلیل تاخیر سن ازدواج در کشور گفت:افزایش سهم زنان در آموزشعالی، توسعه شهرنشینی، توسعه تنوع فرهنگی، گرایش به بازار کار و اشتغال برای زنان، افزایش بیکاری جوانان و مسائل و مشکلات اقتصادی را می توان از جمله مهمترین دلایل افزایش میانگین سن ازدواج دانست.
طلاق در بین زوجین جوان و بدون فرزند در حال گسترش است
رئیس مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در رابطه با وضعیت طلاق در کشور گفت: براساس روندی که شاخصهای طلاق طی سالهای سرشماری طی کرده است، این پدیده جمعتی از رشد چشمگیری برخوردار بوده و از حدود 9 درصد به 14 درصد افزایش یافته است.
کاظمی پورادامه داد: بر اساس آمارهای سال 88، بیشترین واقعه طلاق برای زنان در گروه سنی 20-24 و 25-29سال و برای مردان در گروه سنی 25-29 سال اتفاق افتاده است و این نشان دهنده این است که پدیده طلاق کم کم به سوی جوانی حرکت می کند، یعنی طلاق هایی که در سنین بالا و با تعداد زیاد فرزندان همراه بوده در حال تقلیل است و بیشتر زوجین جوان و بدون فرزند و یا با یک فرزند ، طلاق می گیرند.
حدود 30 درصد طلاقهای کشور در تهران اتفاق میافتد
او گفت: طلاق ها در جامعه ایران بیشتر در نقاط شهری اتفاق می افتد یعنی 84 درصد از طلاق های واقع شده در کشور متعلق به نقاط شهری است و بیشترین درصد آن هم متعلق به استان تهران است به طوری که 30 درصد از طلاقهای کشور را به خود اختصاص داده است در صورتی که جمعیت تهران کمتر از 20 درصد جمعیت کشور است.
بیش از 40 درصد طلاقها در بین زوجینی که سابقه زناشویی آنها کمتر از 4 سال است، اتفاق میافتد
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه همچنین توضیح داد: نزدیک به 50 درصد از طلاقهای اتفاق افتاده در سالهای 85 و 88 مربوط به ازدواجهایی است که سنوات زناشویی،زوجین در آن کمتر از 4 سال است و این پدیدهای است که میتواند معضل جدیدی را در جامعه ایران ایجاد کند.
کاظمیپورصحبتهای خود را این چنین نتیجهگیری کرد که تحولات اجتماعی در دهههای گذشته در سطح جهان، نظام خانواده را با تغییرات و چالشها و نیازهای جدید و متنوعی مواجه کرده است و در طی همین مدت خانواده به شکل فزایندهای به علل و عوامل متعدد و پیچیدهای در معرض تهدید قرار گفته است.
او توضیح داد: وقتی کارکردهای خانواده از قبیل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب میبیند، زوجین به تدریج احساس رضایتمندی خود را از دست میدهند و کاهش تدریجی رضایتمندی آنها ابتدا موجب گسستگی روانی، که همان طلاق عاطفی است میشود و سپس گسستگی اجتماعی را به دنبال دارد و در نهایت منجر به بروز واقعه حقوقی به نام طلاق میشود. طلاق از این نظر که به یک سبک زندگی پرتنش و پراضطراب خاتمه میدهد مناسب است اما پیامدهای منفی خود را به دنبال دارد به همین جهت آسیبهای اجتماعی و روانی منبعث از آن روز به روز در حال افزایش است.
هر چه جامعه ایران از سنتها بیشتر فاصله بگیرد،طلاق در آن رشد بیشتری دارد
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه ادامه داد:به همان نسبت که جامعه از سنتها فاصله میگیرد،میزان طلاق هم درآن جامعه افزایش مییابد.
او گفت:طلاق در ایران اطلس جغرافیایی بسیار روشنی دارد ومدرنیته ناخواسته تهاجمی به سوی جامعه ما، پدیده طلاق را تشدید کرده و شتاب آن را بالا برده است.
طلاق عاطفی، اثرات مخربتری از طلاق قانونی دارد
کاظمیپور در پاسخ به این سوال که آیا طلاق بحران است یا راهحل، گفت: طلاق از یک طرف بحران است و از یک طرف راهحلی است برای خاتمه دادن به طلاقهای پنهان و عاطفی که در خانوادهها وجود دارد و منجر به تخریب زیربناهای فرهنگی جامعه منجر میشود. در طلاق عاطفی زوجین از همه کارکردهای اقتصادی در خانواده برخوردار هستند به جز ابراز عاطفه و محبت و میتوان گفت طلاق عاطفی تاثیر خیلی بدتری نسبت به طلاق واقعی دارد و میتواند منجر به بیوفایی از دو بعد جنسی و عاطفی شود که این بسیار خطرناک است.
دو برابر آمار طلاق رسمی، طلاق عاطفی در کشور اتفاق میافتد
سوسن باستانی، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا نیز در این نشست حضور داشت، و در رابطه با طلاق عاطفی و تحقیق کیفی که در این زمینه انجام داده بود، سخن گفت. او با بیان اینکه نباید در جامعه تاکید بیش از اندازه بر روی ازدواج انجام شود، گفت: تاکید بیش از اندازه برازدواج بدون توجه به انگیزههای ازدواج و نوع روابطی که در ازدواج شکل می گیرد، و بدون فرهنگسازی لازم برای ازدواج صحیح، اشتباه است.
او توضیح داد: طلاق از نظرهیچکس پسندیده نیست ولی این نکته نیز نباید از نظر دور نگه داشته شود که ما حداقل دو برابر آمار طلاق رسمی، طلاق های پنهان یا عاطفی یا خاموش داریم .
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در رابطه با اینکه در چه شرایطی زن و مرد دچار طلاق عاطفی شدهاند، گفت: تعریف طلاق عاطفی بسیار مشکل است و برای اینکه ما بتوانیم درک کنیم که طلاق عاطفی چیست و چگونه به وقوع می پیوندد بر روی 20 نفر از زنان تهرانی که با مراجعه به مرکز مشاوره مشخص شده بود، دچار طلاق عاطفی شدهاند، تحقیقی انجام دادیم و ملاک ما برای تعیین نمونه تحقیق این بود که حداقل 5 سال از زندگی مشترک زوجین گذشته باشد.
نادیده گرفته شدن از طرف مقابل یکی از اصلیترین عوامل طلاق عاطفی است
او ادامه داد: زنان مورد تحقیق، مفاهیم زیادی را در رابطه با طلاق عاطفی مطرح کردند که به طور کلی نادیده گرفته شدن از طرف مقابل یکی از اساسیترین دلایل طلاق عاطفی مطرح شد که این نادیده گرفته شدن شامل نادیده گرفته شدن نیازها و نادیده گرفته شدن انتظارات بود.
باستانی با بیان اینکه، طلاق بحران باشد یا راه حلبستگی به این دارد که در چه شرایطی اتفاق میافتد، گفت: وقتی طلاق عاطفی اتفاق میافتد ، کاهش رضایت جنسی، کاهش ارتباط کلامی، بیتفاوتی، فقدان صمیمیت، عدمگذران وقت با هم، افزایش فاصله، اولویت فرزندان، قطع ارتباط با اقوام و غیره را به همراه دارد که از ان تحت عنوان کاهش چشمگیر تعاملات مثبت میتوانیم یاد کنیم.
او ادامه داد: وقتی کاهش چشمگیر رضایت از رابطه و کاهش چشمگیر تعاملات مثبت رخ میدهد فرض را بر این می گذاریم که خانواده دچار طلاق عاطفی شده است.
باستانی در رابطه با اینکه پیامدها ی طلاق عاطفی چه میتواند باشد، گفت: با وجود اینکه همواره گفته میشود که فرزندان طلاق در معرض معضلات بسیاری هستند اما این فرزندان طلاق در دوره قبل از طلاق نیز شرایط و وضعیت نامناسبی دارند و از طرف دیگر زن و مرد نیز دچار مشکلات روحی و روانی بسیاری می شوند و حتی گاهی مساله عدم تعهد در خانواده پیش می آید و در این صورت یا مرد به طرف بیرون از خانواده کشیده میشود و یا زن رابطه عینی یاذهنی با مرد دیگری را برای خود متصور میشود.
شروع نادرست ازدواج ها، در بیشتر مواقع منجر به طلاق عاطفی میشود
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا گفت: شروع نادرست ازدواج ها درخیلی از مواقع باعث بروز طلاق عاطفی می شود و در برخی مواقع نیز در طی زندگی مشترک بی علاقگی ایجاد می شود.
باستانی گفت: زنانی که دچار طلاق عاطفی می شوند در برخی موارد به صورت ذهنی و در برخی موارد به صورت واقعی با مردان دیگر در بیرون از خانواده رابطه برقرار می کنند و در واقع تعهدی که در رابطه زناشویی وجود دارد شکسته می شود.
باستانی گفت:زمانی که نیازها، انتظارات و نظرات زن توسط مرد نادیده گرفته شود با کاهش تعاملات مثبت زن و مرد ، رضایت زن و مرد از رابطه همسری کاهش یافته، طلاق عاطفی اتفاق میافتد و نتیجه این وضعیت مواجه اعضای خانواده با فشارها و مشکلات روحی و جستجوی آرامش در خارج از فضای خانواده است و زن در برخورد با طلاق عاطفی به راهکارهایی چون تلاش برای بهبود و جایگزینی یا تصمیم به طلاق اقدام می کند.
خطرناکترین نوع طلاق عاطفی زمانی رخ می دهد که تعهد جنسی به خانواده از بین میرود
او ادامه داد: طلاق عاطفی یک پدیده تک عاملی نیست و طلاق عاطفی پیچیده تر از آن است که به عنوان پدیده تک عاملی به آن نگاه شود و بخش مشترک همه طلاقهای عاطفی عدم وجود صمیمیمت، ادامه زندگی مشترک بدون رقبت و در عین حال تصمیم به ماندن است.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا گفت: خطرناکترین نوع طلاق عاطفی، طلاقی است، که در ان علاوه بر کاهش چشمگیر رابطه کلامی و جنسی و حس نفرت به طرف مقابل ، تعهد و تعلق به همسر نیز از بین برود.
نبود اطلاعات دقیق در رابطه با آمار حیاتی کشور، کار تحلیل جامعهشناسانه را مشکل میکند
سیدحسن حسینی، استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی نیز در نشست “طلاق، بحران یا یا راه حل” گفت: یکی از معضلات اصلی جامعه ما این است که آمار و اطلاعات در رابطه با وقایع حیاتی کشور ان گونه که باید و شاید در دسترس نیست و فقط در طی حدود 10 سال اخیر است که امکان دسترسی به امارو اطلاعات فراهم شده ضمن اینکه ایران به نسبت کشورهای دیگر خیلی دیر اقدام به سرشماری اطلاعات و آمار حیاتی کشور کرده است و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته ای مانند فرانسه ، جمعآوری اطلاعات و امار حیاتی سابقه حداقل 200 ساله دارد بنابر این جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی در آن کشورها برای تحلیل مسائل اجتماعی ، دسترسی مناسبی به اطلاعات دارند و میتوانند تحلیلی های دقیق و درستی نسبت به وضعیت جامعه خود ارائه دهند.
او ادامه داد:اگر بخواهیم بررسی جدی روی یک پدیده اجتماعی انجام دهیم، نیاز به اطلاعات دقیق و درست داریم اما در ایران این اطلاعات در بازه زمانی طولانی مدت وجود ندارد و یا دسترسی به آنها مشکل است.
حسینی تصریح کرد: در جامعه ایران، میزان طلاق همواره در جوامع شهری بیش از جوامع روستایی و بیش از دو برابر بوده است و با وجود رشد آمار طلاق در شهرها ، معمولا آمار طلاق در روستا ها ثابت باقی آمده است.
در دهه 80 میزان طلاق در کشور افزایش چشمگیری داشته است
او ادامه داد: در دهه 70 ، آمار طلاق در کشور در حدود 4/9 درصد بوده که از این میان حدود 8 درصد طلاقها در شهرها اتفاق میافتاده و حدود 4 درصد طلاقها مربوط به مناطق روستایی بوده است. اما در دهه 80 تعداد طلاقها در جوامع شهری افزایش بیشتری پیدا کرده است و بیشترین میزان طلاق هم مربوط به تهران است.
استادیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی گفت: آمار طلاق در ایران از کشورهای دیگر بسیار کمتر است مثلا در فلاند، آمار طلاق در حدود 50 درصد ، در فرانسه 47 درصد و در انگلیس بین 46 تا 48 درصد است، اما با وجود این باز هم نسبت به افزایش آمار طلاق در ایران نگران هستیم .
او توضیح داد: آمار طلاق در ایران در سال 85 به 94هزار، سال 86 ، 99هزار، سال 87، 110هزار و سال 88، 125هزار و و 747 مورد رسیده است.
آمار طلاق در استان تهران سه برابر میانگین کشوری است
حسینی گفت: یک سری از استانها در زمینه طلاق جلودار هستند و یک سری از استانها تقریبا آمار طلاق ثابتی دارند، استان جلو دار ایران در زمینه طلاق تهران است و بعد از استان تهراناستان های ، خراسان رضوی، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی و غربی، مازندران، گیلان ، کرمانشاه و همدان بالاترین میزان طلاق را دارند و کمترین میزان طلاق نیز نمربوط به استان یزد است.
او ادامه داد: در تهران در سال 85، 24 هزار،در سال 86 ، 26 هزار،در سال 87، 29 هزار،در سال 88، 34 هزار واقعه طلاق داشته ایم. این در حالی است که حداکثر 20 درصد جمعیت جامعه ایران در تهران ساکن هستند، اما تعداد طلاق های واقع شده در تهران 3 برابرآمار کشوری است اما در استان مثلا یزد ، در سال 85، 6/0 درصد ، در سال 86،66/0 ، در سال 87، 71/0 ، در سال 88، 83/0 درصد طلاق اتفاق افتاده است.
به نسبت جمعیت جوان کشور، آمار ازدواج پایین است
استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی گفت:در طی سالهای اخیر، ازدواج هم دچار تحول شده و علی رغم اینکه هنوز ازدواج در ایران از عمومیت بسیار بالایی برخوردار است اما به نسبت رشد جمعتی جامعه و میزان جمعیت جوان جامعه تعداد ازدواج ها ، رو به کاهش است. این پدیده های آماری در ایران در مقایسه با سایر کشورها ، به ما نشان می دهد که کسانی که در حوزه های اجتماعی کار می کنند، کسانی که در حوزه قانون گذاری فعال هستند و کسانی که امکان تاسیس ارگان های اجتماعی را دارند، حداقل از این به بعد باید توجه بیشتری به مسائل اجتماعی و معضلات موجود داشته باشند.
او ادامه داد: هر چه از شمال اروپا یعنی کشورهای صنعتی به پایین می آییم، از میزان طلاق ها کاسته می شود ، یعنی در کشورهایی مانند پرتغال و اسپانیا و یونان ، میزان طلاق ها از کشورهای شمال اروپا، آمریکای شمالی و کانادا کمتر است و گاهی اوقات تعداد طلاق ها در کشورهای جنوبی اروپا به نسبت کشورهای شمال اروژا به کمتر از یک سوم می رسد.
حسینی گفت: در ایران هم وضعیت به همین صورت است و در جوامع شهری به نسبت جوامع روستایی تعداد طلاق ها خیلی بیشتر است و علت را هم باید در تفاوت های فرهنگی و اجتماعی جستجو کنیم.
ازدواج در جوامع سنتی مبادلهای بین خانوادهها است و در جوامع مدرن مبادلهای بین دو فرد
او ادامه داد: به نظر من ازدواج در جوامع سنتی بیشتر مبادله ای است میان خانواده ها و اقوام که هر یک با مبادله دختران و پسرانشان و وصلت انها با یکدیگر ، وصلت اجتماعی خود را مستحکم تر کرده و از سرمایه های اجتماعی همدیگر بهره بیشتری می برند و به همین جهت در این جوامع ازدواج ها از استحکام بیشتری برخوردار است چون ازدواج مبادله ای بین دو فرد نیست بلکه خانوادهها و اقوام در ان دخالت دارند.
در جوامع مدرن و شهری اگر ازدواج منجر به رفع نیازهای طرفین نشود به طلاق منجر میشود اما در جوامع سنتی چنین نیست
او ادامه داد: در جوامع مدرن نیز ازدواج مبادله است با این تفاوت که مبادله ای بین دو فرد است نه دو قوم. اگر زنان و مردان جامعه مدرن احساس کنند که ازدواج پاسخگوی مجموعه ای از نیازهای فرهنگی، انسانی ، اجتماعی و اقتصادی شان نیست ، و انان را در موقعیت های اجتماعی شان یاری نمی رساند و آنها را به موفقیت بیشتری رهنمون نمی شود از پیوند ازدواج کنار می کشند. زیرا ازدواج های امروزی نیاز به ایده های مشترکی در زمینه های مختلف دارد ، احساسات و عواطف و رفع نیازمندی های جنسی و نگرش های اجتماعی و تعاملات فرهنگی مشترک باید وجود داشته باشد اما اگر حتی احساسات غریزی و جنسی شان نسبت به یکدیگر به صفر می رسد در حالی که هیچ اشکالی در سلامتی جنسی و جسمی شان وجود ندارد ،از هم جدا می شوند.
فردی بودن ازدواج در جوامع مدرن باعث می شود که طلاق آسانتر اتفاق بیفتد
حسینی تصریح کرد: به جهت فردی بودن ازدواج در جوامع مدرن است که میزان طلاق در شهرهایی مانند پاریس و تهران بالا است. استانهایی مانند تهران ، خراسانرضوی که بالاترین میزان طلاقها را دارند ، در حالی که در استان هایی مانند یزد که کمترین میزان طلاق را داریم ، هنوز روابط و مبادلات جمعی در نتیجه ازدواج های گروهی و مبادلات میان گروهی حاکم است.
بیشترین متقاضیان طلاق در ایران زنانی هستند که یا شوهرانشان به آنها نفقه نمی دهد یا معتاد هستند
او ادامه داد: البته در ایران باید پدیده های اقتصادی و اجتماعی همچون بحران بازار کار و اعتیاد به خصوص در مردان و گستردگی تعداد معتادان را در جامعه از عوامل مضاعفی دانست که به پدیده طلاق و جدایی زنان از مردان کمک میکند ، به همین دلیل است که در ان جاهایی که زنان متقاضی طلاق در ایران هستند بخشی از زنان و یا بخش قابل توجهی از زنان متقاضی طلاق در ایران کسانی هستند که شوهرانی دارند که یا به آنها نفقه نمی دند ، یا معتاد هستند.
سردی روابط جنسی از عوامل دیگر طلاق در ایران است
حسینی گفت: از عوامل شاخص دیگر طلاق در ایران سردی روابط جنسی زن و شوهر است که این سردی در روابط جنسی زن و شوهر از دو مساله ناشی میشود یکی اینکه ما به طور مشخص مگوهایی را در زندگی اجتماعی و اجتماعی شدن داریم که این مگوها به تدریج خودش را در حوزه زندگی زناشویی نشان میدهد. دوم اینکه در جامعه ما بر خلاف سنت نبوی اسلام ، که بسیار در زمینه مسائل جنسی باز و راحت برخورد شده است ، عدهای انچنان تفکر خودشان را در ارتباط با روابط جنسی خوف می کنند که وقتی هم که ازدواج میکنند یک رابطه ریاضت کشانانه را برای خودشان قائل می شوند که این رابطه موجب نارضایتی یکی از طرفین میشود.
وسایل ارتباط جمعی مدرن ، رفتارهای جنسی را تغییر داده و این می تواند در مواردی منجر به طلاق شود
استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران تصریح کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم در دهه ها ی اخیر در جوامع ایران و همه جوامع دیگر وسایلی مثل نوار کاست ، سی دی ، دی وی دی ، اینترنت ، ماهواره وارد حوزه فرهنگی ما شده است و اینها برای خودشان پیام های مختلفی دارند که از جمله پیامهایشان ، پیامهای رابطه جنسی است، پیامهای رابطه جنسی این رسانهها به خصوص ماهواره و اینترنت سلیقه مخاطبان را در زمینه جنسی عوض کرده است و در شرایطی که ایدههای یک زن و شوهر به طور مساوی در جریان این گونه امواج قرار بگیرد و به تساوری از حوزه فرهنگی خود عبور کنند وبا یک سری شاخصهای دیگری در رابطه آشنا شوند مشکلی نیست، اما مشکل از انجا شروع میشود که زن یا مرد یک کدام ، خودشان را به این امواج میسپردند و با سپردن به این امواج ایدههایشان عوض می شود ، و وقتی ایدهاش عوض می شود ، رفتارهایشان هم عوض می شود ، رفتارهای جنسی متفاوت پیدا می کند و اگر همسر او با این تغییرها هماهنگ شودممکن است رابطه به طلاق منجر شود.
زمانی که اختلافات خانوادگی ، به عدم تعهد به خانواده منجر شده است، طلاق بهترین راه حل است
او در پاسخ به این سوال که بالاخره طلاق بحران است یا راهحل گفت: به نظر من در بسیاری از موارد طلاق میتواند راه حل باشد به دلیل اینکه، وقتی طلاق عاطفی پیش میآید ، حتی انجایی که فرد در ذهن خودش زنای ذهنی می کند دچار عذاب وجدان میشود ، چه برسد زمانی که بخواهد در بیرون از حوزه خانواده رابطه ایجاد کند و به نیازهای طبیعی خود پاسخ دهد، بنابراین از این بایت میتوان گفت طلاق در برخی موارد ، چیز بسیار خوبی است، حتی در مورد خانوادههایی که صاحب فرزند هستند هم باز چیز خوبی است، به دلیل اینکه وقتی مطالعه و مقایسه میان خانوادههایی که دائما درگیر هستند و خانوادههایی که از هم جدا شدهاند، فرزندان خانوادههای طلاق از خانوادههای متشنج وضعیت بهتری دارند.
دولت باید از زنان مطلقه و فرزندان انها حمایت بیشتری کند
او ادامه داد:در ایران ما دو سازمان داریم که به خانواده ها به خصوص خانواده های بی سرپرست کمک می کننداین دو سازمان عبارتند از کمیته امداد و بهزیستی، اما متاسفانه سرویس های آنها چندان کفایت جامعه ایران و جمعیت این چنینی جامعه ایران را ندارد ، درایران ما سازمان های حمایتی از کودکان طلاق خیلی کم داریم، و سازمان های مردم نهاد نیز پاسخگوی نیازهای این خانواده ها نیستند ، بنابر این طلاق ناهنجاری های اجتماعی را افزایش می دهدبنابر این نیاز داریم که دولت برنامه ریزی دقیق تری در رابطه با این خانواده ها و زنانی که طلاق می گیرند و به تنهایی و یا با فرزند خود ادامه زندگی می دهند، داشته باشد.
ازدواجهای نیندیشیده در ایران رو به افزایش است،بنابراین باید منتظر افزایش آمار طلاق باشیم
کاظمی پور در پاسخ به این سوال که تحلیل شما از چشمانداز طلاق در ایران چیست، آیا راهکارهای کنترل طلاق نتیجه بخش است یا خیر، گفت:اگر ما این فرض را بپذیرم که مدرنتیه افسار گسیخته به ایران وارد شده و ادامه پیدا خواهد کرد، ما باید منتظر طلاق های بیشتر باشیم.
او ادامه داد: بین طلاق هایی که در کشورهای توسعه یافته اتفاق می افتد و طلاق هایی که در کشور ما به وقوع می پیوند تفاوت وجود دارد.به نظر من در کشورهای توسعه یافته ، طلاق هایی که اتفاق می افتد بعد از ازدواج های اندیشده است اما در ایران بیشتر طلاق ها بعد از ازدواج های نیندیشیده صورت می گیرد.
رئیس مرکز مطالعات و پژوهش های جمعتی آسیا و اقیانوسیه افزود : در ایران همچنان ازدواجهای نیندیشیده رو به افزایش است پس باید انتظار وقوع طلاقهای بیشتر را داشته باشیم . اینکه امار نشان از ان دارد که بیش از 50 درصد طلاق ها در 4 سال اول زندگی زناشویی اتفاق می افتد نشان از همین مساله دارد.
ازدواجهای زودرس منجر به طلاق می شود، هر چند که مسئولان از بیان این مطلب خوششان نمیآید
کاظمی پور در پاسخ به این سوال که چه نسبتی میان افزایش سن ازدواج و طلاق وجود دارد، سن تجرد قطعی در ایران چقدر است، گفت: به نظر من ازدواج های زودرس منجر به طلاق می شود، البته مسئولان از اینکه من چنین نکتهای را مطرح کنم خوششان نمی آید، اما عمدتا ازدواج های زودرس و ازدواج های نیندیشیده است که منجر به طلاق می شود. اگر ازدواج با تعمق باشد کمتر منجر به طلاق می شود.
سن تجرد قطعی در کشور کاهش یافته و به35-39 سال رسیده است
او ادامه داد: معمولا گفته می شود تجرد قطعی در گروه سنی 40-44 سال برای زنان و 50 تا 54 سال برای مردان است ولی مطالعهای که ما اخیرا انجام دادیم، نشان داد که سن تجرد قطعی در ایران کاهش پیدا کرده و در رنج سنی 35 -39 سال رسیده است.او در رابطه با میزان تجرد قطعی در کشور گفت: در حال حاضر امار تجرد قطعی در کشور حدود 6 و 7 درصد است و پیش بینی من هم این است که تجرد قطعی به 10 درصد هم خواهد رسید.
باید تلاش کنیم از قبح طلاق در جامعه کم شود
سوسن باستانی در پاسخ به این سوال که با توجه به آثار مخرب طلاق عاطفی در کشورآ یا بهتر نیست روند طلاق تسهیل شود تا این همه عوارض برای زن و مرد و بچه ها نداشته باشیم، گفت: به راحتی نمیتوان در رابطه با این مساله صحبت کرد، و پیشنهاد کرد که روند طلاق تسریع شود، زیرا هنوز در جامعه ما طلاق قبح اجتماعی دارد و وقتی به زنی انگ طلاق می خورد، دچار مشکل می شود. بنابر این گاهی اوقات تبعات طلاق ان قدر سنگین است که افراد با وجئژود اینکه دچار طلاق عاطفی شده اند تمایلی به طلاق قانونی ندارند.
او ادامه داد:اگر فرهنگ سازی درست در رابطه با طلاق صورت گیرد و به طلاق به عنوان یک راهحل در مواردی که ادامه زندگی امکانپذیر نیست نگاه شود، بسیاری از مشکلات حل می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا گفت: مساله اصلی که باعث میشود ازدواج ها به طلاق منجر شود این است که افراد برای ازدواج، انتخابهای درستی ندارند و انگیزههای درستی برای ازدواج نداشتهاند . در حالحاضر مسئولان فقط به دنبال این هستند که برای ازدواج تبلیغ کنند تا سن ازدواج در کشور افزایش پیدا نکند این در حالی است که بدون انگیزههای درست ازدواج محکوم به شکست است.
استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی نیز در رابطه با این سوال گفت:در هر زندگی زناشویی اختلافاتی بین زن و شوهر پیش میآید منتهی وقتی از طلاق عاطفی صحبت می کنیم وقتی است که زن و مرد از سطح تنشهای مقطعی گذر کردهاند و در شرایطی قرار گرفتند که دائما از هم ایراد می گیرند، بنابراین اگر طلاق های عاطفی گرفتاری های اجتماعی به دنبال نداشته باشد، بهتر است که به طلاق دائم در آن شرایط منجر شود.
باید با توجه به هنجارهای موجود روابط بین زن و مرد به جوانان اموزش داده شود
او ادامه داد: متاسفانه مردان جامعه ما به زنان خود هم به چشم خواهر و مادر خود نگاه می کنند و نمی دانند که باید با همسر خود چگونه رفتار کنند و محبت کافی را به آنها ندارند و از خود همدلی نشان نمی دهند برای کاهش میزان طلاق ها باید به زنان و مردان اموزش های لازم در رابطه با روابط بین زن و مرد داده شود تا شناخت بیشتری از روحیات هم پیدا کنند.
او ادامه داد: در جوامع شهری مانند تهران زنان دیگر فقط انتظار نفقه از مردان خود ندراند بو به دنبال عشق کامل هستند و بنابر این تعریف روابط زن و مرد در جوامع شهری تغییر کرده است و مردان و زنان باید با توجه به هنجارهای موجود روابط خود را تنظیم کنند تا با مشکل مواجه نشوند.
تا زمانی که طلاق یک پدیده ناشناخته در جامعه باشد روز به روز به آمار ان افزوده میشود
حسینی در پاسخ به این سوال که آیا سیاست گذاری در ایران باید بر کنترل میزان طلاق متمرکز شود یا کنترل عوارض آن، گفت: من معتقدم که اگر بخواهیم یک پدیده اجتماعی مثل طلاق را کنترل کنیم باید عوامل مختلفی را مد نظر قرار بدهیم و ببینیم که اصولا این طلاق ها چرا صورت گرفته است؟ یکی از پدیده های ناشناخته جامعه ما زندگی خانوادگی و زناشویی و طلاق است. مادامی که این ناشناختهها برای ما باقی باشد قطعا این پدیده به روند افزایشی خود ادامه میدهد ، ما وقتی می توانیم ، یک پدیده را کنترل کنیم که دقیقا آن پدیده را بشناسیم، اما متاسفانه باید بگویم با توجه به شواهدی که جامعه ما دارد، ما همچنان باید منتظر بالا رفتن میزان طلاق ها باشیم ، حتی در سایر استان ها و مناطقی که در آنجاها میزان طلاقها به مراتب کمتر است و زندگی حالت طبیعی و مناسبی را دارد.
آشنایی بیشتر، قبل از ازدواج، آمار طلاق را کاهش میدهد
استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی در پاسخ به این سوال که آیا آشناییهای بین دختر و پسر در قبل از ازدواج در میزان آمار طلاق تاثیر دارد یا خیر، گفت: دختر و پسر در جامعه ایران باید به یک شناخت نسبی از هم داشته باشند و به جای جداسازی های بیش از حد مثلا جدا سازی ها در دانشگاه ها باید به این فکر کنیم که افراد به رشد ذهنی لازم برای در کنار هم کار و تحصیل کردن برسند.
او ادامه داد: زن و مردی که می خواهند ازدواج کنند نیاز به شناخت از هم دارند تا به این نتیجه برسند کهتا چه اندازه برای هم قابل تحمل هستند، ما نباید به ازدواج به عنوان پدیدهای که ما را به راحتی و مشروع به یک رابطه جنسی سالم میرساند نگاه کنیم، چون هر چه سن بالا رود میزان رابطه جنسی کاهش می یابد، پس زندگی زناشویی که امری ادامه دار است باید به چیزهایی بیش از روابط جنسی متکی باشد و اتکایش هم روز به روز بیشتر شود.لازمه چنین رابطه ایآشنایی دخترو پسر قبل از ازدواج است . این آشنایی به هر نحوی که جامعه و قانونگذران جامعه صلاح می دانند، باید انجام شود چون قطعا آشنایی بیشتر قبل از ازدواج منجر به بحران های کمتر در طول ازدواج می شود.
زن و مرد باید دوشادوش هم پیشرفت کنند تا فاصلهای بین انها ایجاد نشود
او ادامه داد:هیچ تضمینی وجود ندارد که وقتی دو نفر با هم حرکت میکنند و زندگی را آغاز می کنند در طول مسیر زندگی هم سطح هم باقی بمانند بنابراین برای جلو گیری از پدیده طلاق زن و مرد موظف هستند با هم ذهنشان را بالا ببرند و با هم پیشرفت کنند تا فاصلهای بین انها ایجاد نشود. چرا که بسیاری هستند که ازدواجهای خوبی را شروع می کنند اما به علت فاصلهای که بعد از زندگی پیدا می کنند دچار بحران و مشکل میشوند.
زنان مطلقه شانس کمتری نسبت به مردان مطلقه برای ازدواج دارند
استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که چرا خانمهای مطلقه کمتر از آقایان مطلقه تمایل به ازدواج مجدد دارند، گفت: عموما ذهنیت منفی روی طلاق وجود دارد و متاسفانه ذهنیت منفی روی زنان مطلقه بیشتر است یعنی اگر مرد مجردی بخواهد با زنی که قبلا ازدواج کرده ، ازدواج کندتمایل دارد با زنی که همسرش فوت کرده ازدواج کند تا زنی که طلاق گرفته و این نشان دهنده این است که یک زن مطلقه نسبت به زنی که شوهرش فوت کرده به لحاظ موقعیت اجتماعی یکی هستند اما به لحاظ ذهنی دو جایگاه متفاوت دارند به همین خاطر است که در جامعه ایران زنان مطلقه شانس ازدواج مجدد شان از مردان مطلقه کمتر است.
+ There are no comments
Add yours