مبارزه برای کسب حقوق برابر، رفع تبعیض های جنسیتی و دستیابی به شرایط برابر پیشینه ای دراز در میهن مان دارد. زنان و مردان میهن ما طی سالهای متوالی به اشکال گوناگون به ستیز با اعمال هرگونه ستم و تبعیض برخاسته و به مقتضی زمان و شرایط موجود مبارزه خود را سامان داده و پیش برده اند. روزگاری که طاهره قرهی العین روبند از رخ برکند تا به ستیز با دیوارهایی برخیزد که استعداد و قابلیتهای زنان را در چارچوب خانه محصور کرده بودند و راه بر هرگونه حضور فعال زنان در اجتماع بسته بودند، کمترین همدلی ها را در جامعه برانگیخت. اما پنجاه سال بعد زمانی که دولت آبادی ها از بستن مدارس دخترانه نهراسیدند و ضرورت دسترسی زنان به آموزش را در جامعه فریاد زدند به اندازه قرهی العین تنها نبودند. روزگاری هم که مریم فیروزها با راه اندازی تشکیلات زنان برای نخستین بار و به شکل مدون و دقیق از ضرورت دستیابی به حقوق برابر برای زنان و مردان در جامعه ایران سخن گفتند و از حق رای زنان نه تنها دفاع کردند که آن را به درون جامعه بردند تا به خواست اکثریت زنان جامعه مبدل سازند، هرچند برای بسیاری از زنان در آن روز جامعه ایران تحقق این شعارها ناممکن می نمود، اما بسیاری نیز بودند که با مریم فیروزها نه تنها همآوا که همراه شدند. و این مبارزه ادامه یافت تا به امروز در شکل و شمایلی دیگر که مقتضای زمانه امروز ماست. خطاست اگر این تاریخ پر افتخار مبارزات زنان میهن مان را نادیده بگیریم و یا با سنگ محک داوریهای فردی و گروهی و نه بر مبنای شواهد و مستندات تاریخی به قضاوت بنشینیم. جنبش زنان در شرایط امروز جامعه ایران محصول دو فرایند مجزا و لیکن در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر است. جنبش زنان از یکسو محصول نابرابریها و بی عدالتی های عینی نهفته در بطن جامعه و از سوی دیگر محصول رشد آگاهی جنسیتی زنان نسبت به جایگاه و موقعیت شان در جامعه ایران است. همراهی این روندها و در حقیقت آگاهی اجتماعی و طبقاتی از ماهیت نابرابریها و بی عدالتی هاست که جنبش زنان میهن مان را در قالب یک جنبش احتماعی نسبتا وسیع مطرح ساخته و به آن این قابلیت را می دهد تا از طریق تلاش هایی همچون کمپین یک میلیون امضا فراتر از این رود. نکته حائز اهمیت این است که هرچند شناسایی برخی از اشکال ستم و تبعیض و نابرابری توسط خبرگان، امری سهل است و می تواند یک شبه نیز رخ دهد، اما پروسه شناخت پروسه ای نیست که یک شبه رخ دهد. واقعیت این است که آنچه امروز در جامعه ایران شاهد آنیم محصول تاریخی است که زنان ایران پشت سر گذاشته اند، چه امروز این تاریخ خوشایند ما باشد و چه نباشد!
مقاله ای که به قلم خانم فاطمه مسجدی در مدرسه فمینیستی [i] چاپ شده، اما مسیری دیگر می رود. نویسنده مقاله به جای آنکه به بررسی پشتوانه غنی مبارزات امروز زنان میهن مان بپردازد به شیوه ای نادرست به کتمان تاریخ مبارزات زنان میهن مان در مبارزه با اشکال گوناگون ستم و تبعیض می نشیند تا به زعم خود مبارزات امروز زنان در میهن مان را برجسته سازد. کتمان نقش پررنگ تشکیلات دموکراتیک زنان در پیشبرد جنبش زنان میهن مان که به تازگی نیز یکی از بانیان آن خانم مریم فیروز در سن 94 سالگی و پس از سالها تبعید، زندان و حبس خانگی درگذشت، و یا حذف و برجسته سازی سلیقه ای هرگونه حرکت دیگر در تاریخ مبارزات زنان ایران نه تنها بر اعتبار جنبش اجتماعی زنان در شرایط کنونی میهن مان نمی افزاید بلکه آن را تا سطح یک جنبش ادواری و بدون ریشه های تاریخی تقلیل خواهد داد. و بنابراین مخالفت با نظراتی مشابه نظر خانم مسجدی را نه به خاطر فروکاهی تشکیلات دموکراتیک زنان بلکه از منظر انکار تاریخ واقعی جنبش زنان باید ارزیابی نمود و از این واقعیت غافل نماند که این گونه انحصارطلبی ها در جنبش های اجتماعی بیش و پیش از هر مانع دیگری راه بر بالش و پویایی آن جنبش می بندند.
اما تشکیلات دموکراتیک زنان که نشریه جهان زنان بعنوان ارگان اصلی آن منتشر می شد چه در کارنامه خود دارد؟ شکل گیری تشکیلات دموکراتیک زنان به سالهای دهه بیست باز می گردد. پس از سقوط رضا شاه و شکل گیری سازمانهای مستقل و چپ ، تشکیلات زنان حزب توده ایران در سال 1322 فعالیت خود را با شعار مبارزه در راه به دست آوردن حقوق مساوی با مردان، مبارزه در راه حفظ صلح، مبارزه برای دستمزد مساوی با مردان در مقابل کار مساوی، و مبارزه علیه فاشیسم آغاز نمود. مریم فیروز خود در این باره می گوید:”راست است که در گذشته هم احزابی بودند که این حق را به زنان داده بودند، اما پس از سالهای توهین و فشار، این حزب تودهی ایران بود که بار دیگر ندا در داد که زن و مرد در همه شئون اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی باید از حق مساوی برخوردار شوند. این افتخاری برای حزب تودهی ایران بوده و خواهد بود که زنها را به مبارزه دعوت کرد، به آنها با دیده احترام نگریست و آنها را برابر مردان شمرد، وعدههای پر زرق و برق و دروغین به آنها نداد …حزب توده ی ایران هر کجا که زنان به حق دست به مقاومت و ایستادگی میزدند از آنان پشتیبانی میکرد و با نهایت جدیت هر اقدامی را که نمایانگر فشار بر زن و پایمال شدن حق او بود افشاء مینمود. مخبرین حزب و خود زنان از همه جا گزارشاتی میفرستادند و از همین جا برای نخستین بار بر ملا شد که به جای حیوان از زنان برای شخم زدن استفاده میشود و یا دختران را در اثر فقر میفروشند. به تدریج نقش زنان در روستاها، کارگاهها و کارخانهها روشن گردید و پرده از روی اجحافات برداشته شد. وضع نابسامان بهداشت و مرگ و میر کودکان در نتیجه نداشتن ابتداییترین امکانات، به گوش همه رسانده شد. حزب تودهی ایران نقش بزرگ زنان در امور اقتصادی و تولید ثروت در ایران را روشن کرد و این افسانه منحوس و موهن را که زن زایده، وابسته، بیثمر و بیعُرضه است، از اعتبار ساقط کرد.” [ii]
تشکیلات زنان حزب توده ایران با درک درست از این شرایط و واقعیت های آن روز جامعه ایران و در راستای تحقق حقوق برابر برای زنان و مردان ایرانی و رفع تبعیض علیه زنان شکل گرفت و برنامه کاری خود را مدون نمود. باور به نقش سترگ آگاهی طبقاتی و اجتماعی در ایجاد هر نوع تغییر و تحول ماندگار سبب گردید تا تشکیلات زنان حزب توده ایران برگزاری کلاس های سوادآموزی را در برنامه کاری خود قرار دهد و از طریق برپایی کنفرانس های هفتگی زنان را به متشکل شدن فرا خواند. مریم فیروز می گوید:” زنان ایران با شگفتی، ناباوری، با شک و تردید به این فراخوان حزب مینگریستند. مگر نه این بود که آنها را ضعیفه مینامیدند، مگر نه این بود که در قانون اساسی ایران آنها را در ردیف مجانین و صغار گذاشته بودند، مگر نه این بود که بار سنگین زندگی و کار را بر دوش داشتند، اما خود حاشیهنشین سفره گسترده زندگی بودند و با این که آنها را ناقصالعقل میخواندند، از آنها مدبرانهترین و دشوارترین وظایف را میخواستند: مردانی برومند و آگاه برای جامعه تربیت کنند. زنان هم این وظایف را با فداکاری انجام میدادند، گرچه در هر قدم ابتداییترین و مسلمترین حقوق انسانی آنها پایمال میشد. مگر نه اینها مادرانی بودند که در ادبیات مقامشان را به عرش میرساندند و اما در زندگی واقعی فقط وسیله زاییدن و یا ارضاء شهوت و خدمتگذاران بیارج و رایگان بودند و نسبت به کودکانی که خود به وجود آورده و پرورده بودند از هر بیگانهای بیگانهتر به حساب میآمدند.” [iii] کمی پس از شکل گیری این تشکیلات، مجله بیداری ما بعنوان ارگان رسمی آن منتشر گردید و این امکان را برای فعالین تشکیلات زنان حزب توده ایران مهیا ساخت تا به طرح خواست ها و مطالبات زنان در مقیاسی وسیع تر بپردازند. در سال 1325 تشکیلات زنان حزب توده ایران به عضویت فدراسیون دموکراتیک بین المللی زنان که مدافع حقوق زنان در تمامی کشورهاست درآمد و پس از آن به تشکیلات دموکراتیک زنان ایران تغییر نام داد.
در سال 1327 و پس از هجوم رژیم سلطنتی به حزب توده ایران، مجله بیداری ما توقیف شد و مسئولین تشکیلات دموکراتیک زنان یا زندانی شدند و یا تحت تعقیب قرار گرفتند. زهرا و تاج اسکندری، ایران ارانی، مریم فیروز، دکتر خدیجه کشاورز، دکتر اختر کامبخش، بدری علوی از جمله این زنان بودند. اما با این بند و بست ها فعالیت تشکیلات زنان نه تنها متوقف نشد، بلکه با قدرتی بیشتر و در قالبی نوین تداوم یافت. در سال 1329 روزنامه جهان زنان با شعار تساوی حقوق زنان با مردان، و مبارزه در راه حفظ صلح و دفاع از حقوق کودکان از سوی تشکیلات دمکراتیک زنان ایران منتشر گردید و هیات تحریریه آن از تمامی زنان مترقی و مدافع حقوق زنان دعوت به همکاری نمود. در این دوران تشکیلات دموکراتیک زنان به منظور گسترش کار علنی در بین زنان، سازمان زنان را با کمک برخی از اعضا تشکیلات پایه ریزی نمود. از سال 1330 روزنامه جهان زنان رسما بعنوان ارگان رسمی سازمان زنان ایران و با شعار “زنان ایران برای بدست آوردن حقوق خود متحد شوید” منتشر گردید. همزمان با آغاز فعالیت برای تجدید نظر در قانون اساسی، سازمان زنان ایران مبارزه گسترده ای را برای احقاق حقوق زنان آغاز کرد. سازمان زنان اوراقی را در دسترس عموم مردم قرار داد تا نظر خود را در مورد شرکت زنان در انتخابات اعلام کنند و در واقع به این طریق و در حرکتی خلاقانه زمینه سازماندهی یک رفراندوم را در جامعه مهیا ساخت. سازمان زنان پیش از طرح وسیع این خواست در جامعه و بردن آن به درون توده ها از دیگز سازمانهای زنان درخواست همکاری و همراهی در اجرای وسیع این طرح در تمامی مناطق کشور نمود. از دیگر ابتکارات سازمان زنان در این مقطع زمانی، تهیه اوراقی برای نظرخواهی از افراد سرشناس در مورد شرکت زنان در انتخابات بود. دهخدا از جمله این شخصیت ها بود که مورد نظرخواهی قرار گرفت و نظراتش در همراهی با خواست زنان به درون جامعه بازتاب داده شد. برگزاری جلسات و میتینگ های موضعی و دعوت از زنان به مبارزه برای بدست آوردن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از دیگر فعالیت های تشکیلات دمکراتیک زنان و سازمان زنان در دوران مبارزه برای تجدید نظر در قانون اساسی و قانون انتخابات بود. در همین رابطه سازمان زنان نامه سرگشاده ای به مجلس نوشت و پس از نادیده گرفته شدن این خواست زنان و پس گرفته شدن لایحه حق رای زنان توسط مصدق از مجلس به دلیل اعتراضات آیت آلله کاشانی، این سازمان نامه ای به سازمان ملل متحد نوشته و از سازمان ملل متحد تقاضا می کند تا با توجه به منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، از دولت ایران مصرا بخواهد تا حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را برای زنان ایران به رسمیت بشناسد.
از دیگر اقدامات تشکیلات دموکراتیک زنان تشکیل “شوراهای مادران” با هدف بسیج توده ای زنان و توانمند سازی آنان در رفع مشکلات محلی و منطقه ای بویژه در مناطق کارگرنشین بود که با موفقیتهای فراوانی نیز همراه بود. امروزه بسیج و توانمند سازی زنان در راستای تشخیص نیازها و تلاش برای رفع آنها از بدیهیات هرگونه برنامه ریزی برای تغییر وضعیت زنان درسطح جهان و تجربه ای شناخته شده و موفق است. مبارزه برای صلح از دیگر اقدامات تشکیلات دموکراتیک زنان در این دوران بود. در همین رابطه نامه مردم ارگان مرکزی حزب توده ایران در مقاله ای با عنوان شصت و پنجمین سالگرد تاسیس تشکیلات دموکراتیک زنان ایران و فرازهایی از تاریخ پر افتخار آن می نویسد:” یکی دیگر از فعالیتهای تشکیلات که به طور خستگی ناپذیری ادامه داشت مبارزه برای حفظ صلح در جهان بود و یکی از فعالیتهای درخشانی که میتوان ازآن نام برد جمعآوری امضا در زیر بیانیهٴ صلح استکهلم بود. دختر جوانی که با تشویق تشکیلات توانسته بود هزاران امضا در زیر ورقه بیانیهٴ صلح جمعآوری کند موفق به دریافت جایزه صلح شد . جمعیت حمایت کودک» که با الهام از فدراسیون بینالمللی زنان تشکیل شد نیز یکی دیگر از ابتکارات تشکیلات دمکراتیک زنان ایران بود. این جمعیت با انتشار نشریهای زندگی اندوهبار کودکان ایرانی که در کارگاههای نمناک قالی بافی و در کارخانهها به بیگاری کشیده میشدند منعکس میساخت و در مورد عدم امکانات تحصیلی کودکان روستایی و فقر و مرگ میر آنها نیز به افشاگری میپرداخت . ” [iv] فعالیت سازمان زنان ایران با کودتای 28 مرداد متوقف شد و لیکن بذری که با این تلاش ها در جامعه ایران پاشانده شده بود را نتوانستند با توقف فعالیت سازمان زنان و تشکیلات دموکراتیک زنان ایران از رشد و بالش بازدارند. تلاش های رژیم سلطنتی در تشکیل شورای عالی زنان به ریاست اشرف پهلوی در سال 1337که بعدها به سازمان زنان ایران تغییر نام داد و می کوشید تا عملا تمامی تشکل های زنان را تحت نظارت دولتی درآورد، هراس از بذری بود که در جامعه پاشیده شده بود.
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران با این پشتوانه و باور به نیروهای مردمی پس از انقلاب بهمن 1357 فعالیت علنی خود را دوباره از سرگرفت. مریم فیروز پس از بازگشت به ایران در سال 1357 مسئولیت رهبری تشکیلات دموکراتیک زنان ایران را برعهده گرفت و بنا بر آموزه هایی که تجربه سی وهفت ساله همراهی با حزب توده ایران و کار توده ای با زنان به او آموخته بود مبارزه را با رفتن به میان توده ها از طریق برگزاری کلاس های آموزشی و بهداشتی و در حقیقت تلاش در راستای توانمندسازی زنان و بسیج اجتماعی آنان آغاز نمود. تشکیلات دموکراتیک زنان ایران به تجربه و با بهره گیری از تجربه مبارزاتی زنان در دیگر کشورهای جهان دریافته بود که تنها از این طریق و تنها زمانی که توده زنان خود به حرکت درآیند و حافظ و پاسدار حقوق خود گردند، می توان به تغییر و بهبود شرایط زنان امید بست. تجربه ای که امروز به شهادت تمامی تجربیات موفق سازمانهای ملی و بین المللی تنها راه برای رسیدن به تحولات ماندگار در جوامع گوناگون است. بسیاری در آن روزها نیز همچون مقاله امروز خانم مسجدی به سخره این قبیل فعالیتها پرداختند و از درک واقعیت نهفته در بطن این تلاش ها غافل ماندند. اما نیروهای ارتجاعی که درون صفوف انقلاب رخنه کرده بودند، از نیرویی که در این قبیل فعالیتها در راستای سازماندهی زنان نهفته بود به هراس افتادند و نه از شعارهای تند و تیز و گذرا. نگاهی گذرا بر آنچه که بر فعالین تشکیلات دموکراتیک زنان رفته است به خوبی گواه این امر است. جنبش زنان ایران ریشه در این تاریخ دارد. کمپین یک میلیون امضا از تبار اینگونه تلاش هاست و نشاندهنده باور به نیروی عظیم و توده ای زنان است که از دل شناخت و آگاهی آنان برون خواهدآمد. بی جهت نیست که نیروهای ارتجاعی با بغض فراوان کمترین حرکت کمپین یک میلیون امضا را زیر نظر دارند و به بدترین شکل فعالین آن را سرکوب و مجازات می کنند.
در پایان یادآوری می کنم که مجله جهان زنان ارگان تشکیلات دموکراتیک زنان ایران بود که تشکیلاتی مستقل از حزب توده ایران داشت.
[i] http://mazanan.com/280.html
[ii] http://www.edalat.org/sys/content/v…
+ There are no comments
Add yours