اخته‌گی اخلاقی جامعه‌ی ما / بهنام دارایی‌زاده

11 آذر 1389

رادیو زمانه: ۱. هفته‌ی گذشته هیئت قضایی شعبه‌ی ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران، حکم قصاص عامل حادثه‌ی سعادت‌آباد را صادر کرد؛ حکمی که بر پایه‌ی آن- در صورت عدم بخشش خانواده‌ی مقتول- متهم پرونده به زودی پس از طی تشریفات قانونی در میدان کاج تهران و در ملاء عام به دار آویخته خواهد شد.

هرچند که این حکم هنوز در دیوان عالی کشور (مرجع تجدید نظرخواهی از احکام قصاص) به تایید نرسیده، اما با توجه به پافشاری خانواده‌ی مقتول و نیز رویه‌های پیشین دیوان عالی کشور، به احتمال زیاد در دیوان عالی کشور نیز تایید و متهم پرونده ظرف ماه‌های آینده اعدام خواهد شد.

۲. چندین سال است که جامعه‌شناسان، نسبت به گسترش خشونت‌های اجتماعی در ایران و بی‌تفاوتی بیمارگونه‌ی مردم در قبال این ناهنجاری‌ها هشدار می‌دهند. «خشونت اجتماعی» بی‌شک زاییده‌ی شرایط اقتصادی- اجتماعی مشخص و یا بافت‌های فرهنگی ویژه‌ای است. فقر اقتصادی، هنجارهای عقب‌مانده‌ی اجتماعی و پاره‌ای از ارزش‌های ارتجاعی حاکم بر نهاد خانواده، مانند «تعصب» و «غیرت» و … همگی از عوامل بروز خشونت‌های اجتماعی‌اند. در همین ویدئویی که از حادثه‌ی میدان کاج تهران در شبکه‌ی اینترنت انتشار یافت، قاتل از «ناموس» و «دزدی ناموس» و مسائلی از این قبیل صحبت می‌کند.

۳. بی‌تردید هنوز قتل و درگیری‌های ناموسی، یکی از عوامل اصلی بروز خشونت در جامعه‌ی ایران است؛ خشونتی که اگر زنان هم قربانی آن نباشند، عموماً از نگاه جامعه‌ی مردسالار ایران، عامل اصلی بروز چنین خشونت‌هایی معرفی می‌شوند. متاسفانه این دست از خشونت‌ها از نگاه بسیاری از مردم ایران، هنوز مشروع و توجیه‌پذیر است؛ خشونتی که اگر ضوابط شرعی‌اش هم به درستی رعایت شده باشد، حتی می‌تواند از پشتوانه‌ی قانونی نیز برخوردار باشد.
ماده‌ی قانون مجازات اسلامی،1 به مرد ایرانی این اجازه را می‌دهد که اگر همسر خود را با مرد دیگری در یک بستر ببیند، هر دوی آنها را بدون هیچ سئوال و جوابی بکشد. به‌نظر می‌رسد که جامعه‌ی ایران، نه تنها با این خشونت‌ها به طور سنتی راحت‌تر برخورد کرده است، بلکه آرام آرام دارد حساسیت خود را در برابر نفس خشونت نیز از دست می‌دهد.

حادثه‌ی میدان کاج، در سیستان و بلوچستان و یا به فرض در روستایی دورافتاده از استان ایلام روی نداده، بلکه در مرکز شهر تهران و در یکی از محله‌های به نسبت مرفه‌نشین پایتخت با مراکز خرید و بوتیک‌هایی مدرن و امروزی روی داده است. در محله‌ای که اکثر ساکنین آن را طبقه‌ی متوسط شهری و یا بازاریان جدیدی تشکیل می‌دهد که فرزندان آنها اغلب تحصیل‌کرده و دانشگاهی‌اند. ده‌ها تن از مردم چنین محله‌ای در پایتخت، بدون آن که تشویش و اضطراب خیلی خاصی در رفتار آنها مشاهده شود، با هیجان و برای دقایقی طولانی، به این خشونت عریان چشم می‌دوزند و حتی برخی برای یادگاری از آن عکس و فیلم نیز تهیه می‌کنند.

۴. تماشای خشونت در جامعه‌ی ما به یک کنش لذتبخش تبدیل شده است. کمتر دعوا و یا نزاعی را در خیابان‌های شهر می‌توان نشان داد که بی‌درنگ، ده‌ها تن برای تماشای آن گرد هم نیایند. بارها در بزرگراه‌های ایران شاهد آن بوده‌ایم که علت ترافیک، تنها تماشای دعوای سرنشین‌های اتوموبیل‌هایی بوده است که در سوی دیگر بزرگراه با هم تصادف کرده‌اند.
در جوامع به اصطلاح توسعه یافته‌ی غربی نیز «خشونت‌های اجتماعی» کم مشاهده نمی‌شود، اما به‌ندرت در چنین جوامعی دیده‌ایم که مردم، وقت خود را صرف تماشای دعوای دو نفر و یا لذت بردن از آن بگذارند. در این جوامع، درگیری و نزاع اگر امری خصوصی هم تلقی نشود، به حیطه‌ی وظایف پلیس و نهاد دولت گذاشته می‌شود.

۵. همان‌طور که اشاره شد، به نظر می‌آید که جامعه‌ی ایران حساسیت خود را نسبت به خشونت‌های اجتماعی از دست داده و به تعبیر دوستی، دچار یک نوع «اخته‌گی اخلاقی» شده. «اعدام» بی‌تردید یک انتقام و خشونت دولتی است، اما دشوار بتوان تصور کرد که مردم ایران در حال حاضر با لغو این مجازات وحشیانه موافق باشند.
چندسال پیش، در اواخر دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی که برخی از احکام شلاق در ملاء عام و در خیابان‌های تهران اجرا می‌شد، کمتر به خاطر کسی مانده است که مراسمی بدون تماشاچی برگزار شده باشد.

ویدئوهای مختلفی در شبکه‌ی اینترنت قابل مشاهده است که به هنگام اجرای احکام اعدام (و یا حتی سنگسار) مردم حاضر در محل با سردادن شعارهایی نظیر الله‌اکبر، خشنودی و رضایت‌مندی خود را از اجرای چنین احکامی نشان می‌دهند.
۶. حکم اعدام عامل حادثه‌ی سعادت‌آباد، بنا است که در میدان کاج و در ملاء عام اجرا شود. در صورت اجرا، احتمالاً برای بار دیگر صدها نفر از مردم محل، به همراه مردم سایر مناطق تهران، برای کنجکاوی و سرگرمی در این نمایش نفرت‌انگیز دولتی شرکت می‌کنند.

این نمایش هیچ تفاوتی با نمایش پیشین ندارد. بار دیگر بی‌تفاوتی و اخته‌گی اخلاقی مردم را در برابر «خشونت» نشان می‌دهد که بنیان‌های انسانی‌شان در حال فروریختن است و در بهترین حالت، اجرای قصاص را با اجرای عدالت یکی می‌پندارند.

پانویس‌ها:

ماده ۶۳۰ – هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند درهمان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را می‌تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours