«کودک آزاری» را جدی بگیریم

۱ min read

طلعت تقی نیا-11 تیر 1387

خشونت در کمین کودکان

خشونت در خانه و خشونت های بیرون از خانه، سوءاستفاده جنسى از کودکان در کنار کار اجبارى، به یکى از اصلى‏ترین مشکلات کودکان تبدیل شده است. خشونت برعلیه کودکان افزایش چشمگیری داشته و هم اکنون به یکی از نگرانی های جدی شهروندان تبدیل شده است . تعداد بسیار زیادى سوءاستفاده جنسى از کودکان صورت ‏مى‏گیرد که پنهان می ماند و هیچ گزارش و اطلاعاتى از آن به پلیس و رسانه ها ارائه نمى‏شود. دختران طبقات فقیر جامعه متاسفانه بیشتر از آن ‏که احتمال مدرسه رفتن شان وجود داشته باشد احتمال دارد که مورد سوءاستفاده جنسى و خشونت قرار گیرند.

کودکان درهرجامعه ای آسیب پذیرترین قشر را در مواجهه با خشونت تشکیل می دهند. عدم وجود شرایط مناسب فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و تربیتی برای گذار از مرحله حساس کودکی می تواند باعث پدیدار شدن آسیب های روحی، بزهکاری های اجتماعی و روی آوردن به اعتیاد در نوجوانی و برزگسالی شود. بطور کلی دوران کودکی دورانی حساس، پرکشمکش و اغلب مرحله دشوار در زندگی فرد است چرا که این دوران پیش از هر چیز مرحله ی رشد جسمانی، روانی و شناختی کودک است.

کودکان، نوجوانان، زنان جوان و سالمند بیشتر در معرض خشونت و خطرات ناشی از خشونت قرار دارند. کودکان در روابط خشونت آمیز برزگسالان زندگی می کنند، رشد می کنند و با این تصور بزرگ می شوند که کتک خوردن و کتک زدن رفتاری طبیعی است. بسیار مواقعی که کودکان شاهد کتک کاری در بیرون خانه و درون خانواده هستند، ناظر بر خشونت بر علیه مادرانشان در یک محیط پر از استرس و فشار، ناهنجاری ها را تجربه می کنند. در عین حال اعتماد و احساس امنیت به برزگترها را از دست می دهند، درخواستی برای کمک و مساعدت از بزرگتر ندارند و آن ها را در جریان خشونت هایی که بر آنان اعمال می شود قرار نمی دهند و این می تواند آنها را در جریان های خشونت زا گرفتار سازد و زمان بیشتری در چرخه خشونت باقی بگذارد.

یکی از عوامل مهم اجتماعی برای جلوگیری از گرایش نوجوانان به بزهکاری و اعتیاد، مدرسه است. مدرسه می تواند نقش تعیین کننده ای را درسازندگی شخصیت کودکان و نوجوانان داشته باشد. به ویژه هنگامی که خانواده از هم پاشیده و ناتوان از نگهداری کودکان خود باشد و یا والدینی که در رابطه با تربیت و آموزش فرزندان با شکست مواجهه شده باشند، مسئولین مدارس وظایف شان سنگین تر می شود. آموزش مهارت های زندگی و بهداشت روانی کودکان به شکل های مختلف و برنامه های منسجم مدرسه تا حدودی می تواند از افزایش آسیب های اجتماعی بکاهد.

آموزش خشونت در مدارس

خشونت افسار گسیخته به مدارس هم کشیده شد و متاسفانه فاجعه ای را در یکی از دبستانهای استان خوزستان به وجود آورد. «علی» دانش آموز کلاس چهارم در کلاس مورد ضرب و شتم آموزگارخود قرار می گیرد و پس از تنبیه با کابل دچار فلج حرکتى می شود.

“علی “پسر ۱۰ ساله که در کلاس چهارم ابتدایى دبستانى در شهرستان لالى ـ استان خوزستان ـ تحصیل مى کرد، از سوى معلمش مورد تنبیه بدنى با کابل قرار گرفت. بعد هم به اجبار حدود ۲۰ دقیقه سرپا ایستاد. او هنگام بازگشت به خانه ناگهان نیمه جان روى زمین افتاد. دقایقى بعد هم پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت. سپس براى ادامه معالجات به بیمارستانى در تهران منتقل شد.

نتایج نخستین تحقیقات تیم پزشکى نشان مى دهد تنبیه بدنى علی از سوى معلمش در بروز مشکلات جسمانى او نقش داشته است. على ۱۰ ساله، پس از تنبیه انضباطى در مدرسه قدرت حرکت خود را به طور کامل از دست می دهد. هم اکنون مداواى این کودک خشونت دیده همچنان ادامه دارد. با این حال کارشناسان پزشکى قانونى و تیم پزشکى هنوز نتایج تحقیقات پزشکى را به دادگاه اعلام نکرده اند. (22 /2 / 87 ایران)

قاضى پرونده پس از دریافت نظریه پزشکى قانونى و کمیسیون پزشکى در این باره تصمیم خواهد گرفت. قاضی همچنین با اشاره به پرونده یکى دیگر از معلمان در دادسراى عمومى تهران گفت: در این پرونده دانش آموز دیگری بر اثر تنبیه معلمش از ناحیه چشم دچار جراحت شده است که درمان هاى تخصصى او از سوى پزشکان ادامه دارد. پرونده این حادثه تلخ هم با شکایت شاکى خصوصى در دادسرا تحت رسیدگى است. دانش آموز کلاس اول ابتدایی به خاطر شیطنت در کلاس مورد ضرب و شتم آموزگار قرار می گیرد و از ناحیه چشم مصدوم می شود. این معلم قبلا نیز سابقه تنبیه بدنی دانش آموزان را داشته و چندین بار نیز اولیای دانش آموزان درمورد رفتار خشونت آمیز آموزگار شکایت و اعتراض کرده و خواستار اخراج وی شده بودند اما به شکایت شان ترتیب اثر داده نشده بود.

“علی”هم اکنون تحت درمان است. اگر بهبودی به همین صورت پیش برود نیازى به عمل جراحى نخواهد بود چرا که علی دچار فلج حرکتى شده و باید به مرور وضعیت طبیعى و جسمانى خود را به دست آورد. از سوى دیگر همزمان با انتشار این خبر در روزنامه ایران تعداد زیادى از مردم در تماس هاى تلفنى از وقوع این حادثه تلخ بشدت ابراز تأسف کردند. آنها در عین حال از مسئولان آموزش و پرورش خواستند به این موضوع به طور دقیق رسیدگى کنند. یکى از خوانندگان در حالى که بشدت نگران بود، اظهار داشت: از مسئولان آموزش و پرورش مى خواهیم به این مسائل توجه جدى داشته باشند و با متخلفان نیز برخورد قانونى کنند تا خیال والدین از بابت حضور فرزندانشان در مدرسه و محیط آموزشى آسوده باشد.

“احمد حیدرى” مشاور اجرایى وزیر آموزش و پرورش نیز در حالى که از آخرین نظریات تیم پزشکى على اظهار بى اطلاعى مى کرد، گفت: پزشکان در نخستین بررسى ها گفته اند على بر اثر نوعى ویروس دچار فلج حرکتى شده است. بنابراین احتمال مصدومیت او بر اثر تنبیه بدنى از سوى معلمش بسیار ضعیف به نظر مى رسد. وى افزود: تاکنون درباره آخرین وضعیت على اطلاع دقیقى در دست نیست. با این حال قرار است کمیسیون پزشکى پس از بررسى هاى لازم نظر نهایى خود را در این باره اعلام کند.

رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ضمن ابراز تأسف از وقوع این حادثه اظهار داشت: در خصوص تنبیه بدنى «على کوچولو» از آموزش و پرورش توضیح خواسته ایم تا به طور کامل درباره نحوه وقوع این حادثه و علت آن به مجلس گزارشى ارائه دهند. به اعتقاد من چنین معلمى صلاحیت تدریس ندارد. علاوه بر این، وقوع این حادثه باید از ابعاد مختلف مورد پیگیرى قرار گیرد، مراجع قضایى نیز باید این موضوع و موارد مشابه را با جدیت رسیدگى کنند و نتایج را نیز به افکار عمومى اطلاع دهند. به نظر مى رسد در این باره باید از مدیر و مسئولان مدرسه نیز توضیح خواست، چرا که مدیر مدرسه علاوه بر نظارت بر رفت و آمد معلمان و دانش آموزان باید حرکت هاى پرخاشگرانه احتمالى برخى معلمان را نیز به دقت تحت نظر بگیرد تا چنین حوادث تلخى رخ ندهد. معلم على با شکایت خانواده پسر دانش آموز از سوى بازپرس پرونده مدتى در بازداشت بود. تا این که با قرار وثیقه، تا زمان اعلام نظر نهایى کارشناسان پزشکى قانونى آزاد شد. در مورد خشونت دوم صدمه چشمی دانش آموز گزارشی از وضعیت وی ارائه نشده است.

و انسان این انسان هایی که در نقش مربی و معلم هستند این گونه خشونت ها را از کجا آموختند؟ به قرون وسطا برویم و یا خاطره مکتب خانه ها و چوب الف را تداعی گر باشیم.

آموزش خشونت در خانواده

مرد معتاد بدن پسر سه ساله اش را که نمى توانست با زبان شیرین کودکانه شعر بخواند و اعداد را بشمارد با آتش فندک سوزاند. بازپرس پرونده نیز با شکایت مادر کودک شکنجه شده، مرد را با قرار قانونى بازداشت کرد. کارشناسان پزشکى قانونى پس از معاینات و بررسى، سلامت روحى ـ روانى مرد کودک آزار را تأیید کردند.

زینب در حالى که پسر خردسالش را در آغوش داشت به کلانترى ۱۳۱ شهررى رفت. او با نشان دادن دست و پاها و شکم و پهلوى کبود و زخمى «ابوالفضل کوچولو» با تسلیم شکایتى به مأموران گفت: همسر ۲۷ ساله ام «مهدى» به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر – کراک- تعادل روحى و روانى ندارد. به همین خاطر تنها پسرمان را شکنجه کرده است. او به خاطر این که ابوالفضل نمى تواند براى پدرش شعر بخواند و اعداد را با زبان کودکانه اش درست بشمارد با انبردست و آتش فندک بارها وى را تنبیه کرده است. هر بار نیز با التماس و خواهش از شوهرم خواستم از ضرب و شتم و آزار فرزندمان دست بردارد اما او مرا داخل حمام زندانى مى کرد. با این حال از همانجا هم با گریه و التماس از شوهرم مى خواستم بچه را نزند اما او توجهى نمى کرد. صداى ناله فرزند خردسالم را مى شنیدم که با گریه به پدرش مى گفت: «باباجون منو ببخش. باباجون تو را خدا منو نزن». اما شوهر بى رحمم بدون توجه به التماس هاى من و پسر کوچولوى مان با انبردست پوست پا و دستش را مى کشید و با خودکار که لابلاى انگشتان کوچک و ظریف دستش گذاشته بود، دست پسرمان را مى فشرد. امروز صبح هم وقتى ابوالفضل از سوى پدرش بشدت تنبیه و نیمه جان شده بود در حالى که نمى دانستم چه کار کنم او را برداشته و به کلانترى آمدم. (31 / 2 / 87 ایران)

«مهدى» خشونت را ازاعتیاد و سرخوردگی می داند

مهدی براى بازجویى به شعبه پنجم دادسراى شهرستان رى انتقال یافته بود در حالى که منکر اتهاماتش بود به بازپرس پرونده گفت: من کارى نکرده ام. فقط عصبانى بودم و دو، سه سیلى آرام به صورت پسرم زدم. بعد هم از خانه بیرون رفتم و نمى دانم چه کسى او را به این روز درآورده است. وى که ابتدا منکر آزار و شکنجه فرزند و همسرش بود ناگهان لب به سخن گشود و گفت: امیدوارم ماجراى زندگى نکبت بارم درس عبرتى براى جوان ها و آنهایى باشد که سراغ مواد مخدر مى روند. وى گفت: ابتدا زندگى خوبى داشتیم. من از راه خیاطى مخارج زندگى ام را تأمین مى کردم و همسرم را نیز خیلى دوست داشتم. اما پس از گرفتار شدن در دام اعتیاد همه چیزم را از دست دادم و راهى خیابان ها شدم. بعد هم راهى مرکز ترک اعتیاد شدم تا یک سال نتوانستم همسرم را ببینم. وقتى به طور کامل اعتیادم را ترک کردم از همسرم خواستم تا به خانه برگردد. او هم قبول کرد. حدود شش ماه وضعیت زندگى ما خوب بود. اما در سال جدید بیکارى و مشکلات مالى بشدت به اعصابم فشار آورده بود. از سویى دیگر به دلیل این که پسرم به همسرم و خانواده اش بسیار وابسته بود حاضر نبود، براى من شعر بخواند یا با من بازى کند. بنابراین عصبانى شدم و چند ضربه به بدنش زدم و از خانه بیرون رفتم. وى در ادامه اظهار داشت: دیگر علاقه اى به زندگى ندارم و به محض این که پایم به زندان برسد، دیگر کسى مرا نخواهد دید. او علت ضرب و شتم فرزندش را اعتیاد و سرخوردگى در زندگى اش اعلام کرده است.

گفت و گو با مادر ابوالفضل

زینب در حالى که فرزندش را در آغوش گرفته بود: ۶ سال پیش به عقد مهدی در آمدم. در آن زمان خانواده شوهرم به من گفته بودند پسرشان به تازگى از سربازى برگشته و قصد دارند برایش یک تولیدى راه اندازى کنند. اما بعد از ازدواجمان متوجه شدم تمام وعده و وعیدهایشان واهى است. با این حال من با «مهدى» زندگى کردم. اما او همیشه کتکم مى زد. چندین بار هم از او شکایت کردم. اما هر بار در دادگاه گریه و زارى مى کرد به همین خاطر دلم به رحم مى آمد و دوباره به خانه بر مى گشتم تا این که دو سال قبل به حالت قهر به خانه پدرم رفتم و گفتم باید اعتیادش را ترک کند. مهدى هم به مرکز ترک اعتیاد رفت و بعد از مدتى با خواهش و التماس از من خواست تا به خانه برگردم. ۶ ماهى زندگى نسبتاً خوبى داشتیم که متأسفانه او دوباره سراغ مواد رفت. مهدی از حدود ۹ سال قبل گرفتار اعتیاد شده و این اواخر نیز به مصرف کراک و حشیش روى آورده است.

اعمال خشونت فاکتوری تعیین کننده در گسترش ناهنجاری ها به شمار می رود ایجاد یک فضای بدون خشونت شرط اساسی برای سلامت جسمی و روحی کودکان است اما نه تنها اعمال خشونت در خانه بلکه خشونت های بیرون از خانه نیز سلامت روان و آینده کودکان را به مخاطره می اندازد .

خشونت روانی در خانواده

زن جوانی با پودر نظافت، نوزاد چهار ماهه خود را به قتل رساند. “محمدی” رئیس پلیس آگاهی استان فارس درباره جزییات این حادثه گفت؛ مردی با مراجعه به کلانتری 19 بوستان شیراز از کشته شدن دختر چهارماهه اش خبر داد. ماموران پلیس نیز پس از آگاهی از وقوع این قتل با حضور در محل حادثه، ضمن مشاهده جسد نوزاد چهارماهه، یک بسته پودر نظافت را نیز در نزدیکی محل حادثه کشف کردند و در تحقیقات خود متوجه شدند مادر 24 ساله این نوزاد به نام «سهیلا» با خوراندن پودر نظافت، دختر خود را به قتل رسانده است. سرهنگ محمدی ادامه داد؛ سهیلا که پس از کشتن فرزندش دچار تشدید حالات روانی نیز شده بود توسط ماموران پلیس دستگیر شد و در بازجویی های اولیه خود ادعا کرد قصد داشته پس از کشتن فرزندش دست به خودکشی بزند. ( 4 / 3 / اعتماد )

در بررسی های بیشتر و بازجویی از شوهر این زن مشخص شد که زن جوان قبل از این حادثه به دلیل مشکلات روحی و روانی در بیمارستان ابن سینا شیراز بستری بوده اما به درخواست شوهرش از بیمارستان مرخص شده و به خانه بازگشته بود. در روز حادثه شوهر به همراه پسر پنج ساله اش به بیرون از خانه رفته بود و زن بیمار با نوزاد چهارماهه اش تنها بود. این زن در حال حاضر به دلیل مشکلات روحی و روانی در یکی از بیمارستان های شیراز بستری است.

چه بلایی بر سر کودکان می آید

پیکر بی جان “امیر حسین” پسربچه سه ساله اى از یک جشن عروسى، به یکى از بیمارستان هاى تهران منتقل کردند. پزشکان پس از معاینه دقیق، مرگ پسربچه را که صورتش نیز کبود بود تأیید و علت مرگ را خوردن مواد مخدر اعلام کردند. پس از انجام آزمایش هاى تخصصى، مادر امیر حسین احضار و به بازپرس پرونده گفت: اهل شهرستان یزد هستیم. چند روز قبل براى شرکت در مراسم ازدواج یکى از بستگانمان به تهران آمدیم. عصر پنجشنبه همراه دو فرزند خردسالم به آرایشگاه رفتم. امیرحسین و پسرخاله چهار ساله اش در کوچه بازى مى کردند. ساعتى بعد، هنگام بازگشت به خانه، امیرحسین داخل ماشین دچار حالت تهوع شد. بعد هم گفت خوابش مى آید. او را در آغوش گرفتم بسرعت خوابش برد. وقتى به تالار عروسى رسیدیم امیر حسین هنوز خواب بود اما وقتى مى خواستم او را روى صندلى بخوابانم متوجه شدم صورتش کبود شده و تکان نمى خورد.
پدر امیرحسین نیز اظهار داشت: آن روز از صبح در خانه نبودم و امیرحسین با مادرش بود. بازپرس پس از شنیدن اظهارات پدر و مادر امیر حسین را تا زمان کشف حقیقت بازداشت کرد. (1 / 2 / 87 ایران )

آزار جنسی کودکان

خانواده‌ای با مراجعه به مسئولان دادسرای امور جنایی تهران مدعی شدند دختر 9 ساله‌‌شان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است این خانواده می گوید : زمانی که دختربچه‌‌شان از مدرسه به سمت خانه در حرکت بوده است جوان موتور سیکلت سواری وی را ربوده و در پارکینگ خانه خودشان این دختربچه را مورد آزار و اذیت جنسی قراردادند. در بررسی از هویت این دو جوان موتور سوار 22 و 23 ساله در اداره آگاهی، مشخص شد دو جوان مزبور در یکی از شعبات بازپرسی به اتهام ارتکاب جرمی مشابه در بازداشت به سر می‌برند. ( 14 / 3 / خبرگزاری فارس)

هشدار پلیس آگاهى به خانواده ها: دزدان در کمین کودکان

پلیس آگاهى با اعلام هشدار جدى از خانواده ها خواست، فرزندان خود را با زیورآلات و اشیاى قیمتى بیرون از خانه نفرستند.
رئیس اداره اجتماعى پلیس آگاهى کشور در این باره گفت: همزمان با فرا رسیدن فصل گرما و تعطیلى مدارس، کودکان براى تفریح و بازى راهى پارک ها و مراکز بازى و تفریح مى شوند. بنابراین همراه داشتن اشیاى با ارزش و قیمتى از جمله طلاجات، آنان را همواره مورد تهدید و حمله دزدان قرار مى دهد. وى از پدران و مادران خواست تا از فرزندانشان مراقبت کنند و آنها را به تنهایى براى گذراندن اوقات فراغت به کوچه و خیابان یا اماکن عمومى نفرستند. رئیس اداره اجتماعى پلیس آگاهى کشور درباره رفت و آمد کودکان به مراکز آموزشى و تفریحى نیز گفت: به والدین توصیه مى شود براى تردد فرزندان شان به مدرسه از سرویس هاى معتبر و وسایل نقلیه عمومى استفاده کنند. ضمناً به فرزندان خردسال خود نیز آموزش دهند از هم صحبتى و همراهى با افراد غریبه یا سوار شدن به خودروى افراد ناشناس به شدت خوددارى نمایند. ( 2 / 2 / 87 ایران )

سرنوشت کودکان اعدام زیر هیجده سال

سال هاست که شیرین عبادی و دیگر همکاران وی در انجمن حمایت از حقوق کودکان و کانون مدافعان حقوق بشر در اعتراض به حکم اعدام کودکان زیر هیجده سال تلاش های بسیاری کرده اند در قانون مجازات ایران، سن مسئولیت کیفری برای پسران ۱۵ سال قمری و برای دختران 9 سال تمام قید شده است . مدافعان حقوق بشر در ایران نیز پی گیرانه سعی در لغو قانونی را داشتند که اعدام خردسالان را موجه می دانست . با قبول وکالت کودکانی که در معرض اعدام بودند همواره کوشیده اند که اعتراضات خودرابه گوش مقامات دولتی و بین المللی برسانند.

اما متاسفانه این قانون همچنان اجرا می شود. در سال گذشته ایران بیشترین اعدام زیر هیجده سال را به نسبت کشورهای دیگر داشته است. دادگاه هایی که حکم اعدام را صادرمی کنند نه تنها مرتکب خلاف قانونی نمی شوند بلکه قانون جمهوری اسلامی را رعایت کرده اند و حتی رئیس قوه قضائیه هم اجازه جلوگیری اجرای قانون را ندارد و تنها راه حل موجود ، اصلاح قوانین کیفری است به نحوی که صراحتا صدور حکم اعدام برای افراد کمتر از هیجده سال ممنوع گردد. ( سایت مدرسه فمینیستی، گفتگو با شیرین عبادی 9/ 3 / 87 )
شیرین عبادی: «از سال ها قبل قوه قضاییه اعلام کرده که قانون جدیدی برای مجازات اطفال خطاکار در دست تهیه و تدوین است اما این قانون سالها به درازا کشید تا اینکه 4 سال قبل اعلام کردند که این قانون نهایی شده و آنرا به مجلس شورای اسلامی فرستادند و باعث تعجب است که قانونی با این اهمیت تا کنون به تصویب نهایی نرسیده است و اما و اگرهایی برای آن منظور کرده اند که معلوم نیست قانون تصمیم گیرنده است یا افراد!»

خشونت گسترده بر علیه کودکان در تمام زمینه ها

مدت هاست انجمن حمایت از حقوق کودکان و دیگر تشکل های حامی حقوق کودک و نیز فعالان جنبش زنان، خشونت گسترده برعلیه کودکان و وضعیت وخیم این شهروندان کوچک را به مسئولین گوشزد می کنند و با توان ضعیف خود در جهت کاهش خشونت که ناشی از نابرابری است می کوشند. هنوز هزاران نفر از کودکان سرزمین ما به دور از بهره مندی از امکان آموزش و تحصیل، با کار در خیابان ها مورد بی اعتنایی و تحقیر همشهریان خود و یا در کارگاه های زیرزمینی پنهانی توسط کارفرمایان مورد استثمار و بهره کشی قرارمی گیرند. در حالی که قوانین ما کار کودکان را منع کرده است و مراکز بین المللی شعار «تحصیل برای کودکان، کار اصلی است» را در دستور کار خود قرار داده اند، اما گویی این قوانین برای کودکان ایران مصداق ندارد. سایه عدالت اجتماعی و برابری در این جامعه رنگ باخته است. متاسفانه گاهی متولیان بین المللی دفاع از حقوق کودکان نیز از «بهبود وضعیت حقوق کودکان در ایران سخن می گویند» در حالی که خشونت پرشتاب قدم به قدم و هر لحظه در کمین کودکان است.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours