کانون زنان ایرانی -فریده گلاب 50 سال دارد . راننده اتوبوس است و یک بار هم به عنوان راننده نمونه کشوری انتخاب شده است پانزده سال در جاده های کشور رانندگی کرده است و هنوز هم به کارش علاقه دارد . در تمام سالهای رانندگی فقط یک بار تصادف کرده و به قول خودش همیشه رانندگی برایش کاری آسان اما پر مسولیت بوده است . اما با این همه او یک راننده اتوبوس زن است و تجارب متفاوتی بارانندگان مرد دارد او از خاطره ها و تجربیاتش در سالهای کارش می گوید :
خانم گلاب شنیده ام جز اولین زنانی هستید که با گرفتن گواهینامه پایه یک توانسته اید راننده اتوبوس شوید ؟درست است ؟
بله . البته من شنیده ام که زن دیگری هم در کشور هست که راننده اتوبوس جاده ای است اما او را تاکنون ندیده ام . می گویند این زن در جاده های مشهد کار می کند بعضی ها هم که من را می بینند می گویند انگار خود شما هستید بنابراین نمی دانم که فقط من تنها راننده اتوبوس هستم یا کس دیگری هم هست .
پس هیچ وقت این خانم را که تعریفش را شنیده اید از نزدیک ندیده اید ؟
نه تا حالا موفق نشده ام ایشان را ببینم. البته راننده اتوبوس شهری زن دیده ام ولی راننده اتوبوس خیر .
گرفتن گواهینامه پایه یک برای تان سخت بود ؟
برای من سخت نبود زنان زیادی هستند که می گویند گرفتن گواهینامه پایه یک کار دشواری است اما من به سادگی از پسش بر آمدم. البته امتحان تپه را که یکی از مراحل گرفتن این گواهینامه است دو بار دادم اما بار دوم موق شدم گواهینامه ام را بگیرم .
در کدام جاده بیشتر رانندگی می کنید ؟
قزوین – تهران ، شمال و مشهد
کدام جاده برای تان سخت تر است ؟
فرقی ندارد. در همه شان راحت هستم کلا رانندگی برای من کار ساده ای است .
اتوبوس تان ثابت است یا هربار با یک اتوبوس سفر می کنید ؟
نه اتوبوسم ثابت ا ست راستش را بخواهید برایش اسم هم گذاشته ام .
چه اسمی؟
اتوبوس فرشته . فرشته اسم دخترم است حالا اتوبوسم به اسم اتوبوس فرشته معروف شده است . مسافرانم از دور هم که آن را ببینند می شناسند .پشت اتوبوس نوشته ام اتوبوس فرشته .
چه شد که برای اتوبوس تان اسم انتخاب کردید ؟
شوهرم خواب دید و گفت باید اسم اتوبوس را فرشته بگذارم اصرار کرد و گفت این طوری جان تو و مسافرانت سالم می ماند من هم به حرفش گوش کردم .
شوهرتان هم راننده است ؟
بله راننده بود.دو سه سال اول کار با یکدیگر کار می کردیم . اما بعد از مدتی از کار افتاده شد بیماری آسم دارد . بعد از خانه نشین شدن من را تشویق کرد که رانندگی را ادمه بدهم من هم ادامه دادم و الان یک راننده اتوبوس هستم .
کارتان را دوست دارید ؟
بله کار خوبی است و وقتی مشغولش هستم لذت می برم .
خیلی ها می گویند رانندگی در جاده ها کار سحتی است می خواهم بدانم شما هم همین طور فکر می کنید ؟
کار سختی نیست .مسولیتش زیاد است به جز اینکه جان مسافران در دست راننده است راننده وظایف دشوار دیگری هم دارد . باید رفتارش با مسافران خوب و مناسب باشد در طول سفر به خواسته همه مسافرانش گوش دهد . یکی آب می خواهد و دیگری غذا .یکی می گوید با سرعت زیاد برو و دیگری می گوید آرام و آهسته برو . همه اینها برای یک راننده مسولیت می آورد. ولی در کل گاراژ به گاراژ راحترم و احساس بهتری دارم .
یعنی چه ؟
یعنی مسافرانی که در ترمینال سوار می کنید مسولیت در قبال شان شان کمتر است .ون ساعت نماز و رستوران و نهار مشخص است ولی وقتی دربستی مسافر می بری سخت می شود و باید خودت را با خواست و سلیقه همه مسافران تطبیق بدهی .
شمابه قول خودتان بیشتر ترمینالی کار می کنید یا دربست ؟
هر دو را انجام می دهم ترمینال ثابتم هم قزوین -تهران است ولی دربست هم هر جا بشود می روم ولی همان طور که گفتم مسولیتش بیشتر است .
راننده خوبی هستید ؟
بله یک بار هم چند سال پیش راننده نمونه کشوری شدم . من رانندگی را دوست دارم بنابراین راننده خوبی هم شده ام. هر کاری عشق و علاقه که چاشنی اش شود خوب از کار در می آید .
این درست است که هر زن راننده ای باید هنگام کار یکی از محارم اش همراهش باشند ؟
نه در جاده های کشور که این کار اجباری نیست .اما من پسرهایم معمولا همراهی ام می کنند چون هر اتوبوس باید دو کمک داشته باشد .یکی برای اینکه به نظافت اتوبوس و کارهای مسافران رسیدگی کند و دیگری باید پس از هشت ساعت رانندگی راننده اول، کار را ادامه دهد این قانون است و هیچ راننده ای نمی تواند تمام مدت خودش رانندگی کند .پسرهایم خیلی اوقات در راههای دور من را همراهی می کنند .
پسرهایتان راننده هستند ؟
بله و الان که بزرگ شده اند همراهی ام می کنند. اما اجباری در کار نیست و می توانم از کمک های دیگر هم بهره بگیرم.
هیچ وقت از رانندگی و جاده ترسیده اید ؟
خیر . از ابتدا هم رانندگی برای من کار آسانی بود خیلی ها می گفتند رانندگی با اتوبوس فرق دارد. ولی برای من از همان اول هم مثل رانندگی سواری بود و مشکلی نداشتم اگر شما هم یک بار با من بیایید می فهمید کار آسانی است . حتی از ماشین سواری هم بهتراست .اما یک ترسی دارم.
چه ترسی ؟
من وقت و بی وقت شب و روز در تابستان و زمستان رانندگی کرده ام و از چیزی نترسیده ام اما از پلیس ها خیلی می ترسم. دایم باید مراقب باشم که جریمه ام نکنند. البته اگر جریمه کنند مهم نیست .فوقش جریمه را می پردازم . اما اگر مدارک را بگیرند تا دوماه دیگر نمی توان رانندگی کرد و بیکار می مانی .بنابراین همیشه از پلیس می ترسم و حواسم هست .
البته آنها هم حق دارند چون بعضی راننده ها واقعا بد می رانند .
زیاد جریمه می شوید ؟
تقریبا. خیلی زیاد نه .همیشه سعی می کنم قوانین را رعایت کنم اما پیش می آید دیگر .
تا حالا شده مسافری به دلیل اینکه یک راننده زن هستید از اتوبوس تان پیاده شود ؟
بله این اتفاق اوایل کارم زیاد پیش می آمد و حتی برخی مسافرانم تا من را می دیدند بدجوری جا می خوردند و از اتوبوس پیاده می شدند .اما بعد از یکی دو ماه در ترمینالی که کار می کردم جا افتادم و برای همه کارم طبیعی شد . برخی مسافران هم که منطقی تر بودند وقتی کارم را می دیدند یا برای شان توضیح می دادم 15 سال است که سابقه کار دارم حرفهایم را می پذیرفتند و به کارم اطمینان می کردند البته درباره بعضی ها هم اصرار نمی کردم.
چه کسانی ؟
کسانی که می گفتند ما می ترسیم با تو که یک زن هستی هراه شویم یا می گفتند ما جانمان را به دست یک زن راننده نمی دهیم. من هم اصراری نمی کردم و می گذاشتم این ادمها پیاده شوند . دیگر چه می توانستم به آنها بگویم؟ آنها پیاده می شدند و من هم مسافر دیگری سوار می کردم .اما الان که خیلی از آن سالها می گذرد این برخوردها کمتر شده است .
در ابتدای کارتان برخورد همکاران تان با شما چه گونه بود همه همکارانتان به قول خودتان مرد هستند و آن یک زن راننده اتوبوس را هم که تاکنون ندیده اید ؟
بله همه مرد هستند . اولش کمی سخت بود اما بعد از یک مدت با هم دوست شدیم اوایل برای شان دشوار بود که من را همکار خودشان بدانند اما بعد ازیک مدت هوایم را هم داشتند مثلا اگر در جاده کنار می زدم تا مسافری را پیاده یا سوار کنم همکارانم هم می ایستادند تا ببینند برایم مشکلی پیش نیامده باشد .الان دیگر مشکلی ندارم
تا به حال تصادف هم کرده اید ؟
فقط یک بار ولی مشکل جدی پیش نیامد.
در طول 15 سال رانندگی فقط یک بار تصادف کرده اید ؟
بله فقط یک بار
قبل از رانندگی به چه کاری مشغول بودید ؟
تا 14 سالگی یعنی تا زمانی که خانه پدرم بودم کشاورز بودم گندم و عدس و لوبیا می کاشتیم خیلی کشاورزی را دوست داشتم آن موقع ها یک قاطر داشتیم که سوارش می شدم و بعد هم که راننده شدم .
چند ساعت در روز کار می کنید ؟
بستگی به مسیرهایی که می روم دارد مسیرها کوتاه باشند خب کمتر رانندگی می کنم و طولانی باشد. می بینید طی بیست و چهار ساعت فقط چند ساعت استراحت کرده ام .
بعد از 15سال رانندگی در جاده از این کار خسته نشده اید ؟
نه چون الان پسرهایم هم کمک هستند واقعا بیشتر از کار خوشم آمده است چون فشار کاری کمتری هم دارم .
چند فرزند دارید ؟
دو دختر و دو پسر
دخترهایتان علاقه ای به رانندگی ندارند ؟
دو دخترم دانشجو هستند یکی مهندسی و دیگری گرافیک می خواند . به یکی از دخترانم رانندگی با اتوبوس را یاد دادم ولی خیلی علاقه مند نبود ولی هر دو رانندگی بلدند .بالاخره آنها هم دانشگاه می روند و علاقه هایشان متفاوت است .ولی خودم دوست داشتم این کار را یادشان بدهم .
پسرها نمی گویند که دیگر رانندگی را کنار بگذار و خانه داری کن ؟
نه همه کارم را به عهده خودم گذاشته اند و اجازه می دهند خودم برای زندگیم تصمیم بگیرم .اما خودم کم کم فکر می کنم که تا چند سال دیگر این کار را تمام کنم و دوباره به کار کشاورزی برگردم .هنوز هم کشاوری را بیش از هر کاری دوست دارم .ولی من اهل کار خانه به تنهایی نیستم دوست دارم تا آخر عمرم کار کنم. فقط اگر مجبور یا از کار افتاده شوم خانه دار می شوم .
+ There are no comments
Add yours