مدرسه فمینیستی: این روزها در فیس بوک علاوه بر کمپین «نه به حجاب اجباری»، نه به مهریه و نفقه، آری به برابری نیز اضافه شده است و به نظر می رسد که مسئله جهیزیه با تمام معضلاتش در حاشیه مانده است. گرچه در قانون مدنی صحبتی از تهیه جهیزیه به عنوان یکی از وظایف زن به میان نیامده است اما متعارف است که هنگام ازدواج، زن مقداری از لوازم ضروری زندگی را تحت عنوان جهیزیه به منزل همسر می برد و معمولا بر مبنای عرف هر محل، نحوه انتقال این اموال و صورت برداری از آن ها مشخص می شود. برای مثال در برخی اقوام ایرانی مرسوم است که قبل از آغاز زندگی مشترک، این اموال لیست شده و بزرگترهای فامیل ـ از هر دو طرف ـ زیر آن را امضا می کنند.
درست است که مهریه و نفقه جز مسائل حقوقی بوده و زنان را به لحاظ اقتصادی «جنس دوم» به شمار می آورد اما تلاش در جهت تغییر یک قانون، گاهی ساده تر از تغییر دادن تفکرات غالب و سنت ها است. در این سالها با وجود قوانین تبعیض آمیز، مسئله جهیزیه، بیشتر درحاشیه مطرح بوده است و شاید برابری خواهان، تغییرات فرهنگی را برآمده از تغییرات قانونی می دانستند و مطالبات قانونی را مهم تر از افسانه های فرهنگی غالب دانسته اند. البته ناگفته نماند که در اواخر دوران مشروطه تلاش هایی برای کاهش جهیزیه و تغییر آن به وسیله آموزش، صورت گرفته است. در بیستم ژانویه 1907 (1285) در ضمن برگزاری یک گردهمایی بزرگ در تهران، زنان قطعنامه ای را که شامل دو بند بود تصویب کردند. بند اول بر تأسیس مدارس زنانه تاکید داشت و بند دوم خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران بود و چنین استدلال می کرد که بهتر است پولی که صرف تدارک جهیزیه میشود، در راه آموزش دختران هزینه شود. (آفاری، 1379، ص 17-16)
جهیزیه (جهاز) در فرهنگ لغت دهخدا به معنای رخت مرده و عروس و مسافر (منتهی الارب)، (اقرب الموارد) آمده است. اما در عرف مرسوم، جهیزیه به دارایی و مالی گفته میشود که زن (عروس) هنگام ازدواج به خانهی مشترک میبرد. در حالت کلی، جهیزیه میتواند شامل پول، جنس یا مِلک باشد. همانطور که همه میدانیم در جامعه ما جهیزیه بیشتر شامل اسباب و لوازم خانهاست. اسباب و لوازمی که بر خلاف نقش واقعیاش بیشتر سبب دردسر و شاید اختلاف ها و حتی شکاف در زندگی مشترک شده است. درست است که ساخت زندگی مشترک نیازمند اسباب وسائلی است و شاید در گذشته، فرهنگی پسندیده بوده است اما در حال حاضر بیشتر به شکل یک سنت فرهنگی نادرست بوده و شکل آسیب را به خود گرفته است. خوشبختانه هنوز در ایران این مسئله مانند هند به شکل بغرنجی در نیامده است اما با افزایش هزینه های زندگی و همچنین ناکافی بودن درآمدها برای تأمین زندگی، می رود که این موضوع خود را به شکل دیگری نشان دهد.
جهیزیه تنها جنبه عرفی دارد و هیچ پشتوانه شرعی و قانونی برای آن وجود ندارد و زن بر اساس قانون و شرع، وظیفه ای برای تهیه جهیزیه ندارد. اما در ایران سنت ها چنان قوی هستند که فاصله گرفتن از آنها خود یک مبارزه اساسی می طلبد. جهیزیه اکنون به یکی از وظایف زن تبدیل شده است و حتی نهادهای خیریه نیز با توجه به فرهنگ رایج، این مسئله را در رأس فعالیت های خود قرار داده اند. حتی در برخی شهرهای ایران میزان مهریه متناسب با مقدار جهیزیهای است که دختر به خانه همسر می برد حال اینکه جهیزیه نقد پرداخت می شود ولی مهریه ممکن است هرگز پرداخت نگردد.
در اکثر رسانه های دولتی دلایل کاهش ازدواج، مهریههای بالا وافزایش توقعات دختران ذکر می شود اما هیچگاه به مسائلی نظیر جهیزیه اشاره نمی شود و این شاید نشان از نگاهی مردسالار است که رسانه های دولتی ایران همیشه اتخاذ کرده اند به نوعی که انگار هیچگاه زنان و مشکلاتشان به حساب نمی آید.
صرفهنظر از جنبه مادی آن و جدا از مشکلات مالی ومعضلات ناشی از آن برای زنان وخانواده هایشان در تهیه جهیزیه، بویژه در قشرهای کم در آمد وحتی طبقات کارمند (متوسط جامعه)، آسیبهای دیگری دراین خصوص ـ چه در هنگام ازدواج و چه طلاق ـ برای جهیزیه وجود دارد.
طبق ماده 1118 قانون مدنی «زن به طور مستقل میتواند در دارایی خود هر نوع تصرفی داشته باشد. بر همین اساس نیز می تواند استقلال مالی زن بر جهیزیه را اثبات کرد بازپسگیری جهیزیه از معضلات دیگری است. بازپسگیری جهیزیه از طریق دادگاه در صورتی امکان پذیر است که این اقلام، فهرست و قیمت گذاری شده باشند و قبلاَ به تأیید رسیده شده باشد. با علم به اینکه جهیزیه در ایران بیشتر به شکل اسباب و لوازم منزل است هنگام طلاق بسیاری از این اسباب و لوازم قابل تبدیل به پول نبوده و حتی موارد قابل تبدیل هم، به شدت دچار کاهش قیمت میگردند. حتی از فروش این لوازم، زنان پس از طلاق نمی توانند مشکلات اقتصادیشان را حل کنند و در موارد حادتر گاهی طلاقها در زمانی صورت می گیرد که خانواده دختر و یا خود او هنوز موفق به پرداخت قسطهای ناشی از آن نشده است و با توجه به آمارهای اعلام شده توسط سازمان ثبت احوال در سال 90 تعداد 833 هزار طلاق به ثبت رسیده است که درصد چشمگیری از انها این افراد در زیر سن 30 سال قرار دارند خود نیز مبین این مطلب است که بسیاری از طلاق ها در زمانی رخ داده است که خانواده ها یا خود زوجها هنوز مقروض هستند و به لحاظ روانی نیز در مواردی که طلاقها بر اساس سوء رفتار و کشمکش میان زن و مرد اتفاق افتاده است این لوازم با تداعی خاطرات ازدواج های ناکام، خشونتهای خانوادگی و… آسیبهای روانی زنان را تشدید هم میکنند.
رقابتهای زنانه بر سر مقدار جهیزیه نیز علاوه بر آسیهای روانی، به نوعی زنان را علیه زنان قرار می دهد چه بسیار زنانی که به دلیل کم بودن و یا مطابق میل خانواده همسر نبودن لوازمشان، از سوی آنها مورد تحقیر و تمسخر و در مواردی حتی دچار خشونتهای خانوادگی از سوی آنان قرار گرفته اند و همین مسئله باعث بروز خشمهای سرکوب شده و عقدههای روانی و حتی شیوع افسردگی در میان زنان شده است.
از طرف دیگر برخی از زنان هنگام طلاق خلع، حتی جهیزیه خود را به همسر خود می بخشند. طلاق خلع، طلاقی است که زن به واسطه کراهتی که از همسر خود دارد در برابر مالی که به همسر میدهد طلاق بگیرد. مقدار این مال میتواند عین مهریه، معادل آن، بیشتر و یا کمتر از مهریه باشد که معمولاَ در محاکم ایران این مقدار معادل مهریه و یا حتی بیشتر از آن است.
فرهنگ سازی در خصوص جهیزیه میتواند به این مسئله شکل منطقیتری ببخشد چرا که حتی بسیاری از این لوازم تهیه شده چه بسا مازاد هستند و سالهای سال به کار نمیآیند. نگاه تازه و منطقیتر به جهیزیه از سوی زنان تحصیلکرده و فعالان زن می تواند راهگشا بوده و این مشکل را بویژه در لایه های کم درآمدتر اجتماع حل نماید.
+ There are no comments
Add yours