وضعیت تئاتر و هنرهاى نمایشى ایران،چرا پیش و پس از انقلاب تا این اندازه با هم متفاوت است؟ چگونه این هنر از شور و شوق بسیارى که در دهه ۴۰ و ۵۰ در آن وجود داشت، امروز مدتهاست، به قول تئاترى ها، چراغ هاى صحنه اش چنین خاموش و سرد مانده است؟ و این در حالى است که سینماى ایران به هر حال شرایط رو به رشدترى را تجربه کرده است. درباره مشکلات تئاتر در ایران، با سوسن تسلیمى به گفت و گو نشسته ایم. سوسن تسلیمی، به گفته اغلب منتقدان و کارشناسان سینماى ایران، هنوز پس از سال ها که از مهاجرتش مى گذرد، هیچ بازیگر زن دیگرى نتوانسته است سطح بازیگرى را در ایران از او بالاتر ببرد. «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایى و «مادیان» ساخته على ژکان، تنها دو فیلم از کارهاى ماندگار بازیگرى سوسن تسلیمى محسوب مى شوند. او که سال ها پیش به سوئد مهاجرت کرده، در آنجا نیز موفق بوده است و حتى مى توان گفت: بسیار موفق. سوسن تسلیمى در همه این سالها در سوئد بازیگری کرده، فیلم ساخته و همواره نیز تحسین شده است. او در حال حاضر عضو شوراى ۱۱ نفره” مشاورین فرهنگ در حوزه تئاتر: این کشور اسکاندیناویایى است.
مهرداد سپهری: خانم تسلیمى! ابتدا از وضعیتى که تئاتر ایران در اواخر سال هاى دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدى داشته است یا به عبارتى ۱۰ سال پیش از انقلاب، دورنمایى به ما بدهید.
سوسن تسلیمى: من سال ۱۳۴۸ وارد حرفه تئاتر شدم. سالهایی که در واقع مى توان از آنها به عنوان سال هاى طلایى تئاتر یاد کرد . از طرفی تئاترهاى دانشجویى نیز جهش و پیشرفت تازه اى پیدا کرده بود ند و جوان ها مشتاق بودند که روش هاى جدیدى براى کار کردن پیدا کنند. من در گروه تئاتر «پیاده»، کارهاى دانشجویى خود را آغاز کردم و بعد با آقاى سمندریان و خانم صابرى کار کردم و سپس با آقاى رشیدى نمایشنامه «واى بر مغلوب» نوشته آقاى ساعدى را کار کردیم. براى من که آن سال ها جوان بودم همه چیز بسیار شگفت انگیز بود، زیرا همه چیز در جهت یافتن راه هاى تازه ای براى تئاترایران بود. مسئله مهمى که آن سال ها اتفاق افتاد، «جشن هنر شیراز» بود. جشن هنر شیراز به دلیل گسترده بودنش، فستیوالى بسیار خاص در جهان بود، حتى اکنون که سال ها از آن گذشته است. در «جشن هنر شیراز» از همه جاى دنیا تئاتر مى آوردند. از هند، ژاپن، چین، اندونزى و مالزى تئاترهاى سنتى مى آوردند و از اروپا، تئاترهاى مدرن. آنجا محلى بود که تئاترهاى سنتى و مدرن مى توانستند با هم برخورد کنند، کارهاى یکدیگر را ببینند و از هم الهام بگیرند. به اعتقاد شخصى من، «جشن هنر شیراز» کمک زیادى کرد که اهل تئاتر با شکل هاى مختلف تئاتر آشنا شوند.
◀️ بله با این مسئله موافقم. مسئله دیگر مسائل اقتصادى است. در همه جاى دنیا، گروه هاى تئاترى از طرف دولت حمایت بلا عوض مالى مى شوند. در ایران این گونه نیست و وضعیت اقتصادى براى بازیگرانى که آزاد کار مى کنند و در استخدام هیچ سازمان تئاترى نیستند و حقوق ماهانه نمى گیرند، اسفبار است. من در حال حاضر در سوئد جزو هیئت ۱۱ نفره مشاورین وزارت فرهنگ در بخش تئاتر هستم که بودجه تئاترها را تصویب مى کنیم. تمام گروه هاى تئاترى هر سال از دولت کمک مالى بلاعوض مى گیرند که بتوانند تئاتر را بگردانند و حقوق گروهشان را بپردازند. در استکهلم ۵۰۰ گروه آزاد تئاتر وجود دارد که ساختمان تئاتر و صحنه دارند. گروه هاى آزاد نه به این معنى که سالى یک بار اجرا داشته باشند، بلکه گروه هاى آزادى هستند که ۳۰ سال است فعالیت مى کنند و تئاترهاى بزرگ و کوچک مخصوص خود را دارند و از وزارت فرهنگ پول مى گیرند. در ایران بودجه اى وجود ندارد که در اختیار گروه هاى تئاترى قرار دهند. فیلم هاى سینماى سوئد هم با کمک هاى دولت تهیه مى شود و هیچ تهیه کننده اى از حساب شخصى خود فیلم نمى سازد یا خانه خود را نمى فروشد تا بتواند فیلم بسازد. هنرمندان ایرانى چه در تئاتر چه در سینما و یا زمینه هاى دیگر، از جهت استعداد از سایر ملیت ها چیزى کم ندارند. مسئله این است که نه تنها حمایت اقتصادى نمى شوند، بلکه قوانین و ضوابط دولت بازدارنده رشد آنهاست.
+ There are no comments
Add yours