هر روز باید هشت مارس باشد/ مصاحبه روزآنلاین با نگین شیخ الاسلامی

16 اسفند 1386

‎‎خانم شیخ الاسلامی؛ آخرین خبری که از روناک و هانا دارید چیست؟‎‎

آنها در زندان مرکزی شهر سنندج هستند؛ در بخش نسوان. اما هنوز بلا تکلیف اندو تاکنون وضعیت شان مشخص نشده ‏است. یک بار در هفته هم ملاقات دارند.‏

‎‎زمان دادگاهشان مشخص نیست؟‎ ‎

نخیر.هنوز اعلام نشده است.‏

‎‎فکر می کنید علت ادامه بازداشت آنها چیست؟‏‎ ‎

روناک و هانا عضو انجمن آذر مهر هستند.آنها به کار مدنی مشغول بودندو به راستی تنها دغدغه ی اصلی شان، مردم، ‏به ویژه زنان بودند. آنها برای ارتقای سطح علمی زنان در روستاها، کلاس های آموزشی برگزار می کردند. در این ‏مسیر طبیعی است که دیدن وضعیت زنان و کودکان کرد، در شرایطی بدون کمترین امکانات، دل آن دو را به درد می ‏آورد و در صدد کمک بیشتر بر می آمدند؛ تا جایی که حتی در آمد خود را ـ با اینکه از خانواده هایی متوسط بودند ـ ‏صرف خرید کتاب و کمک به زنان خود سرپرست می کردند. آنهاباور داشتند زبان مادری در رشد اعتماد به نفس زنان ‏و کودکان بسیار مهم است پس در روستاها، کلاس آموزش زبان کردی و تاریخ زن برگزار می کردند.‏

‎‎اما دستگاههای قضایی و امنیتی نظری دیگر دارند و اتهاماتی نظیر”فعالیتهای تروریستی” را متوجه این دو ‏کرده اند.واقعیت کدام است؟‎ ‎

به راستی من هیچگاه نمی توانم این اتهامات را بپذیرم. “تروریست” کلمه کوچکی نیست و به راحتی نمی شود از آن در ‏مورد انسانها استفاده کرد. طالبان، تروریست است؛ اماآیا روناک و هانا هم تروریست هستند؟ من از شما می پرسم و از ‏خوانندگان شما. این اتهام به قدری خنده دار است که حتی انکار آن هم، احمقانه به نظر می رسد. چطور دخترانی که در ‏عصر ارتباطات، دغدغه ی حقوق برابر دارند و برای انسان بودن تلاش می کنند، به دور از همه ی جذابیت هایی که ‏یک دختر جوان می تواند خواهانش باشد، می توانند تروریست باشند؟ آنها خواهان برابری حقوق زن و مرد بودندو ‏ازجمله کسانی بودند که فعالانه برای کمپین یک میلیون امضا کار می کردند.‏

‎‎فکر می کنید انگیزه دستگاه امنیتی از طرح این اتهام سنگین علیه این دو چیست؟‎ ‎

این را باید از خودشان بپرسیم زیرا هر پاسخ ما می تواند آنها را نگران کند. ما کرد هستیم و همیشه ستمی مضاعف را ‏حس کرده ایم. البته برابری حقوق زن و مرد با خاستگاههای فکری اینها جور در نمی آید؛ از طرف دیگر فعالان مدنی ‏در کردستان همیشه مورد اتهام بوده اند و طرح هر مسئله ای از سوی آنان این اتهام را در پی داشته است. در حالیکه بنا ‏بر اصل 15 قانون اساسی، خواندن به زبان مادری حق همه است ولی هر کس در کردستان در این راستا تلاش نماید، ‏فورا اتهام سیاسی بر فرق او وارد می شود. یا هر کاری دیگر. چه اشکالی دارد ما از 8 مارس بگویم.این هم سیاسی ‏می شود.نیروهای امنیتی ظاهرا فکر می کنند ایران تنها به آنها تعلق داردو ما ایرانی نیستیم و دلمان برای این سرزمین ‏و برای مردمانش نمی طپد.‏

‎‎اساسا اصلی ترین مطالبات زنان کرد ایرانی، کدامها هستند؟‎ ‎

این یک داستان طولانی است. ما ضمن تاکید بر کمپین یک میلیون امضا دغدغه های دیگری هم داریم. زن کردی که ‏هیچ گونه آ موزشی ندارد و ابتدایی ترین حقوق خود را نمی شناسد چگونه می تواند خواسته های کمپین را امضا نماید. ‏ما آموزش می دهیم، اما او می خندد و می گوید: فرضا ما حضانت اولاد هم داشته باشیم؛ با کدام پول می توانیم ‏فرزندانمان را بزر گ نماییم. ما خود، خدا خدا می کنیم همسرمان ما را طلاق ندهد چرا که بعد از طلاق، جایی برای ‏رفتن نداریم! عدم استقلال اقتصادی و نبود اعتماد به نفس و ساختار شدیدا سنتی، دارد زنان کرد را خفه می کند. آنها ‏حتی حق ابراز عقیده ندارند چه برسد به طرح خواسته های خود. عدم آگاهی، حتی د ر زمینه های بهداشتی، به ویژه در ‏زمینه مسائل زنان در روستاها، دغدغه ی همه ما است. قتل های ناموسی، زنان ما را به شدت تحت فشار قرار می دهد. ‏جالب این است که ما خود بدون هیچ کمک دولتی، خواهان کمک برای رفع این معضلات هستیم، اما هنگامی که دست ‏به عملی می زنیم، سیاسی می شویم، امنیتی می شویم! پس چه کنیم؟ به ما می گویند کاری به این کارها نداشته باشیم ‏وبرویم خانه و مشغول شوهر داری و بچه داری خود باشیم و بعد می بینیم در پایتخت، “همایش صلح و زن و ادیان ‏الهی” هم بر گزار می کنند.‏

‎‎همایش صلح و زن و ادیان الهی؟‎

به نظر می آمد این همایش باید بسیار جالب باشد زیرا ما نیز خواهان صلح بودیم خواهان آشتی؛ چرا که من بر این ‏باورم که صلح و آشتی جوهره ی وجودی زن است و این زنان هستند که می توانند صلح و دمکراسی و آشتی را به ‏جامعه ای که مردان تعیین کننده سرنوشت ان هستند، تقدیم کنند؛ اما به راستی در این همایش همه چیز دیدیم غیر از ‏صلح.‏

‎‎چطور؟‎ ‎

باز هم وجود آقایان و صحبت از جهاد و جنگ. باز هم برای صلح، حد و مرز تعیین شد و در آنجا فهمیدیم، صلح نیز ‏سوگلی دارد. جالب اینکه سخنرانان به راحتی فمینیسم را هم کوبیدند.‏

‎‎در آستانه فرار رسیدن 8 مارس چه سخنی برای گفتن دارید؟‎ ‎

به باور من برای زنانی که از ابتدایی ترین حقوق خود محروم هستند، هر روز باید 8 مارس باشد و این برای کردها دو ‏چندان است چون آنها با دو نوع ستم رو به رو هستند. ما این روز را به جنبش زنان تبریک می گوییم وامیدواریم با ‏دیگر زنان در این روز، همصدا برای حل معضلات جامعه تلاش کنیم تا زن خوب بودن را در گوشه نشینی ندانند. ‏صلح و آشتی و دمکراسی و اتحاد و هم بستگی جوهره ی زنان است؛ چیزی است که طبیعت به آنها هدیه داده و انها نیز ‏باید آن را به جامعه خود هدیه دهند.

سامان رسول پور
[email protected]

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours