ایلنا: سعید مابین جیغ و داد همکلاسیهایش هاج و واج مانده، پاککن، تهمداد را داخل گوش کرده و ناخن دستش را میجود… معلم چند دقیقهای دیر کرده…. ناظم مدرسه که همیشه یک چوب دو متری همراه دارد و تمامش را داخل آستینش نگاه میدارد، در کلاس را با هجوم و حمله باز میکند و با تمام توان چوب یکمتری را به روی میز میکوبد، جمعیت ۲۰ نفره کلاس که حالا دیگر تمام و کمال ترسیدند سکوت میکنند و هیچ یک دم نمیزنند… اما سعید، این بار نه تنها میلرزد، ناخنش را هم سریعتر میجود.
چوب بلند ناظم و پس گردنی همیشگی معلم
زنگ تفریح که میخورد انگار برای بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالی رفتن به حیاط مدرسه و جدا شدن از کلاس درس حتی دستشویی رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش میکنند…!
ناظم مدرسه هم که در این مواقع کنترل بچهها از دستش در میرود، چند تا از بچههای سال بالایی را مامور برقراری نظم در حیاط میکند. اگر توقعات بچههای سال بالایی برآورده شده و سهمی از تغذیه همکلاسیها داشته باشند که هیچ، در غیر این صورت شیطنتشان گل میکند و آمار و گزارشهای نادرست به ناظم مدرسه میدهند. ناظم مدرسه هم کاری به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشک را با هم یکجا میسوزاند.
مادر پارسا میگوید: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشویش گرفته و همکلاسیهایش هم همین حس را دارند، وقتی ناظم چوب را روی میز یا دیوار میزند سر و صدای بلندی به پا میشود و بچهها خصوصا کلاس اولیها که با این صدا آشنا نیستند، وحشت میکنند و رنگ از صورتشان میپرد.
فرهاد به جای حل کردن تمرین ریاضی مشغول نقاشی است؛ به خیال خودش تصویر کاملی از معلمش را نقاشی کرده و با نشان دادن به بغل دستیاش هر دو میخندند.
معلم ریاضی که متوجه سر و صدای انتهای کلاس میشود، فرهاد را با پسگردنی از کلاس بیرون میاندازد و او را جریمه درسی میکند، فرهاد تا ۱۲ شب بیدار میماند تا جریمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
خشونت در مدارس به تنبیه بدنی محدود نمیشود
گزارشها متفاوت است؛ اگر کودک یا نوجوانی به دلیل امکانات مالی پدر و مادرش در مدرسه غیردولتی درس بخواند، در مدرسه پذیرایی هم میشود و به قول معروف با انواع تشریفات فارغالتحصیل میشود اما اگر در یک مدرسه دولتی درس بخواند باید به دلیل مشکلات روزمره مسئولان مدرسه و بیحوصلگیهایشان، محدودیتها و فضای خشک و سنگین را تحمل کند.
میلاد با آنکه در مدرسه غیرانتفاعی درس میخواند و به قول مادرش از دیوار راست بالا میرود، بارها طعم«پسگردنی» را توسط معلم یا ناظم مدرسه چشیده است.
با وجود آنکه فاطمه قربان معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام میکند که تنبیه بدنی دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جای تاسف دارد که چطور این مسئول با مصادیق تنبیه در مدارس و کودکآزاری آشنا نیست و در مورد سایر تنبیه و خشونتهای اعمال شده بر روی کودکان در محیط مدرسه و کلاسهای درس موضعی ندارد.
معاون وزیر آموزش و پرورش در آخرین اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روی کودکان را به تنبیه بدنی معطوف کرده و اعلام کرده که هیچ یک از معلمان و معاونان تحت هیچ شرایطی به دلیل انجام ندادن تکالیف درسی و یا موارد انضباطی حق تنبیه بدنی دانشآموزان را ندارند.
آیا معاون وزیر آموزش و پرورش نمیداند که دانشآموزانی که در معرض تنبیه غیربدنی، «عاطفی و روانی» قرار میگیرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبیه جسمی است؟ آیا این مسئول آموزش و پرورش نمیداند که مادران و اولیای دانشآموز اغلب حتی نگران اعتراض از برخی رفتارهای مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
ارشاد دانش آموزان با ادبیات خشن!
فاطمه قربان معاون وزیر آموزش و پرورش در حالی اعلام میکند که علت اصلی خطای دانشآموزانی که موارد انضباطی دارند و یا تکالیف خود را انجام نمیدهند، از روی ناآگاهی است و باید برای ارشاد آنها وقت صرف کرد که به تازگی مسئولان یک مدرسه دخترانه، دختر ۱۵ سالهای را به دلیل تمیز کردن ابروهایش، به مدت دو روز اخراج کرده و یا در بسیاری از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به یک روال عادل تبدیل شده بلکه اگر اخراج هم صورت نگیرد، دانشآموز تهدید به اخراج شده و از نگرانی احتمال این تنبیه، ضربه روحی زیادی میخورد، چه بسا اینکه بارها به دانشآموزان پسر میگویند: «پروندهات را زیر بغلت میگذاریم» دانشآموزان با وجود چنین ادبیاتی چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهای که به خودش جرات جیغ و داد در حیاط مدرسه و یا راهروی کلاسها را میدهد قرار است چگونه دیگران را ارشاد کند؟ مشاوران مدرسه که نقشی جز تفتیش اطلاعات از کودکان، نقش دیگری ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسیار کم است، چه نقشی در ارشاد محصلان ایفا میکنند؟
قربان، معاون آموزشی ابتدایی به جای ارایه توضیحات شفاهی در مورد خشونت در مدارس، به چند پاراگراف و ارسال یک نامه اکتفا کرده اعلام کرده است: «از آنجایی که بیش از ۸۰ درصد معلمان ابتدایی را خانمها تشکیل میدهند، حس مادری باعث میشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار کنند به همین دلیل تنبیه بدنی در این مقطع غیرممکن است»
به این مسئول در آموزش و پرورش اعلام میکنیم چهطور توقع میرود که یک زن معلم قادر به تقسیم مهر مادریاش در میان ۴۰۰ دانشآموز دیگر باشد؟
گزارش مواردی از کودک آزاری در مدارس به سامانه «صدای یارا»
طاهره پژوهش عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان میگوید: متاسفانه تنبیه بدنی، روانی و تحقیر دانشآموزان در مدارس نه تنها ریشهکن نشده است بلکه به دلیل عدم نظارت جدی از سوی مسئولین آموزش و پرورش، در حال تبدیل شدن به یک رویه است.
او ادامه میدهد: با آنکه مدت زیادی از شروع سال تحصیلی جدید سپری نشده است، خانوادههایی از شهرهای قائمشهر، کرج و تهران با صدای یارای انجمن حمایت از حقوق کودکان تماس گرفته و از تنبیه بدنی و روانی فرزندان خود در مدارس شکایت کردهاند.
پژوهش عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک با اشاره به لطمات جبرانناپذیر تنبیه کودکان در مدارس تصریح میکند: یکی از کودکان عضو خانه کودک ناصرخسرو که در کلاس اول یکی از مدارس محله ناصرخسرو درس میخواند به علت تنبیه معلم کلاس اول، از چرخه تحصیل خارج شد و این کودک دومین کودک عضو این مرکز بوده که به دلیل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصیل در مدرسه نیست.
این فعال حقوق کودک اخراج موقت و یا تنبیه فرد را پاک کردن صورت مسئله میداند و ادامه میدهد: استفاده از شیوههای اینچنینی فقط بر اساس سلیقه شخصی نبوده و اصل قضیه که نگرش نادرست به کودکان و مسئله تنبیه است همچنان باقی میماند.
پژوهش رویه تنبیه و اعمال فشار بر کودکانی که با هزار امید برای کسب دانش به مدرسه میروند را غیرقانونی و غیرانسانی اعلام میکند و خطاب به وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان این وزارتخانه میگوید: اگر با این رویه مقابله نشود و با کسانی که هنوز از روشهای منسوخ شده برای آرام کردن و دست از پا خطا نکردن بچهها استفاده میکنند برخورد نشود، تعداد کودکان خارج از چرخه تحصیل به دلیل ترس از آزار مجدد افزایش مییابد و مسئولیت مستقیم آن نیز بر عهده آموزش و پرورش است.
سرکوفتهای رایج در ادبیات برخی از معلمان
ثریا عزیزپناه یکی دیگر از اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز از حاکم بودن سیستم سنتی تشویق و تنبیه در نظام آموزش ابراز نگرانی کرده و در زمان آغاز بازگشایی مدارس تاکید کرده است که هنوز موارد زیادی برای فعالان حقوق کودک به صورت ابهام باقی مانده و هنوز معلوم نیست که سیاستهای سنتی و جدید آموزشی مانند سیاست تشویق و تنبیه بر چه اساسی تدوین و بازبینی میشود چرا که همچنان مواردی از خشونتهای بدنی و غیربدنی در مدارس گزارش میشود .
به هر حال با وجود آنکه مسئولان مدارس میدانند که تنبیه بدنی در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشکن نبودن برخی از دانشآموزان و اینکه به هر قیمتی باید سر بهراه بیایند و انضباط مدرسه را رعایت کنند، به برخی شیوهها رو میآورند تا مدرکی برای پیگیری نماند و از سوی اولیای دانشآموز جای اعتراض باقی نماند… تحقیر زبانی، تنبیه روحی ـ روانی، سرکوفتهای رایج در ادبیات برخی از معلمان و اغلب نیز اجبار دانشآموزان به انجام تکالیف سنگین و جریمههای بلندبالا به بهانه تنبیه از جمله مصادیق این مسئله است.
احساس تبعیض و افسردگی در دانش آموزان
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدین که از افسردگی دانشآموزان خود رنج میبرند برای مشاوره خبر میدهد و میگوید: نظامهای آموزشی رقابتی که دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره ۲۰ ترغیب میکند، باعث افسردگی و ایجاد اختلالات رفتاری در آنها میشود.
او ادامه میدهد: مراجعان اعلام میکنند که دانشآموزشان تا ساعت ۱۲ شب بیدار مانده تا تکالیفش را تمام کند، این در حالی است که یک محصل باید در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفید خواب و استراحت کافی داشته باشد اما برای انجام تکالیف مدرسه بیدار میمانند و در کلاس درس هم به شیوه خودش چرت میزند و کسل است.
قاسمزاده روانشناس میگوید: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشکلات درسی به مطب مراجعه میکنند اما با بررسی معلوم میشود که مشکل حافظه ندارند بلکه مشکل آنها افسردگی است چرا که احساس تبعیضی که اغلب در مدارس نهادینه میشود برای کودکان بسیار دردناک است.
رسیدگی به شکایات پس از مرگ سهراب
آموزش و پرورش اعلام میکند که اگر شکایتی از سوی والدین دانشآموزان به مدیر مدرسه یا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسیدگی شده و در صورت تائید با معلم متخلف برخورد میشود اما آیا آزار روحی حاصل از هر گونه تنبیه و یا ترس دانشآموزان از مدارس و حتی افت تحصیلی این دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش همچنین با ارایه نامهای به خبرگزاری ایلنا اعلام کرده است که معلمان مانند تمام کارکنان دولت قبل از استخدام از فیلترهای مختلف از جمله گزینش، سوء پیشینه، معاینات پزشکی و … عبور میکنند اما با وجود ۱۶ هزار حقالتدریس در کشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممکن است که فشار حاصل از ضایع شدن حقشان در این وزارتخانه آنها را تحت تاثیر قرار ندهد و با طبیعیترین شیطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
این در حالی است که، بر اساس جدیدترین بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرایط گزینش و شرایط عمومی استخدام ۴۰هزار نیرو در آموزش وپرورش و با نگاهی به این شرایط به راحتی میتوان دریافت که هیچکدام از این نیروها از فیلترهای مختلف از جمله گزینش، سوء پیشینه، معاینات پزشکی و … عبور نمیکنند.
در عین حال مگر شرایط استخدام حقالتدریسها در آموزش و پرورش فراهم شده که گزینشها در این سطح انجام شود، ضمن آنکه این گزینشها هر چند سال یک بار نیز تکرار نمیشود و هیچ ضمانتی وجود ندارد که روحیات و ویژگیهای فردی و اجتماعی یک فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
+ There are no comments
Add yours