نوروز: همایش “سبزها و دین” با حضور گسترده اساتید و دانشجویان علوم انسانی به خصوص جامعه شناسی و علوم سیاسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش نوروز، در این همایش دکترحسن محدثی، دکتر سید محمدامین قائمیراد، جواد کاشی، و سارا شریعتی و عمادالدین باقی به ایراد سخنرانی و ارائه مقاله پرداختند و ابعاد حوادث بعد انتخابات با تمرکز بر نقش دین در جنبش سبز وتحلیل اجتماعی از اقدامات و فعالیت های این جنبش را بررسی کردند.
پایگاه اطلاع رسانی نوروز گزارش سانسور نشده سخنرانی این اندیشمندان را به نظر خوانندگان می رساند:
حسن محدثی: اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوت قائل شود دیگر موفق نیست
دکترحسن محدثی جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در همایش سبزها و دین که متمرکز به بررسی ابعاد حوادث پس از انتخابات بود، با ارائه مقالهای در زمینه زایش دین سبز به توصیف مبانی این مقاله و تحولات پس از انتخابات و تاثیر آن در حوادث اخیر پرداخت.
وی در ابتدای بحث خود با ارائه توضیحی در خصوص زایش دین جدید گفت: برخی از افراد در ضمن این حوادث اعضای این جنبش را دیندار و گروهی دیگر غیر دیندار میدانستند. حال باید به این مسئله پرداخت که به صورت کلی این جنبش چه رابطهای با مقوله دین دارد.
وی افزود: در ایران معاصر به صورت کلی چهار نوع نگاه به مقوله دین را تجربه کردیم. ابتدا دین سرخ که در تعریف آن باید گفت دینی که ما را به دفاع از زندگی و دستاوردها و شرف خود ترغیب کرد که در تفکرات حضرت امام خمینی و شریعتی آنقدر تسری پیدا کرد که حتی یک مارکسیست را همچون گلسرخی به این ارزشها پایبند کرد.
وی ادامه داد: تجلی دین سرخ در زمان دفاع مقدس و دفاع از کشور بروز پیدا کرد که در بعد انقلاب نیز بر اساس این نوع دین همگرایی ویژهای در بین آحاد مردم ایران به وجود آمد اما بعد از انقلاب و با توجه به اختلافاتی که میان گروههای سیاسی بر سر مسائل دینی و اجتماعی کشور به وجود آمد، این همگرایی جای خود را به واگرایی داد و با کشته شدن کسانی همچون مطهری، آیتالله مفتح، آیتالله طالقانی که در شرایط انقلاب پرورده شده بودند و دارای تفکراتی انعطافپذیر و باز بودند این قضیه بیشتر خود را نشان داد.
دکتر محدثی افزود: در ادامه دین سیاه شکل گرفت که این دین شکلی دستگاهی به خود گرفت و خود را نگهبان شریعت انسانها دانست. دینی که میخواهد نظام دینی سنتی را در نظام مدرن ایجاد کند و آمرانه و با استفاده از زور ارزشهای دینی را اشاعه دهد.
وی تمرکز اصلی بحث خود را دین سبز که همان مقوله زایش دین جدید است را مطرح کرد و افزود: دین سبز در نظر متفکران غربی به معنی حفاظت از محیط سبز و مقولههای زیستی است که ما فعلا هنوز زود است به این مقوله برسیم. چرا که در بحث حفاظت از انسانهای خود کماکان مشکل داریم.
وی در تشریح جزئیات دین سبز گفت: دین سبز دینی است که دیندار و غیردینی را از یکدیگر جدا نمیکند و برای غیرمسلمانان همان حقوقی را قائل است که برای یک مسلمان قائل شده است.
محدثی ادامه داد: نظام مورد علاقه این دین کثرتگرایی است و با جامعه مدرن و تحولات جهانی همسو باشد و اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوتی قائل شود این جنبش دیگر موفق نیست.
وی که در خصوص رابطه جنبش سبز و دین سخن میگفت به ادبیات و مواضع مطرح شده متفاوت در مورد میزان دینداری اعضای جنبش سبز اشاره کرد و افزود: عدهای میگویند که جنبش سبز کاملا دینی و برخی میگویند که به دنبال براندازی نبوده است چرا که سران آن از نزدیکان امام بودهاند
حسن محدتی افزود: در مقابل گروهی معتقدند که این جنبش جنبشی ضد دین است چرا که چند نفر در روز قدس روزهخواری کردهاند و میخواهند دین را از سیاست جدا کنند اما همراهی روحانیون و مراجع خلاف این امر را ثابت میکند.
وی زایش دین جدید را امری متاثر از شرایط کشور دانست و افزود: این دین باید به ارزشهای پایدار خود وفادار باشد و دینی است که بتواند آزادیهای زیادی را برای اعضای خود فراهم کند و بیشتر به خاطر این مسائل است که من این دین را دین سبز مینامم.
سیدمحمدامین قائمیراد: در شرایط قبض گفتمان دینی هر لحظه حاکمیت منافقی را تولید میکند
در ادامه این همایش دکتر سید محمدامین قائمیراد جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با ارائه مقالهای تحت عنوان قبض گفتمان دینی و انفجار گفتمانهای دینی به تکثر و چند صدایی بودن اعضای جنبش سبز اشاره کرد و گفت: گفتمان دینی در نوع خود کاربرد و کارکرد و ارائه تصویری از خود و دیگری در هر جامعهای است.
وی با اشاره به سبقه گفتمان دینی در جریان انقلاب ایران گفت: بعد از انقلاب گفتمان دینی شکل بازی را به خود دید به طوری که اکثر افراد روشنفکران و دانشگاهیان حق تفسیر مسائل دینی و سیاسی را در گروههای مختلف داشتند و گفتمانهای دینی متفاوت اجازه داشتند که گفتمانهای دینی دیگر را تفسیر کنند و مردم اجازه استفاده از تمامی ظرفیتهای تفسیر و نقد را داشتند. اما بعد از انتخابات شاهد نقض گفتمان رسمی دینی و پس از آن انفجار خردهگفتمانهای دینی بودیم.
وی در تشریح جزئیات انفجار خردهگفتمانهای دینی گفت: گفتمان رسمی دینی که به شکل گفتمان حاکمیت ایران است پس از انتخابات اجازه تفسیر گفتمان رسمی را نداد که با توجه به مکانیزمی که از قبل وجود داشت شرایط نقد گفتمانهای دینی دیگر از بین رفت و فضا کاملا بسته شد و با توجه به اینکه در جنبش سبز دیندار در کنار غیردیندار و جامعهای چند صدایی در بین این جنبش به وجود آمده بود، شاهد خردهگفتمانهای دینی بودیم که از اساس برخی از آنها با هم متفاوت بودند.
وی اضافه کرد: در این شرایط مکانیزمی جا افتاد که هر لحظه منافقی جدید را به وجود میآورد. زیرا در شرایط قبض گفتمان دینی هر لحظه حاکمیت منافقی را تولید میکند.
وی افزود: در اوایل انقلاب منافقین که همان گروه سرکرده از سوی منافقین بودند به عنوان منافق اصلی شناخته میشدند. پس از آن روشنفکران بعد اصلاحطلبان تندرو و بعد از آن اصلاحطبان میانهرو و بعد از آن خود اصلاحطلبان منافق شدهاند و الان نیز اصولگرایان تندرو یا کجاندیش منافق میشوند و یقه کسانی همچون دکتر توکلی و افروغ و فردا هم حتما یقه کسانی همچون لاریجانی و باهنر گرفته میشود.
وی با تاکید بر اینکه گفتمان رسمی دینی در کشور دچار تضعیف شده است، گفت: جنبش سبز یک جنبش متکثر و چند صدایی است چرا که در اوایل انقلاب ما یک شعار را میگفتیم اما امروز هرکسی برای خود یک شعار را میگوید و نسبت دینداری اعضای این جنبش با هم بسیار متفاوت است و نمیتوانیم دینداری اعضای این جنبش را با سران آن تحلیل کنیم.
دکتر قائمیراد آینده این جنبش و نسبت با دینی بودنش را امری اقتضائی و نامشخص خواند و افزود: وضعیت کنونی در جنبش سبز انفجار خردهگفتمانهای دینی است و شاید با چندین آینده روبرو باشیم.
اما به صورت کلی آینده مطلوب آن است که به تعاملهای گفتمانهای دینی دست یابیم که متاثر از اقناع عمومی باشد و از قدرتی برخوردار باشد که بتواند تداوم یک گفتمان واحد را در یک جامعه چند صدایی ایجاد کند.
عمادالدین باقی: جنبش سبز اگر به قدرت هم نرسد پیروز است
عمادالدین باقی در همایش سبزها و دین که به تحلیل حوادث پس از انتخابات میپرداخت با ارائه مقالهای تحت عنوان حقوق بشر و مجازاتهای اسلامی تفاوت جنبش سبز با مخالفانش را در اعتقاد و التزام قلبی و عملی به قانونمندی و حقوق بشر و شهروندی خواند و افزود: پیروزی این جنبش در گرو پایبندی به این مسائل است و اگر این جنبش به قدرت هم نرسد باز پیروز است. مشروط بر آنکه به شعارهای حقوق بشری و شهروندیاش متعهد بماند و اگر به قدرت برسد مغلوب است در صورتی که از مسیر نادیده گرفتن قانون و اخلاق بشری به قدرت برسد.
عمادالدین باقی توسل به خشونت را برخلاف روش و هدف جنبش معرفی کرد و ادامه داد: توسل به خشونت برخلاف اخلاق و منش حقوق بشری و شهروندی است و همان کاری است که مخالفان انجام میدهند.
وی به تخریب اموال عمومی که آن را به این جنبش تسری میدهند گفت: پرتاب سنگ وتخریب اموال عمومی اگر در مواردی رخ داده است قطعا کار معدود عناصر افراطی بوده و یا سناریوی مخالفان جنبش برای بدنام کردن آن و توجیهتراشی سرکوب بوده است.
باقی خطاب به رهوران و رهروان این جنبش گفت: باید صراحتا و پیوسته با توسل به خشونت از هر طرف که باشد رهبران این جنبش مخالفت کنند تا دست برنامهریزان خشونت باز شود. توسل به خشونت دقیقا همان چیزی است که قدرتطلبان میخواهند و در برابر خشونتورزان ما باید روش گاندی را اتخاذ کنیم و این تنها راه شکست کسانی است که میخواهند با منطق زور ،زندان و تفنگ حکومت کنند.
این فعال حقوق بشر پیروزی مخالفان جنبش سبز یا جنبش اصلاحطلبی را در گرو احترام به قانون و حقوق بشر خواند و افزود: اگر آنها این قاعده را رعایت کنند حتی در صورتی که به زیانشان باشد آنها پیروز واقعی خواهند بود که در این صورت ما شاهد یک بازی برد برد خواهیم بود. زیرا هر دو جریان عمده سیاسی کشور در این زمینه پیروز خواهند شد و سود اصلی را در این قضیه مردم میبرند.
وی با تاکید بر اینکه جنبش سبز از این پس باید تکلیف خود را با مسائل باریکتر و بنیادین حقوق بشر مشخص کند گفت: رعایت حقوق زندانیان، منع شکنجه، آزادی بیان همگی جزو منشور حقوق بشر هستند که پیشتازان این جنبش حمایت خود را با آن اعلام کردند اما همین موضوعات هم دارای جنبههای پیچیدهتری است که پاسخ دادن به آنها ساده نیست.
فعال حقوق بشر در بخش دیگری از سخنان خود به یکی از مهمترین مسائل حقوق بشری یعنی مقوله اعدام نیز گریزی زد و با تاکید بر اینکه باید مواضع رهبران و نخبگان جامعه نسبت به مقوله اعدام مشخص شود گفت: اهمیت تاکید من در این نکته از آنجا ناشی میشود که چه بسا کسانی که موافق و مدافع حقوق بشر هستند اما اعدام در جرایم از این راه هم قبول دارند. اینگونه نیست که هر کس با اعدام موافقت کند، مخالف حقوق بشر است.
وی تاکید کرد: باید مواضع رهبران جنبش در این زمینه مشخص شود به این خاطر که به اعتقاد من بحث اعدام نهایت حقوق بشر است.
وی افزود: بنابراین باید اصلاح قانون مجازات اسلامی از اهداف گروههای مدنی باشد و برای این کار لازم است با تصویری از مجازاتهای اسلامی صورت گیرد که وجود فقهای بزرگ و علمای برجستهای که در سطح رهبران یا حامیان این جنبش قرار دارند میتواند موجب اطمینان، درایت اصول و ضوابط اجتهاد در این زمینه باشد.
دکتر کاظمی: نباید برداشتهای رسمی از دین از سوی رهبران جنبش را به مردم تحمیل کرد
دکتر کاظمی در سخنانی تحت عنوان دین در جامعه جنبشی اظهار کرد: مفهوم نابرابری یا بیعدالتی و مفهوم تقاضا برای تغییر اوضاع دو مولفهای هستند که میتوانند وجود جنبشها را توجیه کنند.
وی با اشاره به اینکه در همه جوامع نابرابری و بیعدالتی وجود دارد اما در همه این جوامع جنبشها به وجود نمیآیند، توضیح داد: وقتی از یک دستگاه ایدئولوژیک صحبت میشود در جامعه ما این دستگاه ایدئولوژیک دین است و به همین منظور دین با جنبشهای اجتماعی ارتباط دارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در برخی مواقع نابرابری جنبش را میخشکاند، گفت: در صورت نبودن دسترسیهای گفتمانی برابر ممکن است جنبشی ایجاد نشود.
او به برداشتی از دین اشاره کرد که مردم را به سکوت دعوت میکند و گفت: برداشت دین نیز مردم را به اعتراض فرا میخواند.
کاظمی با بیان اینکه جامعه جنبشی چیزی بیشتر و فراتر از جنبشهای اجتماعی است، گفت: جامعه جنبشی نه خوب است و نه بد. اما این جامعه در مقابل جامعه سازمانیافته قرار میگیرد که نمونهاش آمریکا است و در آن سازمانهای متعدد فعالیت میکنند، عضو دارند و در رابطه با احزاب هستند.
وی با بیان اینکه در جامعه ما مسیر تغییرات از مسیرهای اجتماعی مقدور و ممکن است تصریح کرد: وقتی تشکلهای نهادمند برای بیان عقاید نباشند طبیعی است که شکلهای دیگری برای بیان این عقاید به وجود میآید.
به گفته این جامعهشناس در جامعه ایران که سازمانیافته نیست جامعه جنبشی از برخی لحاظ به ما کمک میکند. در جامعه ما اساسا تفکیک بین جامعه مدنی و جامعه سیاسی ایجاد نشده است تا دولت بخواهد وارد جامعه مدنی شود. از این رو جامعه ما یک جامعه متداخل است.
کاظمی ادامه داد: جامعه ما جامعهای باز است و دسترسیهای گفتمانی نه کاملا بسته و نه کاملا باز است به طوری که به لحاظ قانونی دسترسی گفتمانی ممنوع است اما باز هم به اشکال مختلف دسترسی وجود دارد.
او با بیان این مطلب که به دلیل سازمانی نبودن کشور ما حزب نیز در کشورمان وجود ندارد گفت: جامعه ما جامعه قطعهقطعه شده است و گروههایی متفاوتی به وجود آمدند که البته مطالباتشان قطعه قطعه نیست و سنتهای دینی راحتتر از ارزشهای مدرن عمل میکند.
او به طرح این پرسش که چرا دین در پرداختن به جامعه ایران مهم است گفت: دین در جامعه ما بخشی از دستگاه ایدئولوژیک محسوب میشود
کاظمی تصریح کرد: وقتی اکثریت سکوت میکنند نقش الهیات سکوت مهم میشود و غالب کردارهای معناساز به نحوی با گزارههای دینی گره خورده است و ریشه این معناسازی خارج از رابطه با قدرت نیست.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جدال بر سر تفسیر دین از مدتها قبل شروع شد و مجاهدتهای زیادی نیز انجام شد تا فضایی ایجاد شود که افراد اجازه بیان تفاسیر مختلف داشته باشند گفت: یک زمان اگر اسلام را سیاسی تفسیر میکردیم غیردینی بودیم و حال اگر اسلام را غیرسیاسی تفسیر کنی، غیردینی هستی.
به عقیده این جامعهشناس مشکل این نیست که اعتراضی ایجاد شده و دولت نمیپذیرد مشکل این است که گروهی اصلا اعتراض را نمیفهمند و نمیدانند که چرا باید اعتراض کنند.
کاظمی با بیان اینکه نباید برداشتهای رسمی از دین از سوی رهبران جنبش را به مردم تحمیل کرد، گفت: باید به دل جامعه رفت و دید که مردم چه برداشتی از جنبش و از دین دارد.
وی با بیان اینکه جنبش سبز جنبشی دینی نیست گفت: اینکه دین چه جایگاهی در جنبش دارد را مهم نمیدانم چرا که جنبش سبز جنبشی اجتماعی است اما اینکه با این جنبش چگونه برخورد می کنند مهم است. از یک طرف تخریب میشود که جنبش دینی نیست و دینداران نباید به سمتش بروند و از سوی دیگر تفسیر رهاییبخش از اسلام مردم را به جنبش دعوت میکند.
این استاد دانشگاه جنبش موجود را جنبشی بیسر و بدون رهبر مشخص عنوان کرد و گفت: این جنبش چند گفتمانی است و تکگفتمانی نیست و هنوز گفتمان خود را صورتبندی نکرده و در حال صورتبندی گفتمانش است.
او با بیان این مطلب که نهادهایی در جنبش به کار گرفته میشوند میتوانند دینی باشند و میتوانند نباشند گفت: اینکه از روز قدس و عاشورا و … استفاده میشود بحث جدیدی نیست و اینکه مسجد از کاربری صرف مذهبی کاربری سیاسی پیدا کند ایرادی ندارد و در جامعهای که دولت امکان فعالیت نهادهای سازمانیافته را منع کرده از مسجد استفاده میشود.
وی با اشاره به اینکه هر جا امکان تجمعی باشد از سوی جنبش سبز مورد استفاده قرار میگیرد گفت: جنبش سبز به دنبال پیش بردن اهداف در غالبهای تعریفشده است و استفاده از مسجد در زمان شاه نیز بود اما آیا دینی بود یا غیردینی؟ به همان مقدار الان درباره استفاده از مسجد میتوان گفت که ارتباطی به دینی و غیردینی بودن ندارد.
کاظمی در پایان گفت: همین شروع جنبش سبز یعنی سرانجام.
جواد کاشی: در جنبش سبز ادعاهای گزاف بلاموضوع است
جواد کاشی با بیان این که هر جا امر سیاسی شکل میگیرد مسبوق به امری الهی است گفت: میتوان هم در نظم مستقر و هم در اراده دگرگونی صورتی از مفاهیم الهی جستوجو کرد و البته این در تضاد با سکولاریسم نیست.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه الهیات نظم و الهیات اعتراض را باید از هم جدا کرد تصریح کرد: صورت مستقر نظم مسبوق به صورتی از نظم الهی است و در الهیات نظم دو صورت از خدا وجود دارد یک خدا در واقعیت عینی تجسم پیدا کرده است و این بیشتر برای کسانی است که از نظم موجود نفع میبرند. برای این گروهها خدا پایین آمده و اراده این افراد تداوم اراده خداوند است.
وی ادامه داد: بیخود نیست که شخصیتها کم و بیش دانسته یا نادانسته احساس خدایی میکنند چرا که خداوند به نحوی برای آنها در جهان واقعی تجسم کرده است. این خدا باند مشخص و هواداران معینی دارد و دشمنان معینی هم دارد به طوری که صف دشمنان و دوستان مشخص است. این افراد مدعی هستند که خدا را مستقیم میبینند و میشنوند و او در هر باد موافقی که بوزد احساس میکنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یک خدای دیگر در الهیات نظم خدای انتزاعی است برای کسانی که احساس بیگانگی و جدایی از جامعه میکنند. این افراد یا خدا را انکار میکنند و یا اعتراض میکنند که اگر اعتراض نکنند و همچنان بخواهند در پرتو خدا باشند او را به آسمان پرتاب میکنند و خدا را از جهان بیگانه میسازند در این صورت جهان به یک جعل مطلق تبدیل میشود که به شرط پشت کردن به این جعل محسوس میشود به آن خدا رسید و گرنه هر تعلقی به این جهان نشانه دوری از آن خدا است.
به گفته کاشی یک برداشت از خدا هم است که برایش گاه خدا وجود دارد و گاه وجود ندارد. این خدا خدای امید و وعده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما امروز بدونشک در جامعه ایران با الهیات اعتراض مواجهیم تصریح کرد: این الهیات در رویارویی با یک الهیات نظم قرار گرفته است و برخی ادبیات دوره قبل از انقلاب مثل شاملو و شریعتی به واسطه بازیابی الهیات اعتراض دوباره خوانده میشود.
وی ادامه داد: البته 30 سال که از انقلاب گذشته آنقدر مهم است که بگوییم این الهیات اعتراض کنونی با آن الهیات اعتراض تفاوت ماهوی جدی هم دارد. 30 سال پیش ماجرا این بود که جامعهای که 80 درصدش روستایی بودند در یک فرآیند سریع توسعه آن را معکوس کردند به طوری که امروز در نقطه مقابل آن توسعه ایستادهایم.
وی با بیان اینکه جهان عینی در آن دوره از هم گسیخته بود، گفت: الهیات اعتراض 30 سال پیش الهیات اعاده یک نظم از دست رفته بود و الهیات اعتراض به دنبال یک نظم بود.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه الهیات اعتراض 30 سال پیش به شدت رادیکال بود گفت: آن اعتراض به دنبال این بود که صورتبندیهای ناهنجار موجود را به طور کامل از بین ببرد و به همین جهت به محض پیروزی انقلاب همه داعیه داشتند که به سرعت نظم برقرار شود و گفتوگوها و اعتراضها پایان یابد.
کاشی گفت: آنچه که روح اعتراض امروز را با آن روز متفاوت میکند، این است که جنبش امروز به دنبال این نیست که نظم اصیل از بین رفته را برقرار کند بلکه معتقد است نظمی وجود دارد که این نظم تنگ و بسته است و گشودگی آن را میخواهد. این الهیات الهیات گشودگی است و خدا در آن مظهر نظم اصیل نیست به طوری که جهان در کنار خدا معتبر است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر این جنبش مسالمتجو است به این خاطر است که چیزی در مقابلش نیست که بخواهد چیزی از بنیاد از جا بکند. با آنچه که هست ارتباط برقرار میکند اما چیزهای بسیار زیادی میخواهد به آن بیفزاید.
کاشی با بیان اینکه تنوع و گوناگونی در جنبش سبز تابع یک روح واحد است افزود: این روح واحد اجازه به تنوع میدهد و امکان درک تنوع در آن وجود دارد.
به عقیده این جامعهشناس جنبش اهداف خیلی عمیق و آرمانی ندارد و بیش از اینکه ویرانگر باشد استحالهبخش است و ادعاهای گزاف را بلاموضوع میکند و به جای اینکه به نحو خشونتبار به ادعاهای گزاف شمشیر بکشد آنها را کنار میگذارد. البته این جنبش با جنبش 30 سال پیش شباهتهای زیادی هم دارد.
سارا شریعتی: جنبش سبز یک جنبش وسیع شهروندی است
سارا شریعتی در این نشست به بررسی جامعهشناختی تحولات اخیر پرداخت و گفت: جنبش سبز احتیاج به وقت بیشتری برای تحلیل دارد چرا که این جنبش جوان است و چند ماه بیشتر از به وجود آمدن آن نمیگذرد.
وی با بیان اینکه هماکنون در مرحله توصیف شرایط هستیم ادامه داد: از این رو باید از داوری یا پیشگویی پرهیز کنیم یا قاطعانه پیشگویی نکنیم.
این فعال مدنی افزود: مشاهده من این است که با یک جریان اعتراضی وسیع روبرو هستیم که به مناسبت انتخابات امکان بروز پیدا کرده است. ما باید نقطه جریانات اعتراضی را بشناسیم و ببینیم که چطور در انتخابات بروز کرده است به همین خاطر نیاز به یک الگوی مطالعاتی خاص ایران داریم.
شریعتی افزود: جهش وسیع و سریع ارتباطات دموکراتیزاسیون نقش زنان، نقش دین و جوان بودن جامعه تحولاتی را به وجود آورده و به نظر میرسد که سرعت جامعه با ساختارها و نهادها یکی نیست.
وی با بیان اینکه وقتی جامعه دینامیک است و نهادها نمیتوانند آن را همراهی کنند یک تنش جدی به وجود میآید گفت: در این شرایط جامعه میخواهد که انفجار یا اعتراض خود را نشان دهد و جامعه نیازمند بازتعریف خود است که در این شرایط ماجرای انتخابات به وجود میآید.
به گفته شریعتی چون این حوادث مدیریت نشد و با خشونت روبرو شد به یک جنبش اجتماعی تبدیل شد که البته ترجیح میدهم نامش را یک جنبش وسیع شهروندی بگذارم.
این فعال مدنی با بیان اینکه ایدئولوژی واحدی حاصل این جنبش نیست، گفت: این جنبش جنبشی غیرنهادینه و اعتراضی است که اعتراضش را به یک شکل واحد یعنی به خیابان آمدن نشان میدهد و یک کنش جمعی معناساز است که با خواست مشارکت بیشتر اجتماعی فعالیت میکند.
شریعتی خاطر نشان کرد: طبیعت این جنبش و اولین ویژگی آن این است که دارای سه تضاد است یکی تضاد متن جامعه با نظام به آن نحوی که در جامعه تحولاتی رخ داد و نظام مستقر با آن همراهی نکرده است؛ دیگر تضادهای درون خود نظام است بر سر اینکه چه کسی بیشتر به اصول پایبند است و موضوع دیگر تضاد در جامعه است که گاه شکل و بوی طبقاتی نیز پیدا میکند.
او با بیان این مطلب که جنبش سبز امروز خودش را با کنش جمعی و تضادهایش معرفی میکند نه با اهدافش اظهار کرد: آنچه که در آمدن به خیابانها به عنوان رسانه میبینیم این است که جنبش خودش را با اهدافش معرفی نمیکند و چون دارای دغدغههای متمرکز و واحدی نیست بسیار دینامیک و پویا بوده و دارای یک مدیریت مشخص نیست. این نداشتن مدیریت واحد میتواند مزیتها و در عین حال کاستیهایی را به جنبش تحمیل کند.
شریعتی به طرح این پرسش که حال دین دراین ماجرا چه جایگاهی دارد گفت: نباید جنبش را بین دینداران و بیدینان تقسیم کنیم. ما احتیاج به جامعهشناسی داریم نه دینشناسی. به طوری که باید به جای دین به سراغ حاملان دین در جامعه برویم و ببینیم که هر کس رنگ خودش را به دین میدهد و برداشت خودش را دارد.
وی در این باره که چرا از نمادهای دینی در جنبش سبز استفاده شده است گفت اولین دلیل این است که زبان دینی، زبان عمومی جامعه است و دیگر آنکه زبان دین زبان مشروع است و همچنین ایجاد مصونیت میکند.
وی با بیان اینکه دینی که با نظم موجود یکی شود دین امید نیست گفت: دین هم میتواند مشروعیتبخش باشد و هم معترض به طوری که میبینیم دین کارکرد اعتراضی خودش را در جریان جنبش سبز پیدا میکند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: شاید زود باشد که از ایدئولوژی در این جنبش صحبت کنیم. جنبش هماکنون در مرحله جنینی خودش است و همه گروهها را نیز درخود جای داده است.
شریعتی با بیان این عقیده که جنبش سبز محصول تحول اجتماعی است نه محصول دینی جدید یا اسلام جدید گفت: اگر انتخابات هم پیش نمیآمد حتما به یک مناسبت دیگر این جنبش بروز میکرد و این اجتنابناپذیر بود که جامعه از خلال موضوع انتخابات بتواند خود را بازتعریف کند.
او همچنین تاکید کرد که این غلیان و جنبش اجتماعی باید مدیریت شود و هدف داشته باشد تصریح کرد: این جنبش همانطور که برای جامعه یک ضرورت بوده برای نظام هم یک فرصت است البته اگر نگویند تهدید، چرا که از خلال آن زنگ خطری به صدا درمیآید که نظام متوجه شود که باید به نگاهی که از متن جامعه برخاسته توجه کند و متوجه تحولات اجتماعی و چند صدایی جامعه شود.
شریعتی با تاکید بر اینکه این زنگ خطر یک بار بیشتر برای نظام به صدا درنمیآید گفت: ما نباید به دنبال شبیهسازی با انقلاب یا اصلاحات برویم چرا که این جنبش حرکتی بیبدیل است.
+ There are no comments
Add yours