بهار می آید و شکوفه های گل «نسرین» در هستی «بهاره» و «مهدیه» نیز خواهد شکفت و «محبوبه» های مان همچون سالکی «رهنورد» بازخواهند گشت و آنگاه عشق و «عاطفه» بار دیگر جوانه می زند و گل های «لادن» و «مریم»، «معصومانه» بر «شبنم» های صبحگاهی گلبرگ های خود بوسه می زنند و آن زمان است که شریان نوشونده زندگی، زنانه تر خواهد رویید.
از دل همین شکوفه های امید است که هنوز به طغیان آگاهی زنان سرزمین مان باور داریم، چرا که خوب می دانیم اگر داغ «سیمین»، سووشون دل مان شد اما هنوز لبخند به لب داریم که «سیمین» بانوی شعر و غزل مان، اشعارش را همچون تاج زرین بر سرمان می گذارد. اگر «هاله» را سفری سبز با خود برد، سبزی صلح جوی زندگی اش در رگ های مان جاری است؛ اگر در دنیای تصویر، زنان مان را از مردان جدا می کنند، اما امید داریم که این «جدایی» سکویی باشد تا روزی «رخشان» ها و «تهمینه» های مان را نیز بر تخت اسکار بنشانیم… اگرها و امیدهای زیادی در دل داریم و از همین روست که سال نو خورشیدی را با امیدی لایزال به تمامی هموطنان مان در سراسر گیتی، به ویژه جامعه زنان سرزمین مان تبریک می گوییم – مدرسه فمینیستی
+ There are no comments
Add yours