باز هم زندان وزرا میزبان ۸ نفر از دوستان ما بود.
نمیخواهم بپرسم چرا و به چه جرمی! به جرم درخواست!! دور هم جمع شدن و صحبت از همبستگی و همراهی برای ساختن جامعهای بهتر؟
درخواست تغییر قوانین نابرابر، آن هم به مسالمتآمیزترین روش؟
به جرم افزایش سطح آگاهی عموم مردم از واقعیت موجود قانون؟
نمیپرسم این کار چه ربطی به امنیت دارد که پلیس امنیت مداخله میکند؟
صحبت از درد واقعی که در هر لحظه از زندگی زنان وجود دارد، امنیت چه چیزی را به خطر میاندازد؟
این همه هراس و شدت عمل برای چیست؟ برگزاری تجمع یا گردهمایی آرام چه تبعاتی را به دنبال دارد که برای مقهور کردن جمع کوچکی (به گفته خودشان) پلیس امنیت را به وسط میاندازند؟
اگر شرایط زندگی زنان وخیم و نابرابر نیست و خواست تغییر آن همهگیر و زودپذیرش نیست چرا با تمامی توان از طرح و گسترش آن ممانعت میکنند؟ چرا که همه میدانیم اگر خواستی از نیازهای جامعه نشات نگرفته وتکیهگاه افکار عمومی را همراه نداشته باشد با اقبال عمومی مواجه نمیشود و خود جامعه آن را نمیپذیرد و طبیعتاً ین حرکت با شکست روبهرو میشود.
بازداشت وکلایی که برای پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اقدام کردند به چه معنی است؟ آیا این پیغام را برای وکلا دربرندارد که مداخله نکنید شریک جرم! میشوید؟ مصونیتی که وکلا تبعاً بنا به حرفه خود باید از آن برخوردار باشند چه میشود؟ آیا برای محافظت از امنیت آنها نیازی به پلیس امنیت! نیست؟
نمیپرسم بازجویی بدون تفهیم اتهام نشانه چیست. زیر پا گذاشتن ابتداییترین حقوق متهم!!! ؟ ویا اعتراف ضمنی به اینکه هیچ اتهامی دربین نیست؟ و یا هر دو!!؟
ترساندن از دستگیری و بازداشت، محاکمه و احکام حبس و شلاق قادر به پس زدن موج پیشرونده جنبش زنان نیست. احکامی که باید جنبه تادیبی برای مجرمان داشته باشند بهعنوان اقدامات تهدیدی!! برای فعالین اجتماعی و حتی وکلایشان تبدیل شده است اما کسانی که با همه این خط و نشانها پا در این راه میگذارند حتماً قبل از هر اقدامی عواقب آن را هم میسنجند. پس از یکسال و نیم بودن در میان مردم و شنیدن درد دلها و مشکلاتشان میدانیم که این خواست، تنها خواست ما نیست و صدای ما فریاد فروخورده بسیاری از زنان و مردانی است که امید به تلاش ما دارند و ما نه تنها در قبال خود بلکه در قبال تمام کسانی که بیانیهها را امضا کردند و یا میکنند برای پافشاری در این راه مسوولیم…
+ There are no comments
Add yours