سایت بنیاد هوشنگ گلشیری: در روز جمعه، سوم دی ماه 1389، مراسم پایانی دهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری به صورت خصوصی با حضور اهل ادب، ارزیابان، ناشران، یاوران و برخی از اعضای هیأت امنای بنیاد گلشیری برگزار شد.
در این مراسم از علیاشرف درویشیان، داستاننویس معاصر، تجلیل و جوایز برندگان اهدا شد.
در ابتدای مراسم فرزانه طاهری، مدیر عامل بنیاد گلشیری، در سخنانی از عدم امکان برگزاری مراسمی عمومی برای تقدیر از علیاشرف درویشیان و اهدای جوایز برندگان این دوره گفت:
از همان دورۀ اول این جایزه با مشکل مکان عمومی برای برگزاری مراسم روبهرو بودهایم و امسال اصلا تلاش هم نکردیم تا جایی بگیریم. هرچند که این دریغی است برای بنیاد که مراسم عمومی و امکان شرکت همـﮥ علاقهمندان در این جشن داستان به دستاندرکاران جایزه نیز همواره نیروی ادامـﮥ کار میداد.
سپس با ابراز خوشحالی از حضور رضا خندان مهابادی، از همکاران بنیاد در دورههای پیشین، که در مراسم دورۀ گذشته جایش خالی بود، و ابراز تاسف از عدم حضور احمد غلامی که در مراسم دورۀ گذشته بود و امروز نیست، و با آرزوی رهایی او و همکارانش ادامه داد:
امسال قرار است علاوه بر اعلام برندگان، از علیاشرف درویشیان تقدیر کنیم. هم عضو موسسان بنیاد گلشیری است و هم عضو هیئت امنا و هم چندین سال در ارزیابی و داوری ما شرکت داشته است. در ارزیابیهایمان بیشترین کتابها را او خوانده بود. در آن دوره که فرمها را میفرستادیم تا ارزیابان به هرچه خوانده بودند امتیاز بدهند، در فهرست او همیشه کتابهایی بود که هیچکس ندیده بود اما از شهرستانهای بزرگ و کوچک و دور و نزدیک برایش فرستاده بودند، چون میدانستند همه را میخواند. همین نشان تعهد جدی و عمیق او در همـﮥ وجوه حیات فرهنگی و اجتماعی است.
طاهری ضمن تشکر از زحمات یونس تراکمه در برگزاری این دوره از جایزه و تایماز منقبتی در امور اجرایی، از ارزیابان این دوره، بهویژه ارزیابان گروه اول که پذیرفتند تمامی آثار را بخوانند تشکر کرد و ابراز تأسف کرد که نه تنها بنیاد امکان جبران زحمات آنان را ندارد، گاه ارزیابان ناچارند پیامدهای این همکاری با بنیاد را نیز تحمل کنند. سپس در مروری بر ده دورۀ گذشته گفت:
در این ده سال مدام تلاش کردهایم که راههای بهتری برای برگزاری این جایزه پیدا کنیم. شیوه را چند باری تغییر دادهایم. با تغییر شرایط سعی کردهایم که شیوه را براساس وضعیت تغییر دهیم.
مثلا از یک دورهای شروع کردیم به فرستادن فرمهایی برای اهل ادبیات تا به کتابهایی که میخوانند در طی سال امتیاز بدهند و ما با این فرمها نامزدها را معلوم کنیم. بعد در دورهای دیدیم جامعـﮥ کتابخوان انگار دیگر دل و دماغ ندارد. کم کتاب میخواندند. این شد که گفتیم کتابها را بدهیم ارزیابانی که میپذیرند بخوانند. از سال پیش هم اعلام کردیم جایزه دوسالانه میشود. در دورۀ هشتم داورانمان برندهای اعلام نکردند. همین ما را در بنیاد به فکر انداخت که شاید به دلیل سختگیری بیسابقه در دادن مجوز خیلی از آثار میمانند و ممیّزی به آثار آسیب زیاد میزند و شاید چه به لحاظ کمی و چه کیفی بهتر است یک سال رمانهای دو سال و سال بعدش مجموعهداستانهای دو سال را بررسی کنیم تا اتفاق دورۀ هشتم تکرار نشود.
این تصمیم ما البته انتقادهایی را برانگیخت. پس از گذشت چند ماه، به نظر رسید که روزنـﮥ تنگِ دادن مجوز کمی بازتر شده و تعداد زیادی کتاب مجوز گرفت. ما دیگر کار را شروع کرده بودیم، یعنی تهیـﮥ رمانهای دو سال و دادن آنها به ارزیابان.
قصدم از این حرفها این بود که در حد توانمان تلاش کردهایم روشهای گوناگون را آزمایش کنیم و این را نه نشانـﮥ ضعف بنیاد که نشانـﮥ قوتش میدانیم، یا دستکم نشانـﮥ نیت برگزارکنندگان جایزۀ ادبی گلشیری برای بهتر شدن و موثقترشدنش.
فرزانه طاهری سپس دربارۀ انتخاب داوران گفت:
سعی کردهایم با داورانی کار کنیم که به نظرمان شایستگی داوری داشته باشند. سعی کردهایم از صحنـﮥ روز هم عقب نمانیم، یعنی چهرههای جدید را هم بشناسیم. طبعاً نمیشود کسانی را یافت که همگان یا اکثریت قریب به اتفاق بر سرشان توافق داشته باشند. این امری بدیهی است، هرچند مثل خیلی از امور بدیهی دیگر انگار باید توضیحش داد، مدام. از جمله اینکه به هرحال در هر جایزهای عدهای داوری میکنند و برایند نظرشان میشود چند اثر و طبعاً این انتخابشان به مذاق برخی خوش نمیآید. حضور داورانی بعضی را قانع میکند و حضور داورانی دیگر بعضی دیگر را. طبعاً با مشورت با اهل ادب در بنیاد سعی میکردیم فهرستی تهیه کنیم. و البته ملاحظاتی را همیشه در نظر داشتهایم.
برای پرهیز از هر حاشیهای. نمیتوانیم مدعی شویم که صددرصد هم موفق بودهایم. تهیـﮥ فهرست داوران، به قول معروف، پنجاه درصد قضیه بود. اینکه بپذیرند با ما کار کنند هم بحث دیگری است. محدودۀ کارمان تنگتر هم میشد، چون قرارمان این است که اگر کسی داور جایزۀ دیگری است به سراغش نرویم؛ اینکه شهرت نداشته باشد به نظر خاصی چه مثبت چه منفی نسبت به نامزدهای بخشی که داوری میکند. داورانی هم بودهاند که به دلایل شخصی حاضر به پذیرش این کار نشدهاند. خوب، همیشه سعی کردهایم به داوران تهرانی بسنده نکنیم. نخواستهایم خود را از داوران بالقوه در جاهای دیگر هم محروم کنیم، حتی خارج از کشور. پس همیشه داورانی از شهرستان و از خارج کشور هم داشتهایم. حسن بزرگش یکی همان محروم نکردن خود است به دلیل بعد مسافت، هرچند دشواریهای عملی هم داشته است: مثلاً رساندن سریع کتابها به دستشان. حسن دیگر هم دور بودن این داوران است از بعضی فضاها که میدانیم، خصوصاً داوران مقیم خارج. رغبت به داوری هم در آنها ادامه یافته چون طبعاً از ترکشهای بعد از جایزه در امان میمانند. در مجموع هم بگویم که سعی کردهایم با داورانی کار کنیم که اثر را مستقل ارزیابی میکنند، همانطور که باید. اما اینکه تمامی داورانمان در تهران نیستند یک عیب شاید داشته باشد، همین که امکان برگزاری جلسه با هم ندارند.
امسال هیچ داور تهرانی نداشتیم. سه داورمان خارج از کشورند و سه داورمان در شهرستان. عبدالله کوثری در مشهد است، علی خدایی و دکتر هلن اولیایینیا در اصفهاناند، گلی ترقی در پاریس است، کامران بزرگنیا در هانوفر و محمود فلکی هم در هامبورگ.
به دنبال سخنان فرزانه طاهری، نسترن موسوی از طرف کمیتۀ جایزه گزارشی از روند انتخاب برترینهای دورۀ دهم ارائه کرد:
ابتدا با دوستانی که پذیرفته بودند رمانهای انتشار یافته در آن دو سال را بخوانند کار را در مرحلـﮥ ارزیابی آغاز کردیم. به موازات آن، با فرستادن فرمهایی برای گروه بزرگتری از صاحبنظران درخواست کردیم که به هر یک از صد و چند کتابی که در فهرست آمده بود و خوانده بودند، از صفر تا نُه امتیاز بدهند. قصدمان این بود که هم از نظر طیف وسیعتری بهره ببریم و هم مطمئن شویم مبادا اثری از قلم افتاده باشد و در فهرست داوری گنجانده نشده باشد.
بهعلاوه، از همـﮥ کسانی که فرم را برایشان فرستاده بودیم، خواهش کرده بودیم که اگر کتابی یا رمان نبوده است یا برای نخستین بار در سال 87 یا 88 چاپ نشده است ما را باخبر کنند. اگر هم رمانی خواندهاند که چاپ اول آن 87 یا 88 بوده و در فهرست نیامده است، باز به ما اعلام کنند تا آن را تهیه کنیم و در اختیار ارزیابان گروه اول قرار دهیم.
از مجموع فرمهایی که به ما بازگردانده شد، 23 فرم واجد شرایط لازم برای جمعبندی بود. برخی از ارزیابان گروه دوم که فقط فهرست را برایشان فرستاده بودیم دست کم شصت درصد آثار را خوانده بودند. متأسفانه، برخی از آنها هم به کمتر از پنج رمان امتیاز داده بودند که بنا بر آییننامه نمیتوانستیم امتیازهایشان را در جمعبندی دخالت دهیم.
حاصل این همه نامزدهای دهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری بود که در مطبوعات معرفی شدند.
نسترن موسوی با اشاره به محدودیت امکانات بنیاد گفت:
همـﮥ کسانی که به نوعی تجربـﮥ کار اجتماعی، بهویژه از نوع داوطلبانـﮥ آن را دارند، نیک میدانند که کیفیت کارشان بستگی تامّ و تمام دارد به داشتن حداقلی از تمرکز، دفتر دستک، امکانات مالی برای برخورداری از نیروی کار دایمی و حرفهای.
اینها را گفتم تا بدانید هر کدام از ما (آنهایی که هنوز هستند) در این ده سال چه امیدها پروردیم که بنیادی میسازیم شایستـﮥ نامش. نمیگوییم تماماً دستخالی بودیم، که نبودیم به یمن افزودههای معنوی و مادی یاورانمان. اما تمرکز و دفتر دستک نداشتیم، و نشد که بیابیم. (این خود داستان دیگری است.) پس عذرخواه هر گونه اشتباهات سهوی هستیم که در چشم دیگرانی ما را مغرض جلوه داد.
سپس نوبت به تقدیر از علیاشرف درویشیان رسید. حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه و از همکاران و دوستان قدیمی درویشیان، در این بخش در بزرگداشت این نویسنده علاوه بر ارزشهای داستاننویسی درویشیان، بر وجوه انسانی شخصیت او تأکید کرد.
او در سخنانش با عنوان «سیمای تابناک نویسندهای انسان در میان جمع» گفت:
اجازه میخواهم با وجود نزدیک به سیوپنج سال آشنایی با علیاشرف درویشیان و بیستوپنج سال افتخار آشنایی با خود ایشان، به نوشتههایش نپردازم و از خود مؤلف بگویم که به نظرم شاید مهمتر از مقولـﮥ آثار قلمی منتشرشده باشد، چه اعتقاد دارم عصاره و هدف تمامی هنرها، از جمله داستاننویسی که هنر اصلی درویشیان است، انسان و انسانیت بوده و همچنان هست. و الا چه سود اگر خروارها کاغذ را سیاه کنیم و در آن از تنها موجودی که جامه به تن دارد و آستینش از اشک تر است سخن نگوییم!
حسن کیائیان در ادامه از شخصیت درویشیان گفت:
در اینهمه سال دیدهام که درویشیان دروغ نگفت.
دیدهام که بر سر آنچه به آن اعتقاد داشت استوار ماند.
دیدهام که اندکی حتی در نمایاندن چهرۀ کریه فقر، که انسانسوز و خانمانبرانداز است، کوتاهی نکرد.
دیدهام که همواره با شادی مردمان پیرامون خود خندید و با اندوهشان گریست!
دیدهام که برای او عدالت دغدغهای واقعی و همیشگی است….
و سخنانش را چنین پایان داد:
بیتردید علیاشرف درویشیان در زمرۀ اقلیت بسیار کوچکی است که همچنان جامه بر تن دارد و آستینش از اشک تر است!
رضا خندان مهابادی نیز، که سابقـﮥ همکاری درازمدت با درویشیان در تدوین چند کتاب دارد، ضمن نقل تجربـﮥ همکاری با او و تأکید بر تعهد عمیق این نویسنده، از تصمیم بنیاد برای برگزاری بزرگداشتی برای این نویسنده قدردانی کرد: در مورد درویشیان میتوان از آزاداندیشی، نقدپذیری و پختگی عاطفی او گفت. اما میدانم که پرداختن به این همه در این فرصت امکانپذیر نیست. به هر روی، میخواهم این را بگویم که قدرشناسی من نسبت به علیاشرف حد و مرزی ندارد. اما چرا باید از او تقدیر کرد؟ مگر چه گلی به سر ادبیات و جامعه زده است که در خور تقدیر باشد؟ من از معیارهایی که موجب شده است بنیاد زندهیاد گلشیری از درویشیان تقدیر کند خبر ندارم، اما بنا به دلایلی که میگویم او را شایستـﮥ چنین کاری میدانم و این دلایل در دو کلمه خلاصه میشوند: انسانِ هنرمند.
در این بخش از برنامه عباس مخبر، عضو هیأت امنای بنیاد لوحی را که بنیاد برای بزرگداشت درویشیان تهیه کرده بود قرائت کرد.
برای علیاشرف درویشیان به سبب تعهد بیچون و چرایش به آزادی بیان و در امان نگاه داشتنِ حریم قلم از دستبردِ قدرت؛
برای علیاشرف درویشیان به سبب تصویر صادقانهای که از گذر دردناک جامعهای روستایی به جامعهای شهری بهدست داده است؛
برای علیاشرف درویشیان که گنجینـﮥ شخصیتها و محیط داستانهای خود را از دلِ زندگی کابوسزدۀ خود بیرون کشیده است؛
برای علیاشرف درویشیان که در دل قهرمانان گمنام و بینام، رانده و زدهی خود بذر امید کاشته، حتی در لحظههایی که خود امیدی نداشته است؛
برای علیاشرف درویشیان که، تا توانسته، اِکسیر طنز را باطلالسِحر رنج زیستن در محرومیت و شوربختیهای انسان کرده است؛
برای علیاشرف درویشیان که نفسِ نوشتن و داستان گفتن را، از هر که و هر چه، جدال با فراموشی میداند.
بنیاد فرهنگی- مطالعاتی هوشنگ گلشیری
دیماه 1389
سپس سیمین بهبهانی تندیس و لوح تقدیر را به علیاشرف درویشیان اهدا کرد.
درویشیان در سخنانی از شادیاش از حضور در این جمع گفت و با نقل خاطراتی به سخنان خود پایان داد.
برگزیدگان دهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری
سپس نوبت به اعلام برندگان رسید.
عبدالعلی عظیمی، از اعضای هیأت مدیرۀ بنیاد و ارزیابان این دوره، لوح تقدیر برندۀ بخش رمان را قرائت کرد.
داستاننویس گرامی
سرکار خانم مهسا محبعلی
هیأت داوران دهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری
رمان نگران نباش را به دلیل:
خلق زبانی فشرده درخورِ کنش داستانی و شخصیتها و راوی با استفادۀ بجا از اصطلاحات زبان مخفیِ بخشی از نسل جدید؛ استفادۀ هوشمندانه از زلزله برای عیان کردن بحران و نابسامانیهای اجتماعی و فردی؛ توفیق در برقراری پیوندی ظریف میان خردهروایتها در کلیت داستان؛ توفیق در حفظ ضرباهنگی مناسب از آغاز تا پایان؛ ساخت و پرداخت فضای داستانیِ باورپذیر؛ توفیق در شخصیتپردازی؛ برندۀ عنوان بهترین رمان دوسالانـﮥ 1388 – 1387 شناخته است.
قلــمتان بــر دوام بـاد تــا بـاز هـم بر غـنای ادبـیـات داسـتانی فـارسی بـیفزایید.
بنیاد فرهنگی- مطالعاتی هوشنگ گلشیری
هیأت داوران
هلن اولیایینیا، محمود فلکی، عبدالله کوثری
محمود دولتآبادی تندیس، لوح تقدیر، و جایزۀ نقدی را به مهسا محبعلی اهدا کرد.
سپس نوبت به رمان اول رسید. لوح تقدیر برندۀ این بخش را علی خدایی، از داوران این بخش، قرائت کرد.
داستاننویس گرامی
سرکار خانم سارا سالار
هیأت داوران دهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری
رمان احتمالاً گم شدهام را به دلیل:
توفیق نسبی در نشان دادن فضای ذهنی و زندگی بیرونی راوی در سفر زنی سرگشته در درون خویش و در شهر تهران در محدودۀ یک روز؛ توفیق نسبی در آمیختن روایتهایی از زمانهای گوناگون و استفادۀ شایسته از لایههای داستانی به صورت همزمان برای پیشبرد داستان؛ توفیق در خلق زبان روایی درخور شخصیت اصلی و زبانی همخوان با فضای داستان که جستجوی بیرونی و درونی راوی را ملموس و باورپذیر کرده است؛ توفیق در خلق حضور قاهر شهر تهران با استفاده از عناصر شهری چون تابلوهای تبلیغاتی و سروصدای بزرگراهها، و القای سنگینی سقفی نامرئی که به ساختن فضای کلی داستان مدد رساندهاست؛ غیبت سنگینیِ حضور نویسنده بر روایت که رمان را پرکشش و خواندنی کرده است؛
برندۀ عنوان بهترین رمان اول دوسالانـﮥ 1388 – 1387 شناخته است.
قلــمتان بــر دوام بـاد تــا بـاز هـم بر غـنای ادبـیـات داسـتانی فـارسی بـیفزایید.
بنیاد فرهنگی- مطالعاتی هوشنگ گلشیری
هیأت داوران
کامران بزرگنیا، گلی ترقی، علی خدایی
بابک احمدی تندیس، لوح تقدیر، و جایزۀ نقدی را به سارا سالار اهدا کرد
سالار در سخنانی، ضمن تشکر از بنیاد گلشیری و دستاندرکاران جایزه، نفس وجود جوایز ادبی مستقل را مایـﮥ ایجاد نشاط در فضای راکد ادبیات دانست.
عکسها: علی شیرخدایی
+ There are no comments
Add yours