دور باطل فرار مغزها و فقر جامعه در گفتگو با مهرداد درویش پور

3 مرداد 1389

دویچه وله (نیلوفر خسروی): در ایران با هزار زحمت و مشقت مدرک گرفته‌اید و حالا در به در دنبال راهی برای خروج از کشور و گرفتن اقامت در کشور دیگری هستید. قصد دارید به جایی بروید که قدرتان را می‌دانند و به شما امکان پیشرفت می‌دهند؟

یکی از مهم‌ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرمایه انسانی است. ایران از جمله کشورهایی است که در آن فرار مغزها به یک پدیده جدی تبدل شده است. به عقیده کارشناسان علت فرار مغزها گذشته از عوامل اقتصادی، فقدان امنیت اجتماعی، گسترش فساد و تبعیض است.

گفت‌وگو با مهرداد درویش‌پور، پژوهشگر مسائل اجتماعی در سوئد

دویچه‌وله: براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، سالانه حدود ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیل‌کرده از ایران خارج می‌شوند که این زیانی است برابر با ۵۰ میلیارد دلار در سال. به نظر شما این خروج چشمگیر سرمایه‌ی انسانی چه پیامدهایی برای یک کشور در حال توسعه می‌تواند داشته باشد؟

مهرداد درویش‌پور: نخستین پیامد آن به نوعی گسترش فقر در کشور است. اگر نگوییم رکود اقتصادی، نوعی کاهش تولیدات در کشور را در پی خواهد داشت. انگیزه‌ی رشد را کاهش خواهد داد. فقط تأثیرات اقتصادی ندارد. امید به بهبود را کاهش خواهد داد.

خود این عواملی که اشاره کردید، علت فرار مغزها نیستند؟

این دو روی هم تأثیر می‌گذارند. یعنی نوعی دایره‌ای را ایجاد می‌کند که دور باطلی است. از یکسو نابسامانی‌ها موجب فرار مغزها می‌شود. در مقابل، فرار مغزها هم کشور را فقیرتر می‌کند و کشور را در زمینه‌ی انگیزه‌ی پیشرفت ناتوان‌تر می‌کند. به نظرم در این زمینه سیاست‌های حاکمیت نقش کلیدی مهمی دارد. اگر جامعه‌ای با یک سیاست برنامه‌ریزی سالم، یک دولت دموکراتیک، بتواند امکان شرایط بهتری را برای سرمایه‌های انسانی و اقتصادی و فرهنگی‌اش ایجاد کند، طبیعتا جامعه با نوعی شادابی روبه‌رو خواهد بود و مغزهای انسانی آن جامعه هم انگیزه‌ی تولید فکری در کشور را بیشتر خواهند داشت. وگرنه در کشوری که دولتش کوچکترین وقعی نمی‌نهد، حتی به نخبگان فکری خودش، و حتی خودش به نوعی در هل دادن این نخبگان به فرار از کشور نقش مهمی دارد، طبیعی است که راه چاره‌ای باقی نمی‌ماند.

در تمام دنیا نخبگان فکری به محض این که ببینند شرایط امکان اثرگذاری در جامعه کم می‌شود، به کشورهایی که شرایط بهتری را فراهم می‌کنند، فرار می‌کنند و این امری است که در تاریخ همواره دیده‌ایم. این امر برای کشور میزبان بسیار سودمند است و برای خود این افراد هم زمینه‌های رشد فراهم می‌کند. اما برای کشور مادر، کشوری که این نخبگان از آن گریخته‌اند، مسائل بسیاری در پی دارد که مقصر اصلی آن معمولا دولت‌ها و سیستم‌های حاکم است که باعث فرار مغزها می‌شود.

#b#

آقای درویش‌پور با توجه به صحبت‌هایی که کردید و با توجه به تحقیقاتی که در این زمینه کرده‌اید، آیا با وجود همه‌ی مواردی که برشمردید، علاقه‌ای به بازگشت در میان مهاجران ایرانی دیده می‌شود؟

علاقه به بازگشت از قضا گسترده است. اجازه دهید من در این مورد با توضیح بیشتری به مسأله نگاه کنم. واقعیت این است که فرار مغزها از کشورهای فقیرتر، کشورهای کم‌تر توسعه‌یافته به کشورهای توسعه‌یافته یک روند طبیعی است که حتی اگر شما بهترین دولت دموکراتیک را هم داشته باشید، بازهم ما با فرار مغزها روبه‌رو هستیم. مثلا آمریکا. حتی از خیلی از کشورهای جهان که نظام‌های دموکراتیک دارند، افراد نخبه به دلیل فرصت‌های بهتری که آمریکا فراهم می‌کند، به آنجا سفر می‌کنند و در آنجا سکنی می‌گزینند.

اما در مورد فرار مغزهایی که ریشه‌ی آن دلیل سیاسی داشته باشد، معمولا میل به بازگشت به کشور طبیعی است و تا آنجا که به مورد ایران برمی‌گردد، به گمان من و بنا به مصاحبه‌هایی که با بسیاری از ایرانیان مهاجر که در کشورهای غربی جا افتاده‌اند انجام داده‌ام، مسلم است که میل به بازگشت یک میل بسیار نیرومند است.

به گمان من اگر شرایط مناسبی در کشور فراهم شود، این میل به بازگشت به واقعیت می‌پیوندد و بخشی از این نخبگان به خصوص با توجه به بیگانه‌ستیزی، نژادپرستی یا حس غربتی که برخی از آنان در جوامع غربی با آن روبه‌رو می‌شوند، میل بازگشت به کشورشان بسیار فزونی پیدا می‌کند و مایل‌اند در سرزمین خودشان باشند که می‌تواند ناشی از دلتنگی باشد، می‌تواند ناشی از خستگی در کشور جدید باشد. اما یک مدلی که متعارف‌تر است، این است که این نخبگان معمولا یک خصلت جهان وطنی پیدا می‌کنند، یک خصلت سیاستمداران، بازاریان یا صاحبان سرمایه‌ای که جهان وطن می‌شوند. یعنی مثلاً هم در کشور آمریکا سکنی می‌گزینند، هم به کشوری نظیر ایران می‌آیند و این‌ها در واقع چند کشور را موطن خودشان می‌کنند. از این نظر به گمان من شرایط کشور اگر مناسب شود، ما شاهد بازگشت بخشی از این نخبگان خواهیم بود.

بخش دیگری هم حتی اگر نخواهد به میهن خود برگردد، دست‌کم رفت و آمدهای بسیار گسترده‌ای خواهد کرد و پل ارتباطی برای پیشرفت خواهد شد میان کشوری که در آن سکنی دارد و سرزمین مادری‌اش. و از این نظر بهبود شرایط جامعه از طریق این نخبگان که پل ارتباطی هستند، به توسعه‌ی روابط بین‌المللی حتی بین کشورها خواهد انجامید.

تحریریه: بهمن مهرداد

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours