زن فردا: همان طور که در گزارش قبلی مطرح شد آنچه طلاق را به معضلی اجتماعی برای زنان بدل کرده، وجود پدیده تجرد ناخواسته دختران است که ناخودآگاه شانس ازدواج مجدد برای زنان مطلقه را کم می کند.
به گزارش«زن فردا» گرچه فارغ از نگاه سوء و آزار دهنده ای که برخی از مردان نسبت به زنان مطلقه دارند، بسیاری از زنان مجرد به واسطه ناتوانی در برخورد با مشکلات متعددشان و یا فشار اطرافیان مجبور به ازدواج مجدد می گردند.
در واقع این زنان به دلیل یدک کشیدن نام مطلقه با مشکلات عدیده ای مواجه اند، متاسفانه طبق آمارهای منتشر شده وجود نگاه مردسالارانه و تبعیض و تنگنظری نسبت به زنان موجب شده که سی و نه درصد از زنان در پیدا کردن مسکن و اجاره آن و اسکان و اقامت در هتلها و مهمانسراها با مشکل مواجه شوند که البته اغلب اینگونه زنان در وهله نخست با مشکلات اقتصادی تهیه مسکن نیز دست به گریبان هستند.
با این وجود نمی توان مشکلات و مسائلی را که زنان مطلقه با آن مواجه هستند را تنها در امور اقتصادی خلاصه کرد چراکه تحقیقات نشان می دهد این زنان با مشکلات دیگری مثل مزاحمت های همسر اول و یا محدودیت های اجتماعی و… دست وپنجه نرم می کنند.
دکتر صمدی راد در یکی از پژوهش های خود در این خصوص عنوان کرده که ۴۵ درصد زنان مطلقه از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلی خود ابراز ناراحتی کرده و از این بابت احساس سلب حقوق فردی و اجتماعی میکنند.
وی در ادامه می نویسد؛ آنها معتقدند که در صورت تصمیم به ازدواج مجدد همسر قبلی آنها با تحت فشار قرار دادن آنها از طریق عدم اجازه ملاقات با فرزندانشان و یا تهدید به باز پس گیری فرزندانشان ، برای آنها مزاحمت ایجاد کرده و اینگونه مداخلات در زندگی با همسر جدیدشان نیز ادامه پیدا می کند.
همچنین در یکی دیگر از پژوهش های صورت گرفته مشخص شده که ۷۰ درصد زنان مجرد از وجود باورهای غلط و قضاوتهای تنگنظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بیوه احساس بیگانگی، ناامنی و ناراحتی در روابط خود با دیگران می کنند به همین خاطر حتی از حضور در جمع فامیل نیز معذب هستند.
در تحقیق دیگری در همین زمینه تصریح می شود که ۵۵ درصد زنان سرپرست خانوار از طعنهها و متلکهای اهالی محل معذب بوده و حدود ۶۶ درصد در معرض انواع سوءنیتها و آزارهای دیگران واقع شده و صدمه دیدهاند که این موارد بازگوکننده میزان ناامنی عاطفی و تضییع حقوق فردی و اجتماعی زنان مجرد است، به گونهای که ٨٧ درصد این زنان میزان امنیت اجتماعی خود را کم و یا هیچ میدانند .
مجید ابهری کارشناس علوم رفتاری در گفت و گو با زن فردا در خصوص زنان مطلقه از افزایش ۶برابری آمار زنان مطلقه در جامعه اظهار نگرانی کرده و بیان داشت: بر اساس آمارهای موجود هم اکنون یک میلیون مرد مطلق و ۶ میلیون زن مطلقه در کشور وجود دارد.
ابهری اظهار داشت: افزایش زمان مطلقه بودن و افزایش آمار دختران تحصیلکرده همراه با مشکلات اقتصادی و اشتغال در جامعه موجب کاهش ازدواج در کشور شده است.
وی ضمن اشاره به افزایش ورودی دختران به دانشگاه ها (۶۵ درصد) و گرایش کمتر پسران به تحصیلات گفت: بالا رفتن سطح تحصیلات عالی دختران میزان توقعات و مطالبات آنها را بالا برده و میل کمتری برای ازدواج با پسران کم سواد پیدا کرده اند که این نیاز به فرهنگ سازی دارد.
ابهری با بیان اینکه ۸۰ درصد زنان مطلقه فرزند ندارند و کمتر از پنج سال زندگی مشترک داشته اند تصریح کرد: بهترین روش برای کاهش آمار پسران و دختران مجرد تشویق پسران برای ازدواج با زنان جوان مطلقه است که با این اقدام شادکامی و موفقیت در زندگی مجدد زنان جوان مطلقه جاری می شود.
این کارشناس علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی در پایان افزود: زندگى شرایط سخت و دشوارى را براى زنانى که به دلایل مختلف همسران خود را از دست داده اند ایجاد مى کند. این زنان ناچارند با داشتن فرزند به تنهایى زندگى را سرپرستى نمایند، به این علت نه تنها دچار اختلالات روحى مثل اضطراب و افسردگى مى شوند بلکه نبودن کار مناسب و ازدواج نکردن باعث آسیب و مشکلات زیادى نیز براى آنها خواهد شد.
در هر حال بسیاری از زنان مطلقه برای بازیافتن آزادی های از دست رفته شان اقدام به طلاق می کنند اما ۴٠ درصد از این زنان، از محدودیتها و مزاحمتهای اعضای خانواده خود شاکی هستند و آن را مخل امنیت و آزادی خود قلمداد می کنند.
در واقع نگاه سنتی که حاکم بر جامعه ما است به خانواده ها این اجازه را نمی دهد که پس از بازگشت دخترشان از زندگی متأهلی دوباره به او به چشم دختری مجرد و آزاد بنگرند در نتیجه محدودیت های بیشتری را در رفت و آمد و اشتغال به کار برای او قائل می شوند.
علاوه بر تمام مشکلات ذکر شده، از دست دادن همسر به خصوص در دوران جوانی و پیامدهای ناگوار طلاق منجر به بروز مشکلات روحی متعدد ار جمله افسردگی و بد بینی برای اینگونه زنان می گردد و این موضوعی ست که به آسانی نمی توان از کنار آن گذشت.
به هر حال این یک واقعیت است که زنان بیوه در جامعه ما فشارهای روحی، روانی، اجتماعی و خانوادگی زیادی را متحمل می شوند و این فشارها طبیعتاً بر کارکرد اجتماعی و اقتصادی آنها نیز تاثیر میگذارد، به هر حال تجربه بیوگی اگر چه نقاط اشتراکی در بین زنان دارد اما برای هر کس می تواند تجربهای متفاوت از دیگری باشد بنابراین خوب است زنان ما با اعتماد به نفس قوی تر با مسائل مواجه شوند و مسئولان نیز قدری بیشتر به مشکلات این گونه زنان توجه نشان دهند
+ There are no comments
Add yours